صدای زنگ زندگی دوباره در مدارس طنین انداز میشود
پاییز با تمامی زیباییهایش از راه رسیده و بازگشایی مدارس در این فصل هزار رنگ، جلوهای تازه به شهر میبخشد. زندگی در مدرسهها جاری میشود.

روزنامه اطلاعات در گزارشی نوشت:
سروصدای سرخوشانه کودکانی که برای اولینبار راهی مدرسه میشوند با صدای خشخش برگهای پاییزی در زیر پاهایشان، نغمهای دلانگیز را رقم میزند. پاییز با تمامی زیباییهایش از راه رسیده و بازگشایی مدارس در این فصل هزار رنگ، جلوهای تازه به شهر میبخشد. زندگی در مدرسهها جاری میشود و معلمان خلاق و نوآور با ارائه شیوههای نوین آموزش، هر روز که میگذرد نوآموزان را بیشتر و بیشتر به درس و مدرسه علاقهمند میکنند.
از میان دهها معلم خلاق و یگانه، گاه معلمی هم پیدا میشود که با رفتارهای نابخردانه خود آسیبی جبرانناپذیر به روح و روان کودکی خردسال وارد میکند. بعضی از این کودکان برای همیشه از درس و مدرسه گریزان میشوند. تعدادی هم حتی اگر به بالاترین مدارج اجتماعی رسیده باشند، نمیتوانند کابوس معلم کلاس اول را از ذهنشان پاک کنند.
خاطره تلخ کلاس اول
آقا محمد، نویسنده و موسیقیدان درباره روزهای تلخی که در کلاس اول گذرانده است میگوید: هفت ساله بودم که به مدرسه رفتم و احتمالا مثل هر کودک هفت ساله دیگری، شیرین و بانمک بودم اما حتی اگر بانمک و خواستنی هم نبودم باز دلیلی نداشت که خانم معلم کلاس اول ابتدایی به جای آن که همچون مادری مهربان، دستی از مهر برروی سر من بکشد در تمامی طول سال نهتنها رفتاری خالی از مهر بلکه خشونتآمیز با من داشته باشد؛ به طوری که حتی یک بار اجازه رفتن به دستشویی را به من نداد. با آنکه کلا آرام بودم (هنوز هم هستم) و درسم هم خوب بود اما همیشه خانم معلم از من نزد والدینم گلایه و شکایت میکرد.
بعد از روزهای سخت و شکنجهآور کلاس اول، در کلاس دوم آقای آسیایی معلم ما بود، معلمی دوستداشتنی و فراموشناشدنی که هر حرف و کلامش به معنی واقعی، زمزمه محبتی بود و وقتی صحبت میکرد من چشم از او برنمیداشتم. رفتاری بسیار شایسته با همه بچهها داشت. یکی از شادیهای آن روزهای من این بود که در کلاس چهارم هم این آموزگار بیمانند معلم ما شد. من همیشه از این معلم شیرازی، سبزهرو و مهربان به نیکی یاد میکنم.
با آنکه کلاسهای آقای آسیایی، روزهای قشنگی را برایم رقم زد اما با گذشت این همه سال، خاطرات تلخ کلاس اول دست از سرم برنمیدارد.
پاداش صبر و تحمل
زهرا شکوهی با ۲۵ سال سابقه تدریس در پایه اول ابتدایی میگوید: معلم کلاس اول، باید اول از همه مادر بچهها باشد، دست نوازش بر سرشان بکشد تا احساس دوری از مادر را نداشته باشند. معلمی که میخواهد با رفتارهای خشونتآمیز و نابخردانه نسبت به کودکی معصوم اقتدار خودش را نشان دهد، زیبنده نام معلمی نیست.
این معلم باتجربه با صدایی بغضآلود خطاب به آقا محمد میگوید: پسرم تو خیلی قوی و محکم بودی که همچنان ادامه دادی. خیلیها توان ادامه دادن را ندارند و از درس و مدرسه گریزان میشوند. از آنجایی که تو پسر عزیزم فرشتهای معصوم بودی، خداوند فرشته دیگری همچون آقای آسیایی را سر راه تو قرار داد تا دو دوره معلم شما باشد. آقای آسیایی، پاداش تو در مقابل تحمل رنجی بود که سزاوار آن نبودی. من به عنوان معلم کلاس اول به جای آن خانم معلم از تو عذرخواهی میکنم تا شاید برای همیشه آن خاطرات تلخ را از ذهن زیبایت پاک کنی!
آموزش به شیوه اجرای نمایش
در عصر نوآوریها که هر روز تازه و تازهتر میشود، معلمی موفقتر است که با انواع شیوههای نوین تدریس، کلاسی پویا و مفرح داشته باشد. محمدجواد قامتی، معلم کلاس اول در این باره میگوید: روشهای تدریس کلاسیک، دیگر بهتنهایی در دنیای امروز جوابگو نیست و نمیتواند نوآموز را جذب کلاس و مدرسه کند.
بچهها در کلاس من از طریق تعریف قصه، اجرای نمایش و پخش فیلمهای آموزشی، هم آموزش میبینند و هم سرگرم میشوند. مثلا در یادگیری روانخوانی گروهی، همه بچهها مثل بازیگران نمایش، شرکت دارند. گاهی برای نشان دادن شغلی خاص مثل نانوا من نقش او را برای بچهها بازی میکنم یا از کسی که مایل باشد دعوت میکنم تا آن نقش را اجرا کند. به این ترتیب بچهها ضمن یادگیری، در آموزش هم سهم دارند.
