به روز شده در
کد خبر: ۲۴۳۰۳

چین، روسیه و جهان اسلام در این جنگ تحمیلی کجایند؟

در این شرایط که کشور از سوی اسرائیل و آمریکا تهدید می شود، ملت ایران باید در راستای برقراری وحدت ملی و حفظ تمامیت ارضی کشور از هر قوم و منطقه، یکدل و یک زبان جلوی دشمنان این آب و خاک مقدس ایستادگی کرده و از کیان کشور دفاع کند.

چین، روسیه و جهان اسلام در این جنگ تحمیلی کجایند؟
اطلاعات

بهرام امیراحمدیان  در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت:

  در آخرین انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا، دونالد ترامپ نامزد حزب جمهوری خواه با وجود داشتن چند پرونده در محاکم قضایی که می توانست او را از راه یافتن به کاخ سفید باز دارد، اما به دلیل وجود لابی هایی در ساختارهای قدرت، برنده انتخابات اعلام شد. انتظار می رفت وی برای عملی شدن همان وعده هایی که در زمان تبلیغات انتخاباتی داده بود، اقدام کند. یکی از اهداف اصلی او رویارویی با ایران و دگرگونی در نظم خاورمیانه بود.

پیمان صلح ابراهیم که در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ ناتمام مانده بود، یکی از اقداماتی است که وی بدان علاقه دارد و آن را دنبال می کند. خروج آمریکا از خاورمیانه در دوره باراک اوباما و توجه به حوزه اقیانوس آرام بویژه دریای چین جنوبی برای تقویت جایگاه خود در این منطقه، موجب تقویت بازیگران منطقه ای بویژه جمهوری اسلامی ایران و ابتکار عمل «محور مقاومت» برای محاصره اسرائیل همپیمان سنتی منطقه ای آمریکا شده بود. این جریان در دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ، مایه نگرانی ایالات متحده و اسرائیل شده بود. در دوره ریاست جمهوری جو بایدن هم فرصتی مناسب برای ایران و همپیمانان آن در منطقه پیش آمد که موجب نگرانی اسرائیل شد.

رویداد هفتم اکتبر ۲۰۲۳ که موجب فعال شدن نیروهای مقاومت اسلامی فلسطین شد، نقطه آغاز تحول منطقه خاورمیانه شد. اگرچه در همین برهه بود که به ابتکار چین، دو کشور ایران و عربستان سعودی روابط معلق خود را پس از نزدیک به یک دهه تنش آلود، از سر گرفتند و این خود موجب نگرانی اسرائیل و تضعیف روند صلح ابراهیم شد. حمله حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ آغازی بود برای پایان نظم پیشین خاورمیانه که با حمایت و پشتیبانی ایالات متحده از اسرائیل، با عملیات کشتار ویرانگر اسرائیل دنبال شد. نتانیاهو اعلام کرد نظم خاورمیانه دگرگون شده و دیگر به وضعیت قبل باز نخواهد گشت. کشتار بیرحمانه ملت فلسطین در باریکه غزه و ویرانی زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، این باریکه را به ویرانه ای تبدیل کرد.

 

 

ترور رهبران سیاسی مقاومت ضربه دیگری به محور مقاومت وارد کرد. ترور اسماعیل هنیه در زمان حضور در تهران برای شرکت در مراسم تحلیف ریاست جمهوری پزشکیان و ترور سید حسن نصرالله و تعدادی از فرماندهان حزب الله در جریان پیجرها، نشان از ترورهای برنامه ریزی شده توسط موساد و همکاری سازمانهای اطلاعاتی دیگر داشت که نشان می دهد تغییر چهره سیاسی خاورمیانه نه یک اتفاق، بلکه یک روند و جریان محاسبه شده بود. 

سقوط ناگهانی دولت اسد در سوریه با کمک ترکیه و روی کارآوردن احمد الشرع تروریست سابقه دار هیات تحریر الشام نیز آرایش صحنه سوریه را تغییر داد. ترور یحیی سنوار شخصیت برجسته سیاسی حماس در جریان مبارزات حماسه آفرین جنبش مقاومت اسلامی هم موجب تضعیف جریانهای مقاومت شد. بدین ترتیب خاورمیانه جدیدی شکل گرفت که بدون تغییرات مورد دلخواه اسرائیل و آمریکا در ایران، نمی توانست کامل باشد.

در این مرحله، ترامپ با ورود به کاخ سفید در کمتر از سه ماه نسبت به ایران خط مشی مبارزه جویانه ای را اتخاذ کرد. ترامپ بدون پیروی از اصول روابط و حقوق بین الملل، از ایران خواست برنامه هسته ای خود بویژه غنی سازی اورانیوم را متوقف سازد. سازمان بین المللی انرژی اتمی و بویژه دبیرکل آن آقای گروسی هم نتوانست تعامل سازنده ای با ایران داشته باشد و در نهایت با طرح ادعای پیدا شدن آثار مشکوک رادیو اکتیو در برخی نقاط ایران، تهران را به پاسخگویی و ابهام زدایی دعوت کرد. این فرایند و عدم دستیابی به یک راه حل، موضوعی مناقشه برانگیز برای بهانه جویی اسرائیل و ایالات متحده شد.

 

 

ایران برای حل مسالمت آمیز مساله، خواستار مذاکره شد. پنج دور مذاکره برای مهلت دوماهه ارائه شده از سوی ترامپ با ویتکاف نماینده او در امور خاورمیانه، منجر به نتیجه نشد و هر دو طرف به پافشاری بر موضع خود ادامه دادند. ایران غنی سازی را حق مسلم خود در چارچوب معاهده منع گسترش سلاحهای هسته ای اعلام کرد و بر پایبندی بدان تاکید داشت و افزون بر آن، موضع رسمی رهبری ایران مبتنی بر حرام بودن بهره گیری از سلاح هسته ای، خود نشان دهنده سیاست خارجی ایران در رابطه با موضوع بود. در پایان دو ماه تعیین شده از سوی ایالات متحده و با وجود ادامه مذاکرات، اسرائیل حملات خود به ایران را آغاز و با بهره گیری از تروریسم دولتی نسبت به ترور ناجوانمردانه فرماندهان سپاه و دانشمندان و شخصیتهای هسته ای ایران، بهانه ای به دست ایالات متحده داد.

اما پاسخ سریع و قدرتمند ایران در موشکباران اسرائیل، نشان از قدرت دفاعی ایران داشت. شلیک صدها موشک بالستیک و پهپاد ایران به قلمرو اسرائیل با وجود سامانه های پیشرفته آمریکایی و اسرائیلی، نشان دهنده قدرت موشکی ایران بود که اگرچه همه پرتابه های ایران در مسیر رسیدن به اهداف تعیین شده در اسرائیل از سوی همپیمانان ایالات متحده در منطقه رهگیری و امکان اصابت همه به اهداف تعیین شده میسر نشد، ولی همان تعداد که وارد فضای اسرائیل شد قدرت تخریبی آن، فضای سیاسی و نظامی اسرائیل را به وحشت انداخت.

 

 

خبر جابجایی هواپیماهای تانکر سوخت رسان آمریکایی به منطقه و متعاقب آن آرایش نظامی بمب افکن ها و ناوهای هواپیمابر آمریکایی در منطقه و تخلیه سفارت آمریکا در عراق و برخی دیگر، نشان از دخالت ایالات متحده در درگیری اسرائیل با ایران و عملی کردن تهدیدات ترامپ در پایان ۱۰ روز مهلت دستیابی به توافق بعد از فرصت دو ماهه بود. در سحرگاه روز ۲۱ ژوئن (مصادف با پایان شهریورماه)، خبر بمباران سایت های هسته ای فردو، نطنز و اصفهان از سوی بمب افکن های «بی ۲» آمریکایی با بمبهای سنگر شکن، جهان را به واکنش واداشت. این اقدام خارج از قواعد بین المللی، پیشتر از سوی دیگر عضو دائم شورای امنیت یعنی روسیه علیه اوکراین صورت گرفته بود. اینگونه اقدامات، میخی بر تابوت شورای امنیت سازمان ملل است و شاید سومی، چین ابر قدرت نظامی بعد از آمریکا در دریای چین جنوبی باشد.

اما این فرایند نشان داد که نه پیوستن به شانگهای، نه عضویت در بریکس، (که چین و روسیه از بنیانگذاران آن و دو قدرت بزرگی هستند که ما آنان را همپیمان خود می دانیم) و نه جهان اسلام نتوانستند مانع حمله نظامی ایالات متحده به کشور ما شوند؛ قدرت مهاجمی که از آن سوی اقیانوس های اطلس و آرام، در صدد ایجاد نظم آمریکایی در خاورمیانه است.

این فرایند نشان دهنده ناکامی دیپلماسی و تفوق نظام سلطه است. در این شرایط که کشور از سوی اسرائیل و آمریکا تهدید می شود، ملت ایران باید در راستای برقراری وحدت ملی و حفظ تمامیت ارضی کشور از هر قوم و منطقه، یکدل و یک زبان جلوی دشمنان این آب و خاک مقدس ایستادگی کرده و از کیان کشور دفاع کند.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار