مراقب میدان جدید جنگ باشید
دشمنان ملت ایران، با آگاهی از پیشینهای پُرصلابت و میراث سترگ مقاومت این سرزمین، بهخوبی دریافتهاند که این ملت را نمیتوان با نیروی نظامی به زانو درآورد. از همینروی، رو به سوی میدان تازهای آوردهاند: نبردی شناختی-روانی که سلاح آن، ترس، تردید و تفرقه است.

علی گرجی در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت:
در دنیای معاصر، موفقیت در جنگ تنها مبتنی بر برتری نظامی نیست، بلکه تسلط بر ذهن و روان جامعه هدف، پیش از آغاز درگیریهای فیزیکی، نقش تعیینکنندهای در شکلدهی به نتایج نبرد دارد. جنگ روانی بهعنوان مکمل راهبردی نبردهای نظامی، از دوران باستان تا عصر حاضر ابزاری مؤثر برای تضعیف مقاومت، ایجاد رعب و تحمیل اراده سیاسی یا نظامی بوده است. اگر در گذشته، با نمایش سرهای بریده، انتشار شایعات وحشتآور یا استفاده از نمادهای شوم روحیه دشمن را میشکستند، امروزه این نبرد در عرصههای رسانهای، فنّاورانه و مجازی به مراتب پیچیدهتر و هدفمندتر دنبال میشود.
«جنگ روانی»، مجموعهای از عملیات هدفمند اطلاعاتی، تبلیغاتی و شناختی است که با بهرهگیری از ابزارهای رسانهای، به دنبال تأثیرگذاری بر احساسات، افکار و کنشهای عمومی است. انتشار اخبار جعلی، تحریف اطلاعات، بزرگنمایی تهدیدها، ترویج شایعات، القای ناکارآمدی نظام مدیریتی، تحریک گسلهای قومی، مذهبی یا طبقاتی، و بیارزشسازی نمادهای ملی، فرهنگی و دینی، از جمله تاکتیکهای رایج این نوع جنگ هستند.
استفاده از تصاویر ناامیدکننده و تأکید بر ناتوانی در مدیریت بحران نیز بخشی از این سناریو برای تخریب روحیه و انسجام اجتماعی بهشمار میآید. در جریان حملات اخیر اسرائیل به ایران، نمونهای بارز و سازمانیافته از جنگ روانی بهکار گرفته شده است. با سیل شایعات، بازی با خبرهای جعلی، و دامنزدن به شکافهای اجتماعی از طریق رسانههای وابسته، میکوشند تا آرامش روانی جامعه را مختل کنند و با ایجاد فرسودگی ذهنی و خستگی روانی، اعتماد و همبستگی عمومی را به تدریج تضعیف نمایند. فرافکنی ریشه بحران و تحریف واقعیت، یکی از تاکتیکهای پیچیده جنگ روانی دشمن است که هدفش تضعیف مشروعیت دفاع و کاهش اعتماد ملی میباشد.
در برابر چنین تهدیدی، مقابله تنها با ابزارهای امنیتی کافی نیست، بلکه مستلزم راهبردی چندوجهی بر پایه آگاهی، انسجام و تابآوری است. آموزش سواد رسانهای و تقویت قدرت تحلیل انتقادی در میان قشرهای مختلف، به ویژه نسل جوان، نخستین گام در مهار تأثیر جنگ روانی است. پاسخگویی شفاف و سریع نهادهای رسمی، تولید روایتهای معتبر و امیدآفرین، تقویت ارتباط مستمر میان مردم و دولت، و بهرهگیری هوشمندانه از ظرفیت نخبگان، رسانهها و کنشگران اجتماعی در فضای مجازی نیز نقش مهمی در خنثیسازی این هجمهها دارد. همچنین آموزش مهارتهای روانی برای مدیریت تنش (استرس) و ترویج روحیه همبستگی و مسئولیتپذیری جمعی، لازمۀ تابآوری پایدار جامعه در برابر فشارهای شناختی است. در این میان، رصد دائم فعالیتهای رسانهای دشمن و شناسایی سریع جریانهای مشکوک اطلاعاتی، شرط لازم برای واکنش مؤثر و پیشگیرانه است.
هر فرد در جامعه، با حفظ هوشیاری، مسئولیتپذیری و پرهیز از بازنشر شایعات، نقشی مستقیم و مؤثر در تقویت جبهه داخلی و شکست جنگ روانی دشمن ایفا میکند. دریافت اطلاعات از منابع معتبر، تحلیل محتوای رسانهای پیش از پذیرش یا انتشار آن، تقویت روحیه اطرافیان در وضعیت بحرانی، مشارکت فعال در بازنشر اخبار امیدبخش و واقعی، و همچنین ایجاد فضایی آرام، منطقی و مبتنی بر اعتماد در خانواده و محیط کار، از جمله راههایی است که هر شهروند میتواند به گونهای مؤثر در برابر اهداف روانی دشمن ایستادگی کند. حتی سادهترین رفتارهای روزمره از یک گفتوگوی آگاهانه گرفته تا یک پست سنجیده در فضای مجازی میتواند مانعی باشد در برابر گسترش اضطراب، ناامیدی و بیاعتمادی که دشمن در پی آن است. در چنین اوضاعی، القای امید، ترویج شادی و برجستهسازی ظرفیتها و دستاوردهای ملی، همچون پادزهری روانی، میتواند سپری در برابر فرسودگی ذهنی باشد و به بازیابی آرامش جمعی یاری رساند.
دشمنان ملت ایران، با آگاهی از پیشینهای پُرصلابت و میراث سترگ مقاومت این سرزمین، بهویژه در سالهای پر التهاب دفاع مقدس، بهخوبی دریافتهاند که این ملت را نمیتوان با نیروی نظامی به زانو درآورد. از همینروی، رو به سوی میدان تازهای آوردهاند: نبردی شناختی-روانی که سلاح آن، ترس، تردید و تفرقه است. با این حال، همانگونه که فرزندان این خاک در جبهههای نبرد استوار ایستادهاند، وارثان تمدن ایرانزمین نیز با بینش ژرف، همبستگی ملی و ایمان میتوانند از این کارزار پنهان سرافراز بیرون آیند. در این جنگ بیمرز، هر ایرانی میتواند سنگری باشد در برابر امواج تبلیغاتی دشمن.