املای سبدی
این معلم خلاق میگوید: قاعده املا گفتن آن است که معلم املا بگوید و بچهها در دفترشان بنویسند و درنهایت، املاها تصحیح و نمره داده شود اما در روش «املای سبدی»، نمرهای وجود ندارد و به جای دفتر املا، بچهها در کاغذهایی به ابعاد ۱۰ در ۱۰ جملههایی را که من میگویم مینویسند.
سپس من سر میز تکتکشان میروم، بچهای که تمام لغات را درست نوشته باشد کاغذش را در سبدی که به همین منظور درکلاس جانمایی شده است میاندازد و با دویدن از کلاس خارج میشود، میرود به ستونی یا درختی دست میزند و دواندوان به کلاس برمیگردد و سرجایش مینشیند که البته هر مرتبه این جایگاه داخل حیاط یا ساختمان مدرسه تغییر میکند؛ مثلا گاهی جایی را در داخل کلاس درنظر میگیریم.
بچهای که غلط املایی دارد،همانجا سرجایش مینشیند و کاغذش را در سبد نمیاندازد. البته تنبیهی در کار نیست، فقط او نمیتواند کاغذش را در سبد بیندازد.
آقای قامتی میافزاید: من در درس املا اصلا سختگیری نمیکنم و به والدین هم میگویم شما هم ممکن است غلط املایی داشته باشید. اگر بچهای امسال یاد نگرفت، مهم نیست، در سال بعد یاد میگیرد. بچه برای این که از دیگر دوستانش عقب نماند به هر روشی متوسل میشود تا دفعه بعد غلط نداشته باشد و مانند دیگر دوستانش بتواند کاغذش را در سبد بیندازد و چرخی در حیاط مدرسه بزند. با روش املای سبدی، بیشتر بچهها یا در واقع تمامی بچهها دیگر غلط املایی ندارند.
آشنایی با بزرگان ادب فارسی
آقای قامتی میگوید: برای آشنایی نوآموزان با بزرگان ادب فارسی، در کنار اشعار کودکانه، بیتی هم از شاهنامه یا رباعیات خیام را میخوانیم. شاهنامه را با نام خداوند آغاز کردیم.
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزیده رهنمای...
بچهها بعد از مراسم صبحگاهی، هنگامی که با صف به سوی کلاس میآیند ابیاتی را که از بزرگان ادب فارسی حفظ کردهاند میخوانند و وارد کلاس میشوند. بچهها ممکن است معانی ابیاتی را که میخوانند متوجه نشوند اما از خواندن و حفظ کردن آن لذت میبرند.
در میان رباعیات خیام از ابیات زیر بهره بردیم.
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟
***
در کارگاه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش؟
بچهها در ۱۰ هفته، هفت بیت را از بر میکنند. این معلم خوشفکر و خلاق در پاسخ به این سؤال که چه توصیهای برای توانمندسازی همکاران خود دارد میگوید: اولا برای بچهها داستان بخوانید. من به عنوان کسی که سابقه کار در نشر کتاب دارم و معلمی برایش، میراثی خانوادگی است و سالها سابقه تدریس دارم این را دیدهام که داستان خواندن برای بچهها معجزه میکند.
دوم آن که خیلی سخت نگیرید. بچه کلاس اول اگر یاد نگیرد هم مهم نیست، بعدا یاد میگیرد. مهم این است که در کلاس به او خوش بگذرد و با محیط مدرسه آشنا شود. تجربه سال اول، اجتماعی شدن کودک است، نه یادگیری حروف. اگر سخت بگیرید بچه از درس و مدرسه زده میشود. سختگرفتنها به ضرر بچه تمام خواهد شد.
صحبتی مادرانه
سهیلا کاوه، معلم دوران ابتدایی میگوید: معلمی که حس خوبی به شما بدهد هیچوقت از یادتان نخواهد رفت. معلم کلاس اول با صحبتی مادرانه، بچه را به مدرسه عادت میدهد، از روشهای متنوع یادگیری بهره میبرد تا کلاسی شاد همراه با بازی داشته باشد. بچه در کنارش احساس راحتی و آرامش میکند و در هر کلاس، چیزی یاد میگیرد که آینده او را میسازد. معلمی که کلاس شادی دارد و از روشهای متنوع تدریس استفاده میکند همیشه در یادها خواهد ماند.
تأثیر معلم کلاس اول
ناصر کاوه، معلم پایههای اول تا پنجم ابتدایی میگوید: همیشه اینگونه نیست که از معلم کلاس اول به عنوان معلمی دوستداشتنی یاد شود، چرا که برعکسش هم میتواند باشد؛ معلمی که با اخلاق و کردار بد و گفتن حرفهایی که نباید عنوان شود، دانش آموز را از مدرسه فراری میدهد. تنبیه، جریمه، ترساندن و... دانشآموزان را از مدرسه بیزار میکند.
او تأکید میکند: معلم کلاس اول، نقش تأثیرگذاری در سرنوشت کودک دارد. او با بیعلاقگی و اهمیت ندادن به کاری که انجام میدهد ممکن است آینده کودکی خردسال را به تباهی بکشاند.