دیپلماسی محرمانه برای رسیدن به توافق
در سپتامبر ۲۰۲۵، فضای دیپلماتیک بین ایران، اروپا و ایالات متحده با لایهای از سکوت عمیق و معنادار پوشیده شده است. این سکوت، که از هفتههای اخیر مذاکرات هستهای سرچشمه میگیرد، نه تنها نشانهای از خستگی طرفها از سالها تنش است، بلکه میتواند مقدمهای برای تحولات بزرگتر باشد.

روزنامه آرمان امروز در گزارشی نوشت:
در سپتامبر ۲۰۲۵، فضای دیپلماتیک بین ایران، اروپا و ایالات متحده با لایهای از سکوت عمیق و معنادار پوشیده شده است. این سکوت، که از هفتههای اخیر مذاکرات هستهای سرچشمه میگیرد، نه تنها نشانهای از خستگی طرفها از سالها تنش است، بلکه میتواند مقدمهای برای تحولات بزرگتر باشد. مذاکرات، که از آوریل ۲۰۲۵ با میانجیگری عمان آغاز شد، در پنج دور به بنبست رسید و اکنون با تهدید فعالسازی مکانیسم اسنپبک توسط سه قدرت اروپایی – بریتانیا، فرانسه و آلمان – روبرو است.
این مکانیسم، که بخشی از توافق جامع اقدام مشترک در سال ۲۰۱۵ است، امکان بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل را فراهم میکند و مهلت آن تا ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ است. مقامات ایرانی، از جمله وزیر خارجه عباس عراقچی، بر تمایل به دیپلماسی تأکید کردهاند اما شرط عدم اعمال تحریمها در حین مذاکرات را گذاشتهاند. در مقابل، اروپاییها اصرار دارند که ایران باید غنیسازی اورانیوم را محدود کند و همکاری کامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را از سر بگیرد. ایالات متحده، تحت ریاستجمهوری دونالد ترامپ، با کمپین فشار حداکثری، از مذاکرات حمایت میکند اما هشدار داده که عدم توافق میتواند به اقدامات دیگری منجر شود. این سکوت دیپلماتیک، که از اواخر هفته گذشته تشدید شده، نشاندهنده محاسبات دقیق طرفهاست. ایران به علت ناهمگونی معادلات بیشتر سکوت کرده، اروپا برای حفظ اهرم فشار، و آمریکا برای هماهنگی با متحدانش.
در این میان، حواس جهانی به طور ناگهانی به سمت رویداد دیگری جلب شد. حمله هوایی اسرائیل به قطر در ۹ سپتامبر ۲۰۲۵. این حمله، که مستقیماً رهبران حماس را در دوحه هدف قرار داد، نه تنها نقض حاکمیت قطر به عنوان یک متحد کلیدی آمریکا بود، بلکه شوک عمیقی به فرآیندهای دیپلماتیک منطقهای وارد کرد.
اسرائیل، با ادعای هدفگیری خلیل الحیی، مذاکرهکننده ارشد حماس، و دیگر مقامات، این عملیات را ضروری برای پایان جنگ غزه توصیف کرد، اما قطر آن را تروریسم دولتی خواند و شورای امنیت سازمان ملل، با حمایت حتی ایالات متحده، آن را محکوم کرد. این حمله، که منجر به کشته شدن چند عضو حماس و یک نیروی امنیتی قطری شد، در حالی رخ داد که رهبران حماس در حال بحث بر سر پیشنهاد آتشبس ترامپ بودند.
نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، با این اقدام غیرقانونی، نه تنها نقش قطر به عنوان میانجی را زیر سؤال برد، بلکه تنشها را به خلیج فارس کشاند. عربستان سعودی، امارات و دیگر کشورهای عربی، حمله را تهاجم وحشیانه نامیدند و خواستار مسئولیتپذیری نتانیاهو شدند. ایالات متحده، علیرغم حمایت سنتی از اسرائیل، از این اقدام ابراز نارضایتی کرد و سفیرش در سازمان ملل آن را عدم پیشرفت اهداف خواند. این رویداد، که بیش از چند روز جهان را به خود مشغول کرد، حواس را از مذاکرات هستهای ایران منحرف ساخته و فضای منطقه را متشنجتر کرده است.
این سکوت دیپلماتیک و جلب توجه به حمله اسرائیل، میتواند دو نشانه متفاوت داشته باشد. آرامش پیش از طوفان یا سکوتی حسابشده برای دستیابی به توافق. از یک سو، این وضعیت شبیه آرامش پیش از طوفان است.
تنشهای فزاینده، از جمله حملات قبلی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران در ژوئن ۲۰۲۵ و پاسخ موشکی تهران به پایگاههای آمریکایی در قطر، نشان میدهد که منطقه بر لبه پرتگاه قرار دارد. فعالسازی اسنپبک توسط اروپا در ۲۸ اوت ۲۰۲۵، که تحریمهای سازمان ملل را از ۲۷ سپتامبر بازمیگرداند، میتواند اقتصاد ایران را فلج کند و تهران را به خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای وادارد.
از سوی دیگر مقامات ایرانی هشدار دادهاند که هر اقدام خصمانه، توافق اخیر با آژانس را باطل میکند. در این سناریو، حمله به قطر میتواند جرقهای برای تشدید درگیریها باشد. ایران ممکن است از این فرصت برای اتحاد با قطر و دیگر کشورهای عربی استفاده کند و پاسخهای نامتقارن بدهد، در حالی که اسرائیل و آمریکا با فشار نظامی روبرو شوند. این طوفان بالقوه، نه تنها مذاکرات هستهای را نابود میکند، بلکه میتواند به جنگی منطقهای منجر شود، جایی که روسیه و چین در حمایت از ایران وارد شوند و اروپا را منزوی کنند.
از سوی دیگر، این سکوت میتواند “حسابشده” و مقدمهای برای توافق باشد. ایران، با آگاهی از انقضای اسنپبک در اکتبر، سیگنالهایی برای ازسرگیری مذاکرات ارسال کرده است.
اروپاییها، با پیشنهاد تمدید مهلت اسنپبک در ازای محدودیتهای هستهای، درهای دیپلماسی را باز نگه داشتهاند. حمله به قطر، هرچند تنشزا، میتواند اهرمی برای ایران باشد تا اروپا و آمریکا را به تسریع توافق وادارد، به ویژه که قطر نقش کلیدی در مذاکرات غزه و هستهای دارد. ترامپ، با وعدههای حفاظتی به قطر، ممکن است برای حفظ اعتبار، به سمت لغو اسنپبک و عادیسازی روابط با ایران حرکت کند.
در این سناریو، سکوت فعلی، استراتژی برای خرید زمان است: ایران غنیسازی را متوقف میکند، آژانس نظارت را از سر میگیرد، و تحریمها لغو میشود، در حالی که اسرائیل با فشار بینالمللی مهار میگردد. این توافق نه تنها برجام را احیا میکند، بلکه میتواند به صلح منطقهای منجر شود.
در نهایت، این دوگانگی نشاندهنده پیچیدگی خاورمیانه است. سکوت دیپلماتیک، با جلب توجه به حمله اسرائیل، میتواند به طوفان ختم شود یا پلی به توافق. تاریخ نشان داده که دیپلماسی در لحظات بحرانی پیروز میشود، اما نیاز به اراده سیاسی دارد. اگر طرفها از این فرصت استفاده کنند، لغو اسنپبک نه تنها تحریمها را برمیدارد، بلکه چشماندازی برای ثبات باز میکند.