سفر ترامپ به خاورمیانه، فرصت یا تهدید اقتصادی؟
سفر دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، به منطقه خاورمیانه در ماه مه ۲۰۲۵، به عنوان یکی از مهمترین رویدادهای ژئوپلیتیکی سال جاری شناخته میشود.

روزنامه آرمان امروز در گزارشی نوشت:
سفر دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، به منطقه خاورمیانه در ماه مه ۲۰۲۵، به عنوان یکی از مهمترین رویدادهای ژئوپلیتیکی سال جاری شناخته میشود. این سفر دومین بازدید ترامپ از این منطقه پس از آغاز دوره دوم ریاستجمهوری او به شمار میآید و در حالی انجام شد که تنشهای امنیتی و اقتصادی در خاورمیانه به اوج رسیده است. هدف رسمی دولت آمریکا از این سفر، پیشبرد دیپلماسی اقتصادی و تقویت همکاریهای امنیتی با کشورهای حوزه خلیج فارس اعلام شده است. در عین حال، مأموریت ویژه ترامپ بر جلب سرمایهگذاریهای کلان به صنایع آمریکایی و توسعه زیرساختهای استراتژیک این کشور تمرکز داشت. اهمیت این سفر فراتر از تبادلات دیپلماتیک معمول است؛ چرا که میتواند معادلات قدرت منطقهای، روند قیمتگذاری جهانی نفت و مسیر توسعه اقتصادی ایران و دیگر کشورهای همسایه را به طور قابلتوجهی تحت تأثیر قرار دهد.
زمینه ژئوپلیتیک خاورمیانه در بهار ۲۰۲۵
منطقه خاورمیانه در بهار سال ۲۰۲۵ با مجموعهای از چالشهای همزمان مواجه است. از یک سو، پرونده هستهای ایران پس از چند دور مذاکره فشرده همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد و نگرانیها درباره احتمال دستیابی تهران به فناوریهای نظامی بالا گرفته است. از سوی دیگر، درگیریهای مداوم در سوریه و یمن، همراه با وضعیت شکننده امنیتی غزه، به فشار بر دولتهای منطقه برای حفظ ثبات افزوده است. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نیز در پی تنوعبخشی به اقتصادهای نفتمحور خود هستند تا ضمن کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی، زمینه مناسبی برای اشتغالآفرینی و توسعه فناوری فراهم آورند. در این بستر، حضور ترامپ با ایدههای تازه اقتصادی و وعدههای گسترده سرمایهگذاری میتواند موجب تغییر ساختاری در نظم منطقهای شود.
اهداف اقتصادی سفر؛ جلب سرمایهگذاری کلان
ترامپ تلاش کرد تا با ارائه بستههای تشویقی به سرمایهگذاران خلیجی، حجم عظیمی از منابع مالی را به سمت پروژههای توسعهای آمریکا هدایت کند. عمده تمرکز بر صنایع انرژیهای تجدیدپذیر، زیرساختهای حملونقل، شهرهای هوشمند و فناوریهای پیشرفته بود. این اقدام با هدف تقویت رشد اقتصادی داخلی و ایجاد اشتغال در مناطق مختلف آمریکا طراحی شده بود.
تقویت صنایع دفاعی
در کنار اهداف اقتصادی، بخش قابلتوجهی از مذاکرات به موضوع تأمین نیازهای نظامی و امنیتی شرکای خلیجی اختصاص یافت. ترامپ با تأکید بر قراردادهای تسلیحاتی بزرگ، خواهان افزایش صادرات ادوات دفاعی آمریکا شد تا ضمن حفظ برتری نظامی متحدان، صنعت دفاعی این کشور نیز تقویت گردد.
ایجاد پلهای فناوری
با توجه به رشد روزافزون شرکتهای استارتآپی و فناوریپایه در کشورهای حوزه خلیج فارس، ترامپ به دنبال انعقاد توافقهای همکاری تحقیق و توسعه با چندین دانشگاه و شرکت فناوری آمریکایی بود. این توافقها شامل تبادل دانش، برگزاری کارگاههای مشترک و فراهم کردن زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری میشد.
توافقها و وعدههای سرمایهگذاری
در جریان این سفر، چند نشست اصلی با پادشاهی عربستان، امارات متحده عربی و قطر برگزار شد.
عربستان سعودی: تعهد به سرمایهگذاری بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار در طرحهای انرژی پاک و پروژههای انتقال الکترونیکی در آمریکا، از جمله توسعه شبکههای خورشیدی و بادی.
امارات متحده عربی: امضا توافقنامه ۲۵۰ میلیارد دلاری برای ایجاد کریدور فناوری مشترک و ارتقاء زیرساختهای دیجیتال.
قطر: وعده ۱۵۰ میلیارد دلاری برای سرمایهگذاری در ساخت و تجهیز پایگاههای نظامی آمریکایی و گسترش همکاریهای تسلیحاتی. علاوه بر این، کنفرانسی با حضور مدیران ارشد شرکتهای بزرگ فناوری برگزار شد که هدف آن تشویق آنها به حضور در بازارهای خلیج فارس و بهرهمندی از مشوقهای مالیاتی و تسهیلات قانونی اعلام گردید.
تأثیرات بالقوه بر اقتصاد کل منطقه؛ تنوعبخشی اقتصادی
سرمایهگذاریهای عظیم در بخشهای غیرنفتی میتواند به تسریع روند تنوعبخشی در کشورهای نفتمحور کمک شایانی کند. با ورود فناوریهای نوین و ایجاد زیرساختهای پیشرفته، این کشورها قادر خواهند بود وابستگی خود را به درآمد نفت کاهش داده و به سمت اقتصاد دانشبنیان حرکت کنند.
تقویت بخش خصوصی و اشتغال
جریان سرمایههای خارجی به بازار منطقهای، ظرفیت مالی شرکتهای خصوصی را افزایش میدهد و فرصتهای شغلی جدیدی به ویژه در حوزههای فناوری، مهندسی و خدمات پس از فروش ایجاد میکند. این موضوع میتواند نرخ بیکاری را کاهش داده و سطح رفاه عمومی را ارتقاء دهد.
رقابتپذیری جهانی
با اتصال شرکتهای منطقه به زنجیرههای تأمین جهانی و انتقال فناوریهای پیشرفته، محصولات تولیدی منطقه شانس رقابت در بازارهای بینالمللی را خواهند یافت. این امر به ویژه برای صنایع خودروسازی، الکترونیک و مواد غذایی حائز اهمیت است.
اثرات بر اقتصاد ایران؛ کاهش درآمدهای نفتی
یکی از مهمترین پیامدهای این سفر برای ایران، افزایش ظرفیت تولید نفت و انرژیهای تجدیدپذیر در دیگر کشورهای خلیج فارس است. این امر میتواند عرضه جهانی انرژی را افزایش داده و فشار کاهشی بر قیمت نفت وارد کند. در نتیجه، درآمد ارزی ایران به شدت تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و منابع مالی دولت برای تأمین بودجه عمومی محدودتر میشود.
رئیسجمهور آمریکا پس از بازگشت به واشینگتن احتمالاً فشارهای اقتصادی و تحریمها علیه ایران را تشدید خواهد کرد. با توجه به توافقهای امنیتی امضا شده، همکاری اطلاعاتی و عملیاتی کشورهای منطقه با آمریکا میتواند مسیر دور زدن تحریمها را دشوارتر کند. این چالشها به نوبه خود بر توانایی ایران برای جذب سرمایهگذاری خارجی و توسعه پروژههای زیرساختی اثر منفی دارد.
محدودیت دسترسی به بازارهای مالی
تشدید تحریمها و افزایش خوشباوری کشورهای خلیج فارس به همکاری با آمریکا، دسترسی ایران به منابع مالی بینالمللی را دشوار میسازد. در نتیجه، نرخ بهره در بازار داخلی بالا رفته و هزینه تأمین مالی پروژههای توسعهای افزایش مییابد.
فرصتهای فناوری و همکاریهای منطقهای
اگرچه فشارهای تحریمی افزایش مییابد، اما ایران میتواند با تقویت روابط با بازیگران دیگر جهانی نظیر چین و روسیه، به دنبال جذب فناوریهای جایگزین باشد. ضمن آنکه افزایش رویکرد ایران به اقتصاد دیجیتال و خلاقانه میتواند بخشی از آثار منفی تحریم را جبران کند.
چالشها و موانع؛ تناقض میان اهداف اقتصادی و امنیتی
تمرکز همزمان بر دیپلماسی اقتصادی و تسلیحاتی ممکن است به تضعیف اعتماد عمومی منطقه نسبت به نیت اصلی آمریکا منجر شود و در درازمدت هماهنگی میان شرکا را کاهش دهد.
رقابت قدرتهای دیگر
چین و روسیه نیز به دنبال گسترش نفوذ در بخش زیرساخت و فناوری خاورمیانه هستند. برنامههای مشترک چین برای «کمربند و جاده» و قراردادهای نظامی روسیه با ایران، هند و سوریه، میتواند توازن منطقهای را دستخوش تغییر سازد.
نوسانات بازار نفت
تغییرات ناگهانی در قیمت نفت ممکن است برخی از وعدههای سرمایهگذاری را به تأخیر بیندازد یا بازبینی کند. نوسان شدید قیمتی همچنین میتواند زیان اقتصادی برای کشورهایی به همراه داشته باشد که به سرعت در حال اجرای طرحهای بزرگ انرژی هستند.
محدودیتهای قانونی و فرهنگی
برخی از کشورهای خلیج فارس با موانع حقوقی، رعایت مقررات دقیق شفافیت مالی و شرایط فرهنگی منطقهای مواجهاند. این مسایل ممکن است سرعت جذب سرمایه و اجرای پروژهها را کاهش دهد.
جمعبندی
سفر دونالد ترامپ به خاورمیانه در می ۲۰۲۵، با حجم بیسابقهای از وعدههای سرمایهگذاری و تأکید بر همکاریهای امنیتی، میتواند تا سالهای آینده چارچوب اقتصادی و ژئوپلیتیک منطقه را شکل دهد. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با بهرهگیری از این فرصت، شانس دست یافتن به اقتصاد متنوع و دانشبنیان را خواهند داشت، در حالی که ایران با مواجهه همزمان تحریمهای تازه و رقابت منطقهای برای فروش نفت و جذب سرمایه، چالشهای جدی را پیشرو خواهد داشت. در نهایت، اثرات این سفر بر اقتصاد منطقه به توانایی بازیگران مختلف در مدیریت تعارض منافع، تعهد به شفافیت و همکاری میانفناوری بستگی دارد.