EN
به روز شده در
کد خبر: ۳۵۷۴۳

استراتژی نوین ملی ضرورت یا خیال؟

پس از جنگ دوازده‌روزه ایران و اسرائیل، در اظهارنظرهای متعددی از سوی چهره‌های سیاسی بر ضرورت تغییر پارادایم در ساختارهای اجرایی، حاکمیتی و قضایی کشور تاکید شد. در یکی از آخرین اظهارنظرها، حسن روحانی رئیس دولت‌های یازدهم و دوازدهم از ایده‌هایی سخن گفت که مورد توجه گسترده‌ای قرار گرفت.

استراتژی نوین ملی ضرورت یا خیال؟
هم میهن

روزنامه هم میهن در گزارشی نوشت:

پس از جنگ دوازده‌روزه ایران و اسرائیل، در اظهارنظرهای متعددی از سوی چهره‌های سیاسی بر ضرورت تغییر پارادایم در ساختارهای اجرایی، حاکمیتی و قضایی کشور تاکید شد. در یکی از آخرین اظهارنظرها، حسن روحانی رئیس دولت‌های یازدهم و دوازدهم از ایده‌هایی سخن گفت که مورد توجه گسترده‌ای قرار گرفت. از  «استراتژی نوین ملی» گرفته تا تشکیل دستگاه قضایی مستقل و کانال خصوصی و تقویت رابطه با دنیا که بخشی از محورهای سخنان روحانی در میان مشاوران خود بود. او در صحبت‌های خود تاکید کرد این استراتژی باید بنابر خواسته‌های مردم باشد و حاکمیت تلاش کند تا رابطه خود را با مردم بهبود بخشد. حسن روحانی بر روی مسائلی دست گذاشت که در سال‌های اخیر مورد انتقادهای بسیاری از سوی مردم بوده است. برای نمونه نگاه و درخواست او به تشکیل کانال خصوصی در حالی مطرح شده است که جایگاه صداوسیما در میان مردم بسیار تضعیف شده 

 

و مرجعیت رسانه‌ای خود را از دست داده است. «صداوسیمای میلی» سال‌هاست که به ادبیاتِ معترضین به وضع موجود در صداوسیما نفوذ کرده است و نظرسنجی‌های متعددی که البته صداوسیما چندان توجهی به آنها ندارد میزان مراجعه مردم به برنامه‌های صداوسیما را ارقامِ پایین‌تر از انتظار اعلام کرده است. 

 

نکته دیگر در سخنان رئیس دولت‌های یازدهم و دوازدهم تمرکز نیروهای نظامی بر وظایف ذاتی خود بود. در سال‌های اخیر قرارگاه‌های سازندگی جهت هدایت نیروهای نظامی، بدنه اصلی طرح‌های عمرانی و زیرساختی در کشور را تشکیل داده و امر توسعه در کشور را در انحصار خود داشته‌اند. این موضوع که البته با احتیاط بسیار زیادی از سوی رسانه‌ها مطرح می‌شود اما در بطن جامعه و حتی میان سرمایه‌گذاران مورد نقدهای بسیاری است که اگر از سرمایه‌گذار دعوت می‌شود، تکلیف نیروهای نیابتیِ نظامی در پروژه‌های عمرانی و توسعه‌ای چیست؟ 

 

مسئله مهم مورد اشاره دیگر تقویت ارتباط با دنیا است که روحانی خواستار از سرگیری مذاکرات به ضرورت منافع ملی و امنیت ملی کشور شده که باید بدون توجه به رویکردهای گذشته دیگر کشورها و ایران باشد. یکی از انتقادات به سیاست‌های خارجی ایران در دهه‌های اخیر محدودسازی روابط ایران با کشورهای منطقه و گسترش تا چین و روسیه بوده است که همین مسئله مجوزی برای جنگِ اسرائیل و آمریکا بوده است چراکه آنها تنهاییِ استراتژیک ایران را فرصت مناسبی برای دادن هزینه‌های سیاسی کمتر از پس این جنگ قلمداد کردند. 

روحانی در بخش دیگری از پیشنهادات خود تلاش برای وارد کردن دانشمندان به کشور را مطرح می‌کند. اشاره او به خروج گسترده دانشجویان و نخبگان از کشور است که در سال‌های اخیر در ایران شتاب فراوانی گرفته است. هرچند که توقف خروج نخبگان از کشور به بهبود عمیقِ سیستم‌های جذب و پذیرش نخبگانی و تغییر در ساختارهای حقوق و دستمزد و ایجاد فضای کار مناسب نیاز دارد تا آنها را از خارج شدن از کشور منصرف کند. نکته مهم دیگر این است که دعوت از دانشمندان ایرانی خارج از کشور برای بازگشت، تا زمانی که ضمانت اجرایی برای قرار گرفتن در معرض اتهامات امنیتی وجود نداشته باشد یک بن‌بست است. 

ایده‌های رئیس دولت‌‌های یازدهم و دوازدهم با توجه به رویکردهای در پیش گرفته شده از سوی حاکمیت پس از جنگ دوازده‌روزه، از نظر عده‌ای فعالان سیاسی دور از انتظار و از نظر عده‌ای دیگر محقق‌شدنی به نظر می‌آید. به عقیده عده‌ای «استراتژی نوین ملی» نیازمند اصلاحات ساختاری گسترده است و در شرایط کنونی کشور بعید به نظر می‌رسد حال آنکه عده‌ای معتقدند با توجه به قدم‌های هرچند کُند برداشته شده، به صورت پلکانی و سلسله‌مراتبی باید به این سمت حرکت کرد، چراکه چاره‌ای غیر از این وجود ندارد.

غلامعلی جعفرزاده‌ایمن‌آبادی، عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه و نماینده ادوار مجلس در گفت‌وگو با هم‌میهن با اشاره به اینکه برای ایجاد انسجام ملی نیازمند اعتمادسازی هستیم می‌گوید مصادیق این اعتمادسازی را می‌توان با راه‌اندازی کانال خصوصی و دستگاه قضایی مستقل یافت، چراکه در حال حاضر نه صداوسیمای مستقل داریم و نه قوه قضائیه مستقل و رویکردهای اینها از مردم سلب اعتماد می‌کند. 

 

‌آقای روحانی در صحبت‌های اخیر خود تاکید کردند که باید استراتژی ملی نوین طراحی کنیم، تحلیل‌تان درخصوص این استراتژی چیست و معیارهای استراتژی ملی نوین چه می‌تواند باشد؟

 

با نظر ایشان کاملاً موافق هستم. از این بابت که شیوه کار باید به گونه‌ای باشد که گذشته را زیر سوال نبریم. چراکه تصمیماتی در مقاطع زمانی مختلف گرفته شده است که در آن مقطع زمانی درست بوده است. ما در ساختار اداره حکومت و کشور باید بازنگری کنیم. برای نمونه نکته‌ای که آقای روحانی اشاره کردند مبنی بر اینکه دستگاه‌های امنیتی باید از حوزه اقتصاد خارج شوند کاملاً درست است. دستگاه‌های امنیتی باید در همین زمینه فعالیت کنند، یا قوای نظامی به فکر امنیت کشور باشند نه به فکر تونل زدن و ایجاد راه‌آهن و زیرساخت‌های جاده‌ای. اداره کشور باید به ریل تخصص بازگردد و هر کسی کار خود را انجام دهد و هیچ‌کس نباید از این حرف دلخور و ناراحت شود.

 

این کشور می‌تواند روی ریل حرکت کند اما دستورات باید اقتضائی باشد. در حال حاضر دشمن در کمین ما نشسته است و باید تاکتیک‌ها را عوض کنیم، استراتژی‌ها و تکنیک‌ها را تحکیم دهیم چراکه در غیر این‌صورت نمی‌شود همیشه گفت که برنده‌ایم. بنابراین در مجموع بدون اینکه گذشته را زیر سوال ببریم اما باید آن را نقض کنیم و از آن چیزهایی که جواب نگرفتیم، افراد حاضر در آن حوزه‌ها به مسئولیت‌های خود بازگردند و آنها را استمرار دهند. این حرف درستی است و عاری از اشکال است. 

‌آقای روحانی در صحبت‌های خود از تقویت روابط با دنیا سخن گفتند، اما رویکردهای بعد از جنگ بیشتر بر تقویت روابط منطقه‌ای استوار بوده است. فکر می‌کنید تقویت رابطه ایران با دنیا چگونه باید انجام شود؟

من با ذکر مثال مسئله کریدور زنگزور را توضیح می‌دهم. الان می‌گویند زنگزور باعث می‌‌شود رابطه ما با دنیا قطع شود، درحالی‌که ما اصلاً به دنبال رابطه با دنیا نبودیم. دیپلمات‌های ما اینگونه نبودند و ما به این سمت نرفتیم که به دنیا نشان دهیم تابع قوانین بین‌المللی و نظم جهانی هستیم. در عوض دائم گفته‌ایم که ما ابرقدرت هستیم، اما در هر صورت باید به نظام جهانی بازگردیم و بر مدار پروتکل‌های بین‌المللی حرکت کنیم. ما نمی‌توانیم همیشه بگوییم آنچه که ما می‌گوییم درست است و آنچه دنیا می‌گوید اشتباه است. این به نفع ما نیست و اتفاقاً تفاهم با دنیا زمینه را برای ترساندن دشمنان ما از جمله اسرائیل فراهم می‌کند. 

‌البته ایشان هم زمانی بخشی از این جریان بودند و در ارتباط با دنیا نقش داشتند، آیا فکر می‌کنید خود آقای روحانی در دولت‌شان این رویکرد را داشتند؟

این را باید از خودشان سوال کنید، البته که این ادعا را دارد که نقش داشته است اما از نظر من موفق نبوده است. ایشان ادعا می‌کند که تلاش خود را کرده اما به دلایلی محقق نشده است. دلایلی را ز جمله تداخلاتی که با همدیگر داشته‌اند عنوان می‌کند و مجموعه‌های مختلف در کار همدیگر دخالت می‌کنند و این موازی‌کاری‌ها باعث شد تا برخی برنامه‌ها محقق نشود. این را می‌توان اینگونه توجیه کرد که در آن بازه زمان نبوده و حالا این زمان هست. در هر صورت باید دنبال این حرفی که زده‌اند را گرفت تا تحقق پیدا کند. هرکسی باید در جایگاه تخصصی خود قرار گیرد و ماموریتی که از سوی حاکمیت به او تحویل شده است را پی بگیرد. 

‌چرا مطالبه‌گری نباید به این سمت برود که صداوسیما مردمی‌تر شود؟

بله، باید مطالبه‌گری کنیم، باید کانال خصوصی بزنیم که در انحصار حاکمیت نباشد تا گروه‌های دیگر نیز بتوانند فعالیت کنند. یک زمان آقای فردوسی‌پور یک فوتبال را به صورت خصوصی پخش می‌کنند و سه میلیون نفر در لایو او شرکت می‌کنند؛ این نشان می‌دهد که مردم تشنه شنیدن هستند. صداوسیما مرجعیت خبری خود را از بین برده است و مردم را به کانال‌های دیگر سوق داده است. چرا مردم باید کانال اینترنشنال را نگاه کنند؟ چراکه صداوسیما امین، صادق، و بی‌طرف نیست و انگار متعلق به یک فرقه است که آن را تصرف کرده‌اند. صداوسیما به‌ویژه در جنگ رسانه پیش از آنکه سوت بازی را بزنند بازنده است و تنها راه برون‌رفت از این بن‎بست این است که از انحصار خارج شود. 

‌اگر این کانال خصوصی ایجاد شود، چقدر در راستای حفظ و ارتقای انسجام ملی می‌تواند موثر باشد؟

قطعاً انسجام ملی، بدون اعتمادسازی محقق نمی‌شود. بنابراین ابتدا باید اعتمادسازی اتفاق بیفتد. یک مثال ساده بگویم، خبر مادر و دختری که در اکباتان فوت کردند را یکی از تلویزیون‌های بیگانه، چهار روز قبل از ایران پخش کرد. اینکه موضوعی سیاسی نبود که آن را سانسور کردند و دست آخر با چند روز تاخیر توسط صداوسیما پوشش داده شد. چرا باید اینقدر از اطلاع‌رسانی به مردم عقب باشیم؟ مردم مجبور هستند به سراغ کانال‌های دیگر بروند و راهی غیر از این ندارند چراکه صداوسیما با این رویکردهای خبررسانی مرجعیت رسانه‌ای خود را از دست داده است.  

‌آقای روحانی گفتند، مردم به قوه قضائیه مستقل نیاز دارند و این راه تقویت حاکمیت داخلی است. این پیشنهاد یک سابقه طولانی در میان سیاستمداران دارد. طرح این موضوع در شرایط فعلی چه پیامدهایی دارد؟

ایشان یک کالبدشکافی کرده و در هر جایی که احساس کرد اشکالی وجود دارد، به آن پرداخت. آیا در حال حاضر قوه قضائیه‌ای داریم که برا مثال برای فردی مثل آقای کاظم صدیقی فراخوان بدهد و او را دادگاهی کند؟ اینکه بررسی کنیم و ببینیم مردم یک قاضی را قبول داشته باشند انجام شده است؟ آیا الان کسی می‌تواند از یک قاضی شکایت کند؟ این یک مسئله امنیتی کامل است و دستگاه قضا هر کاری که انجام دهد، هیچ‌کسی نمی‌تواند مخالفت کند.

قوه قضائیه مستقل باید جایی باشد که بتوانید تظلم‌خواهی و شکایت کنید و ما در حال حاضر چنین شرایطی را نداریم. البته که الان در بین سه قوه قضائیه بهترین همین است. استقلال این بخش‌ها، ورود بخش خصوصی به این بخش‌ها باعث می‌‌شود بتوان خیلی از کارها را واگذار کرد. شوراهای حل اختلاف به همین دلیل تشکیل شدند اما در نهایت زیر نظر خود قوه رفت و شرایط فعالیت‌اش بدتر شد. 

‌تاکید بر تشکیل دستگاه اطلاعاتی مردم‌پایه بخش دیگری از صحبت‌های رئیس دولت‌های یازدهم و دوازدهم بود، چنین رویکردی را برای تقویت اتحاد ملی لازم می‌دانید؟

دستگاه امنیتی زمانی در کشور موفق است که مردم بدانند آن دستگاه برای امنیت آنها کار می‌کند، نه اینکه زندگی خصوصی افراد را کنکاش کند. مسلماً اگر مردم به دستگاه‌های امنیتی ورود کنند و بتوانند برای مثال برخی مسائل را، برای مثال خانه امن داعشی‌ها را گزارش کنند این همکاری سازنده خواهد بود اما زمانی که از حاکمیت دلخور باشند دیده را ندیده می‌گیرند و اگر بدانند امنیت آنها نیز در نظر گرفته نمی‌شود اوضاع بدتر هم خواهد شد. مردم باید ورود کنند و در همه کارها، نه‌فقط دستگاه‌های امنیتی، بلکه ساخت و توسعه کشور نیز باید با نظر و کمک نهادهای مردمی باشد. درحالی‌که اکنون مردم کنار گذاشته شده‌اند و یک نیروی بالاسری برای مردم تصمیم می‌گیرد. 

‌مصداق دستگاه اطلاعاتی مردم‌پایه اکنون برای مردم آن چیزی است که بعد از اتفاقات سال 1401 و در زمینه حجاب رخ داد و از مردم خواستند گزارش بی‌حجابی بدهند و عملاً مردم را مقابل همدیگر قرار دادند. آیا ضرورت دارد که چنین دستگاه اطلاعاتی با توجه به رویکردهایی که شاهد بودیم وجود داشته باشد و در صورت وجود، سازوکار آن چگونه باید باشد؟

افتراق اجتماعی در کشور و جامعه وجود دارد و مردم با تکثر آرا و نظرات در کنار همدیگر در خانواده، محیط کار و جامعه حضور دارند و این باعث شده است که اتحاد ملی که در دوازده روز جنگ گوشه‌ای از آن را شاهد بودیم، دیگر تکرار نشود. هر تعریفی را که بتواند شکاف اجتماعی را پر کند، باید مورد توجه قرار داد. در حال حاضر ما چنددستگی‌های فراوانی را می‌بینیم و بین مردم ایران اختلافاتی وجود دارد که انگار با همدیگر دشمنی دارند و این یک خطای بزرگ اجتماعی است. اینها خسارت بسیار سنگینی را برای کشور به بار خواهد آورد. بنابراین باید به سمتی برویم که بتوانیم شکاف‌های اجتماعی را برطرف کنیم و مردم را زیر یک چتر در کنار همدیگر نگه داریم. 

 

 

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار