به روز شده در
کد خبر: ۲۷۰۳۰

از چاقوی دسته زنجان تا لباس ملکه فنلاند

روایت واقعی از فروش محصولات عجیب و غریب در قطاری که به سمت غرب می‌رفت

از چاقوی دسته زنجان تا لباس ملکه فنلاند
ایران

روزنامه ایران در گزارشی نوشت:

این همه ماجرا نیست. زنی با کوهی از لباس‌های رنگی از پله‌ها پایین می‌آید و یک چمدان بزرگ فرودگاهی صورتی رنگ را دنبال خودش می‌کشد. اولین صندلی خالی است، زن اصلاً توجهی به اطراف نمی‌کند. کوه لباس‌ها را آوار می‌کند روی صندلی و دست و پای زنی که کنار صندلی خالی نشسته. بوی مواد شوینده و اتوی بخار در واگن بانوان می‌پیچد. دختری خسته که مقنعه‌اش را روی صورتش کشیده تا چرت بزند، سیاهی مقنعه را بالا می‌کشد و با اخم می‌گوید: «اه چه بوی بدی میاد. باز این اومد.» زن بی‌اعتنا دانه دانه لباس‌ها را تبلیغ می‌کند. لباس‌هایش همه خارجی است. این را با صدای بلندتر می‌گوید. همه مارک است و شبیه‌اش را فقط تن هنرپیشه‌ها و ملکه‌ها می‌بینی. بلافاصله یک شومیز سفید یقه تور ایستاده از چمدان بزرگ بیرون می‌کشد و نشانش می‌دهد. با صدای بلند می‌گوید: «همین شومیز لنگه‌اش را پیدا نمی‌کنی. اگر بخری فقط یکی تو‌داری و یکی هم ملکه فنلاند.» یکی از خانم‌ها که با دقت به تبلیغ زن فروشنده گوش می‌دهد از بغل دستی‌اش می‌پرسد: «مگه فنلاند ملکه داره؟» جواب بغل دستی‌اش این است: «سرچ کن تو گوگل.» زن گوگل را باز می‌کند و می‌نویسد، ملکه فنلاند. بعد با صدای بلند می‌گوید: «دروغ میگه بابا. قبلاً داشته الان دیگه نداره. تبلیغه دیگه. یه کشوری رو میگه تو نقشه جهان هم پیدا نمیشه.» خانم فروشنده حواسش فقط به لباس‌های رنگی است که روی هم انبار می‌کند. زن کناری پشت کوهی از لباس‌ها گم شده، شالش را جلوی صورتش گرفته و با صدای بلند می‌گوید: «یک لحظه آرامش نداریم از دست شما. خانم این لباس‌ها را بردار خفه شدم.» زن فروشنده لباس ملکه فنلاند و بقیه پیراهن و شومیزهای رنگارنگ را جمع می‌کند توی چمدانش می‌چپاند. سؤال زنی که می‌پرسد این لباس‌ها دست دوم است صورتش را سرخ می‌کند، برافروخته برمی‌گردد: «تاناکورا با اینا فرق داره. نمی‌دونی بدون. اینا استوکه. لباس‌های مارکدار خارجی. بری بازار صد تا از این مغازه‌ها می‌بینی...» راست می‌گوید، حتی در بعضی از ایستگاه‌های مترو هم چند مغازه لباس فروشی کنار هم ردیف شده و شومیزهای سفید دست دوم را 198 هزار تومان می‌فروشد. از ایستگاه تجریش تا کهریزک. همهمه می‌شود. یکی از خانم‌ها با صدای بلند می‌گوید: «انگار نه انگار توی قطار هستیم. بازار متحرک است. کاش دو تا چیز درست و حسابی می‌فروختند. یکی چاقوی دسته زنجان می‌فروشد و یکی لباس دست دوم. بوی لباس‌ها تابلوست که تاناکوراست بعد می‌گوید لباس ملکه فنلانده. قطار مترو شده قطار تونل وحشت...»

جمله زن تمام نشده سر و کله فروشنده دیگری پیدا می‌شود. او تبلیغش را با یک جمله سؤالی آغاز می‌کند. آیا از بوی عرق خسته شده‌اید؟ آیا بوی پا آزارتان می‌دهد؟ دختر جوانی از ته واگن فریاد می‌زند نه. لذت می‌بریم. بعد چند نفری با صدای بلند می‌خندند. زن وقعی نمی‌نهد. این را دختر دانشجویی که با دوستش مشغول حل کردن مسأله ریاضی است، می‌گوید. زن سنگ مرداب دارد. سنگ مردابش اما پودر است. در جواب مشتری که می‌پرسد پس چرا این سنگ پودر است، می‌گوید: «پودرش می‌کنن تا راحت‌تر استفاده بشه. اینو می‌ریزی تو کفش دیگه پا بو نمی‌گیره. برای عرق بدن هم هست. خیلی هم بهداشتیه. علامت استاندارد هم داره.» ولی قوطی که دست زن است، هیچ نوشته‌ای ندارد، چه برسد به علامت استاندارد. این همه بار زن فروشنده نیست، عرق کافور هم می‌فروشد. یکی می‌پرسد کافور چی هست که عرق داشته باشد. زن با هیجان توضیح می‌دهد، یک گیاه جادویی است. برای آرامش اعصاب، تسکین درد عضلات و...

یکی از خانم‌ها که با دقت به حرف‌های زن فروشنده گوش می‌دهد، با صدای بلند می‌گوید: «دیگر امنیت جانی نداریم. تا دیروز می‌گفتند لوازم آرایش مترویی و صابون تریاک و کرم شیر الاغ نخرید، حالا سنگ مرداب و عرق کافور هم اضافه شده.»

حرف‌های زن هنوز تمام نشده، آن طرف‌تر یک زن می‌خواهد گوش همه را سوراخ کند. خودش این را می‌گوید. ادعایش این است که با نوک انگشتش گوش سوراخ می‌کند. یکی از خانم‌ها به دوستش می‌گوید: «نوک انگشتش حتماً دریل داره. مگه میشه گوشو با نوک انگشت سوراخ کنی. حتماً سوزن لای انگشتاش پنهون کرده.» راست می‌گوید زن لای انگشتهایش یک چیزی مثل میخ کوچک دارد و در دست دیگرش یک اسپری الکل تا مثلاً به قول خودش کاملاً بهداشتی و بدون درد و خونریزی با مبلغ بسیار کم گوش سوراخ کند. دور می‌زند و به همه نگاه می‌کند. زن بسته تخفیفی هم دارد، می‌گوید: «گوش داوطلب اول را رایگان سوراخ می‌کنم و یک عدد گوشواره هم هدیه می‌دهم. اگر درد داشت دو تا گوشواره می‌دهم.» یکی زیرلب می‌گوید، این قدر کار خطرناک است که دنبال داوطلب می‌گردد.

آیا کسی حواسش هست؟

هم در ایستگاه مبدأ و هم در ایستگاه مقصد قطعاً مأموران پلیس مترو را می‌بینید. این را سرهنگ کرمی راد فرمانده یگان انتظامی مترو می‌گوید. او درباره رصد فروشنده‌های مترو به «ایران» می‌گوید: «یگان فیزیکی ایستگاه‌های مترو همیشه حواس‌شان هست و به محض مشاهده موضوع مشکوک خیلی سریع وارد عمل می‌شوند.» اما تعداد زیادی از این فروشنده‌ها که ممکن است باعث وحشت مسافرها شوند و حتی در مواردی مثلاً با فروش سنگ مرداب و سوراخ کردن گوش سلامت خریدارها را به خطر بیندازند، دور از چشم پلیس در ایستگاه بعدی از واگن پیاده می‌شوند و کسی هم به آنها مشکوک نمی‌شود. فرمانده یگان انتظامی مترو دراین باره می‌گوید: «اگر با این موارد مواجه شدید، خبر بدهید. پلیس خیلی زود به موضوع ورود می‌کند. می‌توانید با گوشی از این افراد عکس هم بگیرید.» اما چطور باید به پلیس خبر بدهیم؟ سرهنگ کرمی راد می‌گوید: «تعداد این افراد خیلی کم است و بیشتر زمانی که مترو خلوت است و مسافر زیاد نیست وارد واگن‌ها می‌شوند. به محض اینکه این فروشنده‌ها را دیدید، می‌توانید با 110 تماس بگیرید و اعلام کنید در چه واگنی هستید. در ایستگاه بعدی مأمور مستقر به موضوع رسیدگی می‌کند. اگر مسافر همیشگی مترو هستید، برای اطمینان بیشتر می‌توانید قبل از سوار شدن به قطار شماره تلفن رئیس ایستگاه مبدأ و مقصد را بگیرید و اگر در مسیر مشکلی پیدا کردید به او زنگ بزنید. ایشان سریع به پلیس مترو خبر می‌دهد و بعد مأموران انتظامی کارشان را شروع می‌کنند.»

نه سنگ مرداب بخرید نه عرق کافور

پاسخ سرپرست فرآورده‌های طبیعی، سنتی و مکمل سازمان غذا و دارو هم با هشدار همراه است. برای این‌که سنگ مرداب نه ‌تنها فاقد مجوز است، بلکه به‌دلیل وجود سرب می‌تواند آسیب‌های جدی به سلامت وارد کند. پودر سنگ خیلی سریع توسط منافذ پوست جذب می‌شود و می‌تواند مشکلات زیادی درست کند. دکتر شهرام شعیبی به« ایران »می‌گوید: «سنگ مرداب یا همان مردار سنگ که گاهی به‌عنوان ماده‌ای برای کاهش بوی عرق توسط برخی افراد توصیه می‌شود، حاوی ترکیبات سرب است و مصرف آن از نظر علمی و بهداشتی به‌هیچ‌وجه تأیید نمی‌شود. این ماده معمولاً به‌صورت فله‌ای و از طریق فروشندگان دوره‌گرد یا دست‌فروش‌ها عرضه می‌شود و بدون مجوز است. به همین دلیل سلامت مردم را به خطر می‌اندازد و می‌تواند باعث جذب پوستی سرب، مسمومیت مزمن، آسیب به کبد و کلیه و حتی اختلالات عصبی شود.»

 دکتر شعیبی با بیان این‌که سازمان غذا و دارو هیچ‌گونه مجوزی برای تولید یا توزیع سنگ مرداب صادر نکرده، می‌گوید: «متأسفانه برخی باورهای غلط سنتی، مردم را به مصرف این‌گونه مواد فاقد ایمنی و سلامت ترغیب می‌کند، در حالی‌که چنین اقلامی ممکن است پیامدهای غیرقابل جبرانی به‌دنبال داشته باشند.» او همچنین درباره استفاده عرقیجات گیاهی بی‌نام ونشانی که با تبلیغات آنچنانی توسط دستفروش‌های مترو فروخته می‌شود، توضیح می‌دهد: «قبل از خرید این محصولات حتماً به نشان سیب سلامت و برچسب اصالت و رهگیری آن توجه کنید. به هیچ وجه فرآورده‌های بدون بسته‌بندی و فاقد اطلاعات تولیدکننده و بی‌نام و نشان نخرید.»

* جمله ای از دیالوگ شخصیت سیدرسول در فیلم گوزنها

 

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار