به روز شده در
کد خبر: ۲۸۶۶۸

تعادل«میدان زندگی» در جامعه ایران به‌ هم خورده است

تنش‌های بین‌الملی، جنگ و چالش‌های داخلی مانند گرانی و تورم اجازه نداده چالش‌ها و آسیب‌های اجتماعی در جامعه ایران دیده شود و به همین دلیل مردم ایران از مفهوم واقعی زندگی فاصله گرفته‌اند. این در حالی است که مردم ایران بیش از هر زمانی پذیرفته‌اند که لازم است برای پیشرفت و توسعه کشور در زندگی خود تغییراتی پدید آورند

تعادل«میدان زندگی» در جامعه ایران به‌ هم خورده است
آرمان ملی

روزنامه آرمان ملی گفتگوئی را با  امان ا... قرایی‌مقدم منتشر کرده است:

با گذر از مرحله پذیرش ضرورت تغییر همگانی در سبک عمومی زندگی، آسیب‌شناسی برای شناخت مشکلات و ارائه فرمول برای اصلاح زندگی ایرانی آغاز شده است. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این موضوع با توجه به تلاطم‌های اخیر جامعه ایران با دکتر امان‌ا... قرایی مقدم جامعه‌شناس و استاد دانشگاه گفت‌وگو کرده است. قرایی مقدم در این زمینه معتقد است: «امروز باید به این پرسش پاسخ داد که در جامعه ایران معمولا کدام دسته از نیروها پیروز می‌شوند؟ عوامل سوق دهنده یا عوامل بازدارنده؟ واقعیت این است که در ایران این نیروها‌ تناسب چندانی با یگدیگر ندارند. به همین جهت همواره شاهد بالا رفتن میزان انواع آسیب‌های اجتماعی در جامعه هستیم. برای آنکه بتوانیم میزان انواع آسیب‌های اجتماعی را کاهش بدهیم و این مهم حاصل ‌آید باید کوشش به عمل آورد تا نیروهای برانگیزنده و سوق دهنده موُثر در جرم و بزهکاری کاهش و در مقابل رفاه و تامین اجتماعی به ویژه برای اقشار محروم فراهم گردد. در این زمینه باید امکانات آموزشی، صنعتی، اقتصادی، بهداشتی فراهم شود. از طرف دیگر قطب‌های صنعتی از شهر‌های بزرگ به مناطق محروم که ساختار فضایی بر اساس طرح «ستیران» و «آمایش سرزمین» مناسب می‌داند منتقل گردد تا از سیل مهاجران از روستاها به شهر و به کشور‌های دیگر جلوگیری و در نتیجه حاشیه نشینی و بروز انواع آسیب‌های اجتماعی کاهش پیدا کند. در غیر این صورت آسیب‌های اجتماعی کاهش پیدا نخواهد کرد و آب در هاون کوبیدن است.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

*مردم ایران مدت‌هاست به دنبال مفهوم «زندگی» هستند. این در حالی است که چالش‌های داخلی و خارجی مردم را از لذت واقعی این مفهوم دور کرده است. در چنین شرایطی مردم در چه وضعیت روانی و اجتماعی قرار گرفته اند؟

