نگاه یکسان به مردم ایران
به این فکر کنید که آنها از ناراضی نگه داشتن مردم ایران چه سودی میبرند؟ مردمی که سالهاست به زیست غرق در مشکلات روزافزون، خو گرفتهاند. طبیعتاً تصمیمگیران نباید اجازه دهند بدیهیترین حقوق مردم به مطالبات برآورده نشده و نارضایتی تبدیل شود.

روزنامه هم میهن در گزارشی نوشت:
پس از ۷ اکتبر و آنچه در غزه آغاز شد، تقریباً روزی نیست که رسانههایی مانند صداوسیما و خبرگزاریهای خاص داخلی، با شور و حرارت، تجمعات مردم حامی فلسطین در کشورهای دیگر بهخصوص جوامع غربی را پوشش خبری ندهند. مثلاً تظاهرات یا تجمعی که در کشورهایی مانند آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان برگزار میشود.
به غیر از آمریکا که همچنان حامی تمامقد رژیم اسرائیل است، لندن و پاریس گاهی موضوعی در انتقاد از تلآویو مطرح میکنند. اما این انتقادها مربوط به ماههای اخیر است. آنها سالیان طولانی حامی اسرائیل بوده و امروز هم هستند، فعالیتهای طرفداران مردم فلسطین هم ادامه داشته و دارد. این تجمعات و ابراز نظرها گاهی به خشونت با پلیس کشیده میشود و گاهی نیز مسالمتآمیز به پایان میرسد.
چرا این مثال اهمیت دارد؟ نکته مهم این است که فعالان طرفدار فلسطین در کشورهایی ابراز وجود و مخالفت با اسرائیل میکنند که سیاست اصولی دولتها و حکومتهایشان حمایت از اسرائیل است. این موضوع در جوامع مذکور نهادینه شده هرچند خالی از چالش هم نیست.
اما در ایران ما، اینگونه نیست. مثلاً پس از رخداد مهم ۷ اکتبر که مسیر منطقه خاورمیانه را تغییر داد، نمیشد از خطر این اقدام و در انتقاد از آن نظر صریحی را بیان کرد. در خصوص تجمعات نیز صرفاً آنهایی که از این اقدام بهطور کامل تمجید میکردند، میتوانستند ابراز نظر کنند. اما با گذر زمان و مشخص شدن ابعاد این رخداد، اندکی در فضای رسانه این امکان به وجود آمد که بتوان این واقعه را در بوته نقد قرار داد.
اما درباره ابراز نظر موافق و مخالف در تجمعات و تظاهرات خیابانی، چنین امکانی وجود ندارد. مثلاً هفته گذشته، جمعی از عناصر تندرو در مقابل ساختمان دبیرخانه شورای امنیت ملی تجمع و نظر خود را درباره سیاستهای آژانس پس از توافق جدید تهران و این نهاد اعلام کردند. اما چنین امکانی هیچ وقت برای منتقدان روند برنامه هستهای وجود نداشته است. همانطور که آنها میتوانستند نظر خود را درباره مسئله اجبار حجاب بهخصوص از دولت مرحوم رئیسی تا دولت پزشکیان فریاد بزنند.
مقابل مرکز ملی فضای مجازی بروند و هرچند کمتعداد، اما حمایت خودشان را از فیلترینگ تحمیلی بر مردم ابراز کنند. اما این فضا برای منتقدان و مخالفان این سیاستها وجود ندارد. چه زمانی افراد میتوانند نظر خود را به این شکل درباره مخالفت با فیلترینگ و هزینههایی که بر زندگی مردم تحمیل میکند، ابراز کنند؟ هیچوقت.
مسئله این نیست که جریان افراطی در ایران مصونیتی آهنین دارند و میتوانند از این حق مسلم بشر استفاده کنند. نوش جان آنها باشد. نکته این است که چرا این تکصدایی دامن زده میشود و امکان ابراز نظر برای آنهایی که نظر متفاوتی دارند، وجود ندارد؟ گویا فقط آنهایی که برخی سیاستها را تائید میکنند یا خواستار تندتر شدن آنها هستند، میتوانند از این حق استفاده کنند.
مشکل هم از آنجایی شروع میشود که فکر میکنیم مردم ایران فقط همینها هستند و باید آنچه با صدای بلند مطالبه میکنند اجرا شود. یا حتی به خاطر خواست و رعایت مطالبات آنها، جلوی اینکه حق مردم مانند دسترسی آنها به اینترنت آزاد به آنها بازگردد، گرفته شود. مسعود پزشکیان یک سال است که دولت تشکیل داده و این یک سال با سرعت برق و باد گذشت.
فشار این افراد و حامیانشان، چقدر در جلوگیری از زنده کردن این حق مردم تاثیرگذار بوده است؟ تجربه نشان میدهد که تاثیرش کم نیست. وقتی در یک تصویر بزرگ این وضعیت را تماشا میکنیم، شمای جالب توجهی از وضعیت تاثیر آنها را به ما عرضه میکند. جالب توجه اینکه تریبونهای خاص، همواره دوست دارند این نگاه را ذیل عنوان عمیق «مردم» و «ملت» تعریف و ارائه کنند.
اما حقیقت اینکه وقتی از ملت ایران صحبت میکنیم، باید یک جامعه متکثر چنددهمیلیونی را در نظر بگیریم که این جماعت اقلیتی محض در میان آنها هستند. جمعیت متکثری که در حال حاضر با بحرانهای مختلفی مثل ناترازی انرژی، فشارهای اجتماعی، وضعیت بغرنج اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند و نارضایتی زیادی دارند.
در این شرایط حتی کوچکترین نرمشی اگر قرار باشد نشان داده شود که ذرهای از این نارضایتی انباشته را کم کند، آنها وارد میدان میشوند. گاهی جلوی اقدام را میگیرند و گاهی تمام تلاش خود را بر سنگاندازی در این مسیر به کار میبرند. فقط هم در خیابان و تجمعهای ایتایی نیستند.
در قامت نماینده مجلس هم حاضر میشوند. به این فکر کنید که آنها از ناراضی نگه داشتن مردم ایران چه سودی میبرند؟ مردمی که سالهاست به زیست غرق در مشکلات روزافزون، خو گرفتهاند. طبیعتاً تصمیمگیران نباید اجازه دهند بدیهیترین حقوق مردم به مطالبات برآورده نشده و نارضایتی تبدیل شود.