دولت مستقل فلسطین در راه است؟
اکنون زمان آن فرا رسیده است که با حمایت قاطع از تشکیل کشور مستقل فلسطین ، نه تنها به سالها رنج پایان داده شود، بلکه بنیادهای صلحی پایدار و عادلانه در منطقه بنا نهاده شود.

مسعود کاظمیان در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت:
مقدمه
در بزنگاهی حساس از تاریخ معاصر، مساله فلسطین بار دیگر در کانون توجه جامعه بینالمللی قرار گرفته است. پس از دههها کشمکش و رنج، اکنون شاهد یک تغییر پارادایم بیسابقه در نگرش جهانی به تشکیل کشور مستقل فلسطین هستیم؛ تحولی که نه تنها یک حق تاریخی و مشروع برای ملت فلسطین است، بلکه به ضرورتی انکارناپذیر برای صلح و ثبات در منطقه و ورای آن تبدیل شده است. این تغییر رویکرد بینالمللی، که از دل گفتمانهای عدالتخواهانه و مقاومت فلسطین برخاسته، نشان میدهد که چگونه ایدهها و هنجارهای جهانی میتوانند معادلات سیاسی را دگرگون سازند، واقعیتی که نظریه ساختگرایی در روابط بینالملل بهخوبی آن را تبیین میکند.
رویکردهای نوین بینالمللی و تغییر هنجارها
در سالهای اخیر، موج فزایندهای از حمایتهای جهانی برای به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین شکل گرفته است. این حرکت، تنها محدود به کشورهای همواره حامی فلسطین نیست، بلکه شاهد تغییر رویکرد معناداری در میان برخی قدرتهای غربی نیز هستیم. عواملی چون بحران انسانی بیسابقه در غزه، ناکامی راه حلهای سیاسی پیشین، و فشار فزاینده افکار عمومی جهانی، بسیاری از پایتختها را واداشته است تا در مواضع سنتی خود تجدیدنظر کنند. تصمیم اخیر کشورهایی چون فرانسه، بریتانیا، کانادا، مالت، استرالیا، فنلاند، نیوزیلند، پرتغال، آندورا، سن مارینو، لوکزامبورگ و بلژیک برای شناسایی قریبالوقوع کشور فلسطین در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر آتی، گواهی روشن بر این دگرگونی است.
قلب این تغییر رویکرد، در «اعلامیه نیویورک» نمود یافته است. این بیانیه جامع، که در یک کنفرانس بینالمللی با مشارکت بالا در سازمان ملل شکل گرفت و مورد حمایت قاطع کشورهای جهان و همچنین اتحادیه اروپا و اتحادیه عرب قرار گرفت، بر لزوم پایان دادن به اشغالگری و محاصره غزه تاکید میکند. این اعلامیه نه تنها بر حق ملت فلسطین برای برخورداری از یک دولت مستقل و حاکمیت کامل صحه میگذارد، بلکه سازوکاری را برای انتقال مسئولیت اداره غزه به تشکیلات خودگردان فلسطین تحت نظارت بینالمللی پیشنهاد میدهد. این حرکت، فراتر از یک رویداد دیپلماتیک صرف، نمایانگر تغییر هنجارها و انتظارات جهانی است؛ جایی که دیگر نمیتوان رنج و اشغالگری را نادیده گرفت و جامعه جهانی بر این باور است که راه حل دو کشوری، تنها مسیر پایدار برای صلح است.
نقشآفرینی بازیگران منطقهای، از جمله قطر و اتحادیه عرب، در دستیابی به این اجماع جدید نیز برجسته است. این کشورها، در کنار میانجیگری برای آتشبس و کمکرسانی به غزه، اکنون به صراحت از چارچوب یک دولت مستقل فلسطینی حمایت کرده و حتی در «اعلامیه نیویورک»خواستار خلع سلاح حماس در راستای تشکیل یک دولت فراگیر و قدرتمند فلسطینی شدهاند.
این موضعگیریها باید در پرتو درک عمیق از ماهیت فداکاری و رویکرد ملیگرایانه گروههای مقاومت تحلیل شود. همانگونه که یکی از مقامات حماس اذعان داشته، به رسمیت شناختن فلسطین ، «پیروزی» را نزدیکتر میکند.
این نشان میدهد که گروههای مقاومت، با درک کامل از چشمانداز آینده و اهداف عالی ملت فلسطین، آمادهاند تا در مسیر تشکیل دولت مستقل، منافع ملی را بر هر چیز دیگری ارجحیت داده و فداکاریهای لازم را برای تحقق آرمانهای دیرینه ملی خود به عمل آورند. آنها بخشی جداییناپذیر از پیکره ملت فلسطین هستند که مبارزاتشان همواره در راستای تحقق حق تعیین سرنوشت بوده است.
چالشها و افقهای استقلال
طبیعتاً، این مسیر بیچالش نیست. برخی کشورها، از جمله دولت کنونی آمریکا، نسبت به این روند ابراز نگرانی کردهاند. استدلالهایی مطرح میشود که به رسمیت شناختن فلسطین، به معنای «پاداش دادن به تروریسم!» است یا منجر به ایجاد یک «دولت شکستخورده» خواهد شد. با این حال، این دیدگاهها، نادیده گرفتن ریشههای تاریخی و حقوقی مسئله فلسطین و حق بنیادین ملتها برای تعیین سرنوشت است.
جامعه بینالمللی به خوبی میداند که موفقیت یک دولت مستقل فلسطینی، مستلزم حمایت قاطع و بلندمدت است. این حمایت باید فراتر از صرف به رسمیت شناختن باشد و شامل کمک به بازسازی غزه، تقویت نهادهای دولت فلسطین و تضمین امنیت و ثبات در منطقه شود.چشمانداز آینده دولت فلسطین، نه یک معضل، بلکه فرصتی برای حل و فصل یکی از دیرینهترین منازعات جهان است.
در سایه حمایت بیسابقه جهانی و تغییر گفتمانهای بینالمللی، میتوان امیدوار بود که به زودی شاهد تشکیل دولتی مستقل، باثبات و فراگیر باشیم. این دولت، با اتکا به پتانسیلهای داخلی و حمایتهای بینالمللی، قادر خواهد بود بر چالشهای پیشرو فائق آید و به الگویی برای همزیستی مسالمتآمیز در منطقه تبدیل شود.
گامهای پیشرو: مسئولیت مشترک جهانی
به رسمیت شناختن کشور فلسطین، اگرچه گامی حیاتی است، اما تنها آغاز راه است. جامعه بینالمللی اکنون مسئولیت تاریخی دارد که حمایتهای خود را از مرحله سیاسی به مراحل عملیاتی و اجرایی گسترش دهد. این شامل تضمین اجرای کامل «اعلامیه نیویورک»، کمک به بازسازی فراگیر مناطق تخریبشده، بهویژه در غزه، و پافشاری بر پایان کامل محاصره و اشغالگری است.آینده پایدار فلسطین، در گرو همگرایی و وحدت داخلی تمامی طیفهای فلسطینی و همچنین تداوم فشار بینالمللی بر تحقق حقوق مشروع آنهاست. فلسطین مستقل، نه یک تهدید، بلکه عنصری کلیدی برای ثبات و امنیت در منطقهای پرآشوب خواهد بود. تحقق این آرمان، به معنای احترام به قوانین و هنجارهای بینالمللی و تجلی عدالت در جهان است.
نتیجهگیری
لحظه کنونی، لحظهای تعیینکننده برای ملت فلسطین و جامعه جهانی است. افزایش بیسابقه حمایتها، اجماع در سازمان ملل و آمادگی کشورهای بیشتری برای به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطین، نشان از تغییر عمیق در گفتمان بینالمللی دارد. همانطور که نظریه ساختگرایی تبیین میکند، هنجارها و ایدههای عدالتخواهانه توانستهاند مسیر روابط بینالملل را تغییر دهند و افقهای جدیدی را برای ملت فلسطین ترسیم کنند.
اکنون زمان آن فرا رسیده است که این تغییر در هنجارها، به عمل تبدیل شود و با حمایت قاطع از تشکیل کشور مستقل فلسطین ، نه تنها به سالها رنج پایان داده شود، بلکه بنیادهای صلحی پایدار و عادلانه در منطقه بنا نهاده شود. این مسئولیتی است که بر دوش تمام وجدانهای بیدار جهان قرار دارد.