میدان زندگی موقعیت آنی و لحظه‌ای است که شخص در آن بسر می‌برد. در این فضا انسان در هر زمانی مثل نقطه‌ای است که در داخل فضای حیاتی خود در حال حرکت است و نیروهایی در داخل این فضای حیاتی و جود دارد که از یک طرف او را می‌کشند و از طرف دیگر او را از حرکت باز می‌دارند. در اطراف هر یک از ما در هر مکان و زمانی که قرار داریم یک میدان نیرو وجود دارند که بر ما فشار می‌آورند و می‌خواهند تعادل ما را برهم بزنند، اما از طرف دیگر نیروهایی هستند که مانع این کار می‌شوند. بنابراین ما همواره با دو دسته نیرو سوق دهنده و بازدارنده یا مانع شونده روبه‌رو هستیم که هرگاه قدرت یکی بر دیگری فزونی یابد تعادل ما به‌هم می‌خورد و دچار مشکل و آسیب‌های اجتماعی می‌شویم. اگر نیروهای برانگیزنده یا سوق دهنده قوی‌تر باشند فرد احتمال زیادی دارد که به کارهای خلاف ازجمله: بزهکاری، جرم و جنایت، اعتیاد و غیره دست بزند. برعکس اگر نیروهای بازدارنده قوی‌تر باشد می‌تواند فرد را از انجام کارهای خلاف باز دارد. در هر حال برای آنکه یک فرد به کار خلاف نپردازد باید همواره و درهر زمان و مکانی این نیروها در تعادل باشد. نکته دیگر اینکه فضای زندگی هر فردی در هر لحظه و در هر مکانی تغییر می‌یابد و آنی و با قبل یکسان نیست. در نتیجه هر انسانی همواره کوشش می‌کند تا خود را در تعادل نگهدارد و خود را با شرایط زمان و مکان منطبق سازد درغیر این صورت مجنون نامیده خواهد شد. ویلیام شکسپیر در این زمینه معتقد است جهان صحنه نمایشی است و همه مردان و زنان صرفا هنرپیشه و بازیگر صحنه زندگی هستند و درمدت عمرشان نقش‌های متعدد خاص خودشان را بازی می‌کنند. در واقع همه افراد جامعه مانند بازیگران درصحنه نمایش‌اند. یعنی همان‌گونه که بازیگران صحنه نمایش نقش‌های معین و مشخصی را بازی می‌کنند افراد نیز در جامعه و در موقعیت‌ها و فضای زندگی خود نقش‌هایی را بر طبق متن نمایشنامه که جامعه تعیین کرده بازی می‌کنند.

*آیا در جامعه ما تعادل بین این دو نیرو وجود دارد؟

 در مرحله نخست باید به این پرسش پاسخ داد که در جامعه ایران معمولا کدام دسته از نیروها پیروز می‌شوند؟ عوامل سوق دهنده یا عوامل بازدارنده؟ واقعیت این است که در ایران این نیروها‌ تناسب چندانی با یگدیگر ندارند. به همین جهت همواره شاهد بالا رفتن میزان انواع آسیب‌های اجتماعی درجامعه هستیم. برای آنکه بتوانیم میزان انواع آسیب‌های اجتماعی را کاهش بدهیم و این مهم حاصل‌ آید باید کوشش به عمل آورد تا نیروهای برانگیزنده و سوق دهنده موُثر در جرم و بزهکاری کاهش و در مقابل رفاه و تامین اجتماعی به ویژه برای اقشار محروم فراهم گردد. در این زمینه باید امکانات آموزشی، صنعتی، اقتصادی، بهداشتی فراهم شود. از طرف دیگر قطب‌های صنعتی از شهر‌های بزرگ به مناطق محروم که ساختار فضایی بر اساس طرح «ستیران» و «آمایش سر زمین» مناسب می‌داند منتقل گردد تا از سیل مهاجران از روستاها به شهر و به کشور‌های دیگر جلوگیری و در نتیجه حاشیه نشینی و بروز انواع آسیب‌های اجتماعی کاهش پیدا کند. در غیر این صورت آسیب‌های اجتماعی کاهش پیدا نخواهد کرد و آب در هاون کوبیدن است. من معتقدم تعادل لازم وکافی بین نیروهای برانگیزنده و بازدارنده در جامعه ایران وجود ندارد و مجموع نیروهای سوق دهنده مساوی با مجموع نیروهای باز دارنده نیستند.

*چه چیزی این تعادل را بر هم زده است؟

در این زمینه باید میدان اجتماعی را مورد بررسی قرار داد تا به ماهیت چالش پی برد. امروز پذیرفته شده که محیط اجتماعی هر انسانی و روابط او با دیگران درتعیین کردار و رفتار او نقش مهمی دارند و این فضای زندگی فرد است که موجب جرم‌زائی او می‌شود. در واقع به همان صورت که در هر اجتماعی رفتار دیگران در تعیین رفتار شخص موثر است رفتار خود شخص نیز به نوبه خود در تعیین رفتار دیگران موثر می‌باشد. یعنی رابطه‌ای است دو طرفه. زیرا هر شخص در هر زمان برای اشخاص غیر از خودش فردی است از «دگر عام» که معنی این گفته دقیقا فرمایش گهر بار حضرت رسول اکرم(ص) است که فرمودند «المومن مرآت المومن» یعنی مومن آئینه مومن است. معنی این حرف این است که چون انسان‌ها همیشه دارای رفتار هستند محیط اجتماعی و فضای زندگی آنها درهر زمان ومکان پر از تاُثیر و تاُثر متقابل افراد با یکدیگر است که در هر زمان و مکان، شکل و وضع خاصی به خود می‌گیرد و با تغییر شرایط و اوضاع و احوال قرار گرفتن فرد درآن تفاوت می‌پذیرد. در این زمینه چارلز هورتون کولی جامعه‌شناس آمریکایی اصطلاح «خود آیینه‌ای» را مطرح می‌کند و می‌گوید: «آگاهی شخص نسبت به ماهیت خود از طریق انعکاس رفتار دیگران صورت می‌گیرد و جامعه، همانند آئینه‌ای است که تصویر جسمانی خود را در آن می‌بینیم. به عبارت دیگر خود آئینه‌ای ادراک انعکاس‌های رفتار دیگر است. به نظر کولی تصور یک فرد از خویشتن چیزی نیست مگر انعکاس و تلقی دیگران از وی و معتقد است همچنان که سیما، اندام، لباس، ادا و اطوار و حرکات و... خود را در آئینه ورانداز می‌کنیم رفتار و کردار و اعمال خود را با آئینه جامعه مقایسه می‌کنیم و از خود سوال می‌کنیم قضاوت دیگران درباره ما به چه صورت است؟ بنابراین باید علت بروز انواع آسیب‌های اجتماعی را در درون جامعه جست‌وجو کرد و تا وقتی فکر کنیم جرم ذاتی و فطری است و نظام اجتماعی تقصیری ندارد، جرم و آسیب در جامعه کاهش نیافته و زندان و اعدام دردی را درمان نخواهد کرد.

*چگونه می‌توان جامعه را از ذاتی انگاشتن جرم دور کرد؟

در این زمینه مثالی می‌زنم. عدالت جوانی را که به دختری تجاوز نموده و هتک ناموس کرده به زیر زنجیر و اسارت و زندان می‌کشاند ولی هیچگاه در اطراف این امر جست‌وجو به عمل نمی‌آورد. یا اگر سفره رنگین در برابر گرسنه‌ای گسترده شود آیا تهدید به مجازات می‌تواند مانع دست زدن او به اغذیه و اطعمه گردد؟ اگر می‌خواهیم از بروز انواع جرایم و آسیب‌ها اجتماعی جلوگیری کنیم باید فضای زندگی یا میدان اجتماعی افراد و جامعه را مناسب سازیم و دست از فطری و ذاتی بودن افراد مجرم برداریم و تمام تلاش خود را با صرف میلیاردها تومان هزینه صرف ساختن زندان نکنیم. جامعه‌شناسی جرم می‌گوید علت عدم موفقیت درمبارزه علیه جرم را باید در عدم تشخیص جرم به علت عدم کوشش در راه شناخت آن و عوامل به‌وجود آورنده‌اش دانست. این در حالی است که متاُسفانه تمام سعی و کوشش مبارزان علیه جرم متوجه یک درمان غلط و یک وسیله نادرست به‌نام مجازات بوده است. این وضعیت هنوز هم ادامه دارد و برخی حاضر نیستد بپذیرند جامعه به علت فضای زندگی یا نیروهای سوق دهند و باز دارنده که به‌وجود آورده در بروز انواع آسیب‌های اجتماعی دخالت دارد و در واقع بزهکار انسانی بیمار است که جامعه او را بیمار کرده است. به عبارت دیگر ما به دنبال نابود کردن معلول هستیم نه به دنبال علت. در شرایط کنونی عدالت همان عملی را انجام می‌دهد که بزهکار مرتکب شده است. عدالتی که می‌گوید به آزادی دیگران احترام بگذار، خود نمی‌تواند آن را نقض کند و عدالتی که می‌گوید آدم نکش خود نمی‌تواند دست به قتل بزند. به قول لامارتین شاعر فرانسوی در توصیف شرایط اجتماعی خود می‌گوید چرا باید این قدر مرگ را مانند یک فکر عالی، چوبه دار را مانند وسیله مناسب و میرغضب را مانند یک توبه دهنده مردم، مورد تقدیس قرار داد؟ هیچکس در هیچ جای دنیا از روز آفرینش تاکنون نتوانسته است به قیام یک اجتماع علیه یک نفر نام عدالت بدهد. گاه عملی که با بزهکار صورت می‌گیرد نه تنها هیچ رابطه‌ای با عدالت ندارد، بلکه تا فضای زندگی تغییر نکند و نیروهای برانگیزنده بر نیروها بازدارنده برتری دارد، نمی‌توان امیدوار به کاهش انواع آسیب‌های اجتماعی بود.

 

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار