به روز شده در
کد خبر: ۱۳۷۷۱

غیبت آمریکا، حضور ایران

تشدید تنش میان هند و پاکستان شاید همان طور که انتظار می‌رفت پس از لفاظی‌های تهدیدآمیز طرفین، آتش درگیری را در منطقه‌ای شعله‌ور کرد که از نظر ژئوپلیتیک می‌تواند بحران را به سراسر شبه قاره و آسیای جنوبی سرایت دهد.

غیبت آمریکا، حضور ایران
ایران

روزنامه ایران در گزارشی نوشت:

تشدید تنش میان هند و پاکستان شاید همان طور که انتظار می‌رفت پس از لفاظی‌های تهدیدآمیز طرفین، آتش درگیری را در منطقه‌ای شعله‌ور کرد که از نظر ژئوپلیتیک می‌تواند بحران را به سراسر شبه قاره و آسیای جنوبی سرایت دهد.

دولت هند بامداد چهارشنبه به مناطقی از پاکستان و کشمیر تحت اداره پاکستان حمله موشکی کرد. هند مدعی است «عملیات سندور» در پاسخ به کشته شدن 26 گردشگر هندی در منطقه پهلگام واقع در کشمیر تحت کنترل هند، مراکز آموزشی تروریستی را هدف قرار داده؛ پاکستان می‌گوید دهلی‌نو اقدامی جنگی انجام داده و به مناطق غیرنظامی حمله کرده است و پاسخ اسلام‌آباد در جای خود محفوظ است. پاکستان همچنین از ساقط کردن چند جنگنده هندی هم خبر داده است.

تنش میان این 2 همسایه، موجی از نگرانی را در سیاست بین‌الملل ایجاد کرده است. محیط هسته‌ای و حمایت تسلیحاتی که قدرت‌های جهانی از هند و پاکستان کرده‌اند، شبه قاره را به دیگ جوشانی تبدیل کرده که انفجار آن جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این نگرانی‌ها به ویژه در دوره فعلی نظام بین‌الملل که رژیم‌های حقوقی، معاهدات بین‌المللی و سازمان‌های حافظ ثبات در جهان مثل سازمان ملل کاملاً بی اعتبار شده و کارکرد خود را از دست داده‌اند، فزاینده‌تر شده است. همچنین حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید و قدرت گرفتن جنبش «اول آمریکا» که بر پایان مداخله‌گرایی واشنگتن در امور بین‌المللی و جنگ‌های بی حاصل تأکید می‌کنند، بعد خطرناک‌تری به منازعات جهانی بخشیده‌اند.

یک معمای امنیتی  بزرگ

ایالات متحده که نقش سنتی را در تعادل قدرت میان هند و پاکستان ایفا می‌کرد و میانجیگر کاهش تنش این 2 قدرت هسته‌ای ناسازگار بوده، امروز در صحنه این منازعه غایب است. دولت ترامپ هنوز سفیرانی در هیچ‌یک از دو کشور منصوب نکرده و مقامات مربوطه وزارت خارجه نیز هنوز تأیید نشده‌اند و دیگر نیروهای آمریکایی در افغانستان در مجاورت هند و پاکستان وجود ندارند.

در گذشته، بازیگران بین‌المللی نقش کلیدی در مهار بحران‌ها در جنوب آسیا ایفا کرده‌اند. اما امروز به دلیل وضعیت ویژه‌ای که بر نظام بین‌الملل حاکم است و بازیگران را به «خودیاری بیشتر» سوق داده است تمایل چندانی برای مداخله در جنوب آسیا وجود ندارد. اظهارنظر اخیر دونالد ترامپ که گفته بود هند و پاکستان «به هر طریقی این مسأله را حل خواهند کرد»، بازتاب خلأیی بزرگ در دیپلماسی جهانی است؛ خلأیی که چشم‌انداز میانجیگری طرف ثالث برای کاهش تنش را بسیار تیره کرده است. از طرف دیگر، دولت ترامپ با رابطه ویژه‌ای که با دولت مودی در هند به عنوان ابزاری برای مهار چین برقرار کرده، از نقش «موازنه‌گر» خود خارج شده، این امر باعث می‌شود چین هم که در مرزهای خود با هندوستان دچار بحران‌های جدی است، در سمت پاکستان قرار بگیرد. این صف‌بندی آشکار در نهایت خطر تصاعد بحران را به دنبال دارد.

این تحولات در حالی است که شرایط در شبه قاره برای کاهش تنش چندان مساعد نیست. اوضاع در کشمیر از گذشته ناپایدارتر شده است. سیاست‌های سخت‌گیرانه هند تحت رهبری مودی و تحمیل حکومت مستقیم مرکزی بر کشمیر، موجب بیگانگی عمیق در این منطقه با اکثریت مسلمان این منطقه شده است.

در قلب بحران کشمیر، ترکیبی انفجاری از عناصر فرهنگی، حکمرانی اقتدارگرایانه و نارضایتی‌های سیاسی حل‌نشده نهفته است. حزب ملی‌گرای هندو «بهاراتیا جاناتا» به رهبری مودی مدت‌ها خواهان حذف وضعیت ویژه‌ای بود که تنها ایالت با اکثریت مسلمان هند از آن برخوردار بود تا بتواند به شکلی قوی‌تر کشمیر را تحت کنترل دهلی نو درآورد و هویت متمایز کشمیری را تضعیف کند. مقامات هندی کنترل کامل بر اطلاعات اعمال کرده‌اند، حکمرانی محلی را تضعیف کرده‌ و محیطی پدید آورده‌اند که در آن مخالفت سرکوب می‌شود و این امر منطقه را ناپایدارتر و کمتر قابل حکمرانی ساخته است.

چرخه حمله و تلافی ادامه یافته و هر رویداد احتمالی، خطر تشدید تنش میان دو همسایه مجهز به سلاح هسته‌ای را افزایش داده است.

حمله هند و پاسخ احتمالی پاکستان، می‌توانند به تشدید تنش منجر شوند؛ با این خطر همیشگی که یک محاسبه اشتباه، به درگیری گسترده‌تر و در بدترین حالت، به رویارویی هسته‌ای منجر شود.

فارن افرز هفته گذشته در گزارشی نوشت که خطرناک‌ترین سناریو آن است که واکنش نظامی هند، ضدحمله‌ای شدیدتر از سوی پاکستان را به دنبال داشته باشد و زنجیره‌ای از واکنش‌ها را به راه اندازد که هیچ‌یک از طرفین نتوانند به‌راحتی مهارش کنند. در حالی‌که هر دو کشور در حالت آماده‌باش بالا قرار دارند و احساسات ملی‌گرایانه نیز به‌شدت بالا گرفته، خطر اشتباه محاسباتی یا تشدید ناخواسته بحران، بسیار بیشتر از آن چیزی است که تحلیلگران یا افکارعمومی درک می‌کنند. در بدترین حالت، این سناریو می‌تواند به سرعت به جنگی تمام‌عیار بدل شود که سایه تهدید استفاده از سلاح‌های هسته‌ای بر آن افتاده و ویرانی‌ فاجعه‌بار را در سراسر جنوب آسیا به‌دنبال خواهد داشت. اینکه بحران سال ۲۰۱۹ به‌طور مسالمت‌آمیز پایان یافت، هیچ تضمینی برای تکرار آن در بحران بعدی نیست. کشورهای مجهز به سلاح هسته‌ای نمی‌توانند به خوش‌شانسی برای جلوگیری از مارپیچ تشدید تنش فاجعه‌بار تکیه کنند. خطر تشدید تنش -چه عمدی، چه ناخواسته- بیش از هر زمان دیگری است و پیامدهای هرگونه اشتباه محاسباتی می‌تواند برای جنوب آسیا و حتی جهان، فاجعه‌بار باشد.

 تایم‌لاین درگیری‌های هند و پاکستان

درگیری بین هند و پاکستان از تقسیم «هند بریتانیا» در سال ۱۹۴۷ که در «قانون استقلال هند» تصویب شد، نشأت می‌گیرد. این تقسیم‌بندی، پاکستان با اکثریت مسلمان و هند با اکثریت هندو را ایجاد کرد و به مناطق متنوعی چون جامو و کشمیر اجازه داد تا کشور مورد الحاق خود را انتخاب کنند. مهاراجه (حاکم کشمیر) در آن زمان در ابتدا به دنبال استقلال بود، زیرا کشمیر برای قرن‌ها تحت سلطه امپراطوری‌های فاتح قرار داشت و مورد غفلت واقع شده بود. اما در نهایت، برای دریافت کمک در برابر هجوم دامداران پاکستانی، با الحاق به هند موافقت کرد و این امر جنگ هند و پاکستان در سال‌های 48-1947 را برانگیخت. توافق کراچی در سال ۱۹۴۹ به طور موقت خشونت‌ها در منطقه جامو و کشمیر را با ایجاد یک خط آتش‌بس تحت نظارت کمیته آتش‌بس سازمان ملل پایان داد. تنش‌ها تا سال ۱۹۶۵ به تدریج افزایش یافتند تا زمانی که به یک درگیری مرزی به جنگی تمام‌عیار منجر شد. سال ۱۹۷۱، هند و پاکستان بار دیگر بر سر «پاکستان شرقی» وارد جنگ شدند که با حمایت نیروهای هندی، این منطقه به استقلال رسید و کشور کنونی بنگلادش تأسیس شد. هند و پاکستان تلاش کردند با امضای توافق شیملا در سال ۱۹۷۲، دورانی جدید از روابط دوجانبه را آغاز کنند؛ توافقی که «خط کنترل (LOC)‌  را به عنوان مرز موقت نظامی در کشمیر تعیین کرد. با این حال، در سال ۱۹۷۴، با ورود تسلیحات هسته‌ای به معادله، ابعاد جدیدی به این مناقشه افزوده شد. همان سال هند اولین سلاح هسته‌ای خود را آزمایش کرد که رقابت تسلیحات هسته‌ای را آغاز کرد و پاکستان دو دهه بعد به این توانمندی دست یافت. در سال ۱۹۸۹، پاکستان از جنبش مقاومت نوظهور در کشمیر تحت کنترل هند بهره‌برداری کرد تا کنترل هند را تضعیف کند و این اقدام باعث شعله‌ور شدن دوباره تنش‌ها و آغاز دهه‌ها خشونت شد.

در سال ۱۹۹۹، شورشیان تحت حمایت پاکستان و سربازان پاکستانی پست‌های نظامی هند را در ارتفاعات یخی منطقه کارگیل تصرف کردند. نیروهای هندی واکنش نشان دادند و درگیری ده‌هفته‌ای، دست‌کم هزار کشته از دو طرف برجای گذاشت. در سال ۲۰۰۸، گروهی از مهاجمان مسلح وابسته به گروه پاکستانی لشکر طیبه، حمله‌ای گسترده در پایتخت مالی هند، بمبئی انجام دادند که منجر به کشته شدن ۱۶۶ نفر شد. دهلی‌نو سرویس اطلاعاتی پاکستان را به دست داشتن در این حمله متهم کرد. در سال ۲۰۱۴، امیدهایی وجود داشت که هند به دنبال مذاکرات صلح با پاکستان برود، پس از آنکه نخست‌وزیر جدید هند، نارندرا مودی، نواز شریف نخست‌وزیر پاکستان را برای شرکت در مراسم تحلیف خود دعوت کرد. با وجود دوره‌ای کوتاه از خوش‌بینی، روابط در اوت ۲۰۱۴ دوباره تیره شد، زمانی که هند مذاکرات برنامه‌ریزی شده با وزیر امور خارجه پاکستان را به دلیل ملاقات کمیسر عالی پاکستان در هند با رهبران جدایی‌طلب کشمیری لغو کرد. روند به سوی مذاکرات معنادار در سپتامبر ۲۰۱۶ به پایان رسید، زمانی که شبه‌نظامیان مسلح به یک پایگاه ارتش هند در منطقه اوری، نزدیک خط کنترل، حمله کردند و 18 سرباز هندی را کشتند که مرگبارترین حمله به نیروهای مسلح هند طی دهه‌ها بود. در پاسخ، ارتش هند اعلام کرد حملاتی علیه اردوگاه‌هایی در کشمیر تحت کنترل پاکستان انجام داد. این دوره با افزایش درگیری‌های مرزی همراه بود که از اواخر ۲۰۱۶ آغاز شد و تا ۲۰۱۸ ادامه یافت و منجر به کشته شدن ده‌ها نفر و آوارگی هزاران غیرنظامی در دو سوی «خط آتش‌بس» شد.

در سال ۲۰۱۹، بمب‌گذاری انتحاری با خودرو، جان ۴۰ سرباز هندی را در کشمیر گرفت و دو کشور را به آستانه جنگ نزدیک‌تر کرد. در پاسخ، هند اعلام کرد که نیروی هوایی‌اش اردوگاه آموزش شبه‌نظامیان را در داخل پاکستان هدف قرار داده است. پاکستان در واکنش حملات هوایی انجام داد و یک هواپیمای نظامی هندی را سرنگون کرد و خلبان آن را اسیر کرد که بعداً آزاد شد. چند ماه بعد، دولت نارندرا مودی وضعیت نیمه‌خودمختار کشمیر را لغو کرد و تدابیر امنیتی گسترده‌ای اعمال کرد.

 

کشمیر، بهای این تنش را می‌پردازد

منال فاطمه

دستیار مدیر در ابتکار امنیت خاورمیانه

 

حملات هوایی هند دینامیک‌های شکننده و ناپایدار محیط امنیتی منطقه را برجسته می‌کند. این واکنش پیش‌بینی شده بود و تحت فشار داخلی بر دولت هایپرملی‌گرای دهلی نو و یک پیشینه طولانی که به طور مشابه به خصومت‌های فرامرزی منجر شد، شکل گرفت. این تبادل چرخه‌ای حملات، لفاظی‌ها و تلافی‌ها چیز جدیدی نیست. با این حال، همین آشنایی دقیقاً ناکامی ناامیدکننده‌ای را در یادگیری از اشتباهات گذشته برجسته می‌کند.

در پی حملات پهلگام، هر دو دولت به روایت‌های ریشه‌ای خود بازگشتند: هند به سوابق پاکستان در پناه دادن به گروه‌های شورشی اشاره کرد و پاکستان ادعا کرد که حمله یک عملیات دروغین بوده است. این بازی متقابل اتهام‌ها نشان‌دهنده یک فلج استراتژیک عمیق‌تر است؛ ناتوانی یا عدم تمایل به پرداختن به علل ریشه‌ای درگیری.

در کانون این رویارویی مردم کشمیر قرار دارند. در روزهای اخیر، کشمیری‌ها در برخی از بخش‌های کشمیر تحت اداره هند با اذیت و آزار و حملات فیزیکی روبه‌رو شده‌اند که گفته می‌شود در تلافی حمله پهلگام انجام شده است. این حوادث که به سرکوب سیاسی و کنترل امنیتی دهه‌ها در منطقه افزوده شده، نشان می‌دهد که چگونه کشمیری‌های عادی همچنان بهای واکنش‌های دولت و جامعه را در میان تنش‌های تجدید شده هند-پاکستان می‌پردازند.

از منظر استراتژیک، جنگ تمام‌عیار به نفع هیچ‌کدام از طرفین نیست. قدرت نظامی پاکستان با وضعیت اقتصادی شکننده جبران می‌شود و اقدام نظامی تمرکز کشور را برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی آسیب می‌زند. هند که خود را به عنوان یک قدرت اقتصادی نوظهور جهانی معرفی می‌کند، نمی‌تواند بی‌ثباتی را تحمل کند. در یک جغرافیای هسته‌ای، هزینه‌های تشدید تنش‌ها، چه عمدی و چه تصادفی، غیرقابل محاسبه است.

ایالات متحده تا کنون به طور خنثی در این موضوع دخالت کرده است. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه در روزهای اخیر با دهلی نو و اسلام‌آباد تماس گرفته و اشاره کرده است که واشنگتن از طرفین می‌خواهد تا تنش‌ها را کاهش دهند. رئیس ‌جمهوری ایالات متحده، دونالد ترامپ، سه‌شنبه شب در واشنگتن گفت: «فقط امیدوارم که خیلی سریع تمام شود.» دولت باید همه فشارهای ممکن را برای اطمینان از این موضوع وارد کند. این تهدیدات خطراتی برای تلاش‌های اقتصادی منطقه‌ای ایجاد می‌کند و امنیت هر دو کشور را تهدید می‌کند. شکوفایی منطقه‌ای به صلح پایدار وابسته است که در صورت ادامه تهدید جنگ میان دو کشور هسته‌ای مسلح، امکان‌پذیر نخواهد بود.

 

تشدیدحملات بعید است

الکس پلیتساس

رئیس پروژه ضدتروریسم شورای آتلانتیک

«عملیات سندور» هند یک عملیات محدود است. این حملات واکنشی مستقیم به حمله تروریستی ۲۲ آوریل ۲۰۲۵ در کشمیر تحت اداره هند بوده که در آن شبه‌نظامیان جبهه مقاومت (TRF) که به‌طور غیررسمی به لشکر طیبه مستقر در پاکستان مرتبط هستند، بیست و شش غیرنظامی، عمدتاً گردشگران هندی را کشته‌اند. وزارت دفاع هند این عملیات را «متمرکز، اندازه‌گیری‌شده و غیر تشدیدی» توصیف کرد و ادعا کرد این حملات تنها زیرساخت‌های تروریستی، مانند اردوگاه‌های آموزشی را هدف قرار داده و از تأسیسات نظامی یا دولتی پاکستان اجتناب کرده است. با این حال، پاکستان تأکید کرد حملات هدف‌های تروریستی را نزده‌اند و گفته‌اند که مناطق غیرنظامی را هدف قرار داده‌اند. نیروهای هند از موشک‌های دقیق استفاده کردند و هواپیماها وارد حریم هوایی پاکستان نشدند، که نشان‌دهنده خویشتنداری برای جلوگیری از تشدید بیشتر تنش‌ها بود.

اقدامات هند با هدف بی‌اثر کردن تهدیدات فوری و در عین حال کاهش خطر تشدید تنش‌ها بود. با قاب‌بندی عمومی حملات به عنوان عملیاتی ضدتروریستی و اجتناب از هدف قرار دادن اهداف حاکمیتی پاکستان، دهلی نو سعی داشت فشار تلافی‌جویی را بر اسلام‌آباد محدود کند. پاکستان حملات را محکوم کرده و ادعا کرده است که غیرنظامیان کشته شده‌اند. در واکنش، گزارش‌هایی از درگیری‌ها در امتداد خط کنترل (LoC) منتشر شده که در آن آتش توپخانه و سلاح‌های سبک از سوی هر دو طرف تبادل شده است و گزارش‌هایی غیرتأییدشده از کشته شدن تعداد محدودی غیرنظامی وجود دارد. طراحی عملیات مشابه حملات هند در ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹ است که در آنها شبه‌نظامیان هدف قرار گرفتند بدون آنکه جنگ تمام‌عیار آغاز شود و نشان‌دهنده الگویی از پاسخ‌های اندازه‌گیری‌شده است.

هر دو کشور که از قابلیت‌های هسته‌ای خود آگاه هستند و تحت فشار بین‌المللی از سوی ایالات متحده و سازمان ملل هستند، انگیزه‌هایی برای اجتناب از جنگ دارند. کانال‌های دیپلماتیک، از جمله ارتباطات پشت‌صحنه، همچنان باز هستند و پیشینه‌های تاریخی نشان می‌دهند که هر دو طرف می‌توانند پس از اقداماتی محدود، تنش‌ها را کاهش دهند. در حالی که وضعیت در کشمیر همچنان ناپایدار است، رویکرد با احتیاط هند و لفاظی‌های محتاطانه پاکستان نشان‌دهنده منافع مشترک برای محدود کردن بحران است.

 

امکان سرایت تنش‌ به کل آسیای جنوبی

رودابه شاهید

 پژوهشگر ارشد در مرکز آسیای جنوبی

 

به‌عنوان اعضای غیرهسته‌ای اتحادیه همکاری‌های منطقه‌ای آسیای جنوبی (SAARC) که اطراف هند قرار دارند، کشورهایی چون بنگلادش، سریلانکا، نپال، بوتان و مالدیو در صورت تشدید درگیری هند و پاکستان بر سر کشمیر، با محدودیت‌های فزاینده‌ای روبه‌رو خواهند شد.

اگر تنش میان دو همسایه مسلح به سلاح هسته‌ای بالا بگیرد، پیامدهای ژئوپلیتیکی و داخلی برای این کشورهای کوچک‌تر آسیای جنوبی بسیار پیچیده خواهد بود. در این میان، بنگلادش بیش از همه آسیب‌پذیر است؛ جایی که تغییر اخیر در حاکمیت، دولت طرفدار هندِ شیخه حسین را کنار زده و دولتی موقت را جایگزین کرده است که در فضای سیاسی شدیداً قطبی‌شده‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کند. احساسات ضد‌هندی در این کشور شدت یافته که دلیل آن ادراک مداخله هند و نارضایتی فزاینده از میزبانی دهلی‌نو از نخست‌وزیر پیشین بنگلادش است.

رهبری موقت که فاقد مشروعیت سیاسی است، با فشار شدید از سوی جامعه مدنی برای اتخاذ موضعی ملی‌گرایانه‌تر و احتمالاً ضد‌هندی روبه‌رو خواهد شد. در همین حال، هند نیز به‌احتمال زیاد انتظار همسویی دیپلماتیک بیشتری خواهد داشت که موقعیت داکا را به‌شدت متزلزل می‌کند.

در سریلانکا، دولت احتمالاً موضع بی‌طرفی محتاطانه‌ای حفظ خواهد کرد و در عین حال به‌طور غیررسمی با مواضع امنیتی منطقه‌ای هند همراهی خواهد کرد. اما تشدید درگیری بر سر کشمیر می‌تواند در میان جوامع مسلمان سریلانکا، بویژه اگر مسأله در قالب سرکوب گسترده مسلمانان مطرح شود، ناآرامی ایجاد کند. این پویایی‌های داخلی ممکن است دولتی را که هم‌اکنون نیز با شکنندگی اقتصادی روبه‌روست، بی‌ثبات‌تر کند.

نپال تلاش خواهد کرد تا توازن خود میان هند و چین را حفظ کند، اما هند ممکن است به بی‌طرفی نپال با سوءظن بنگرد. تنش‌های دوجانبه اخیر، از جمله اختلافات ارضی و تأکید کاتماندو بر حاکمیت بیشتر، نپال را در برابر فشارهای دیپلماتیک آسیب‌پذیر می‌کند. همچنین، وابستگی نیروی کار وسیع نپالی در هند، بُعدی اقتصادی به این آسیب‌پذیری می‌افزاید.

بوتان به احتمال زیاد به‌صورت خاموش با هند همسو خواهد ماند، با توجه به پیوندهای استراتژیک نزدیک میان دو کشور، اما هرگونه درگیری نظامی هند می‌تواند چین را به فعالیت بیشتر در امتداد مرزهای شمالی مورد مناقشه ترغیب کند.

در مالدیو، در صورت تبدیل شدن مسأله کشمیر به نمادی اعتراضی، احتمال افزایش احساسات اسلام‌گرایانه در داخل افزایش می‌یابد. از منظر راهبردی، نظامی‌سازی فزاینده اقیانوس هند توسط هند، فضای مانور ماله (پایتخت مالدیو) برای پیروی از سیاست متوازن‌سازی را محدود خواهد کرد. به‌طور کلی، شعله‌ور شدن بحران کشمیر، صف‌بندی‌های منطقه‌ای را تشدید کرده، استقلال راهبردی کشورها را کاهش داده و هزینه‌های سیاسی داخلی برای حفظ بی‌طرفی را برای کشورهای غیرهسته‌ای آسیای جنوبی بالا می‌برد.

این مسأله به نوبه خود پیامدهایی برای راهبرد ایالات متحده در حوزه هند-اقیانوس آرام خواهد داشت. واشنگتن به هند به‌عنوان ستون اصلی تلاش‌های توازن‌ساز منطقه‌ای علیه چین نگاه می‌کند، بویژه از طریق سازوکارهایی چون گروه چهارجانبه‌(Quad). یک بحران طولانی‌مدت میان هند و پاکستان نه‌تنها تمرکز راهبردی هند را از حوزه دریایی هند-اقیانوس آرام به مرزهای زمینی غربی منحرف می‌کند، بلکه توانایی آن برای ایفای نقش به‌عنوان تأمین‌کننده امنیت خالص در منطقه را نیز محدود خواهد کرد.

 

یادداشت

معمای امنیتی جنوب آسیا؛ ضرورت نقش‌آفرینی ایران در مهار تنش

محسن شریعتی نیا

استاد دانشگاه

تحولات اخیر در روابط میان هند و پاکستان را می‌توان به‌مثابه نمود جدیدی از یک معمای دیرپای امنیتی تلقی کرد؛ معمایی که به‌طور تاریخی در شکل‌گیری و تداوم روابط خصمانه میان این دو کشور نقش داشته است. هند و پاکستان در بستری از معضلات امنیتی به‌هم‌پیوسته در جنوب آسیا قرار دارند و هرگونه درگیری میان آنها را می‌توان به‌منزله فعال شدن گسل عمیق منازعه‌ای دانست که یکی از عوامل اصلی بی‌ثباتی و ناامنی در این منطقه محسوب می‌شود.  در صورت استمرار این وضعیت، نه‌تنها منافع مستقیم دو کشور در معرض تهدید قرار می‌گیرد، بلکه پیامدهای آن، کلیت منطقه و محیط ژئوپلیتیکی پیرامونی را نیز درگیر خواهد ساخت. هرچند برخورداری هر دو کشور از توانمندی هسته‌ای، نوعی بازدارندگی متقابل ایجاد کرده و به‌عنوان عامل مهار نسبی در برابر تشدید درگیری‌ها ایفای نقش می‌کند، با این‌حال ضروری است دیگر کشورهای مؤثر نیز برای کاهش تنش‌ها و بازگرداندن شرایط به وضعیت پیش از درگیری وارد عمل شوند. در این میان دیپلماسی می‌تواند ابزار مؤثری برای جلوگیری از گسترش بحران باشد.

 ایران، به‌عنوان کشوری هم‌مرز با پاکستان، دارای روابط راهبردی با هند و عضو سازمان همکاری شانگهای، از جمله بازیگرانی است که جنوب آسیا را بخشی از محیط امنیتی خود می‌داند. از این رو، نقش‌آفرینی فعالانه در راستای مهار بحران، کاستن از تنش‌ها و بازگرداندن روابط دو کشور به وضعیت صلح سرد، نه‌تنها یک انتخاب بلکه ضرورتی راهبردی برای ایران به شمار می‌رود. ایران در این راستا تلاش‌هایی درخور توجه داشته و با رویکردی مسئولانه کوشیده است از شدت بحران بکاهد و مسیر حل‌وفصل دیپلماتیک را تقویت کند. گرچه ایفای چنین نقشی در مدیریت اختلافات تاریخی دو قدرت هسته‌ای آسان نیست، اما این تلاش‌ها شایسته ارج‌گزاری‌اند و گویای درک واقع‌بینانه ایران از جایگاه و مسئولیت‌های منطقه‌ای خود هستند.

ایران با بهره‌گیری از روابط دوستانه با دو کشور در تلاش است تا از تبدیل شدن تنش‌های فعلی به یک منازعه مزمن جلوگیری کند؛ چرا که گسترش این بحران می‌تواند تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی بر دیگر مناطق تنش‌زا از جمله افغانستان داشته باشد و گسل‌های امنیتی موجود در جنوب آسیا را تشدید کند. با این‌حال همان‌گونه که پیش‌تر نیز اشاره شد، کنترل و مهار این وضعیت مستلزم همکاری و همراهی دیگر قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است تا بتوان آتش این بحران را مهار و موقعیت شکننده منطقه را تثبیت کرد؛ بویژه با توجه به شرایط خاص در افغانستان که هم‌اینک نیز در وضعیت ناپایداری به‌سر می‌برد.

 در جمع‌بندی می‌توان گفت منازعه میان هند و پاکستان، پدیده‌ای تاریخی و ریشه‌دار است که در برخی مقاطع زمانی به‌واسطه عوامل مختلف فعال می‌شود.

اگر چالش‌های جاری میان دو کشور، بویژه در حوزه تروریسم، به‌عنوان موضوعی محوری در نظر گرفته شود، می‌توان از ظرفیت‌های موجود در سازمان همکاری شانگهای و همچنین سازوکارهای مرتبط با کنوانسیون‌های مبارزه با تروریسم بهره گرفت. هرچند تحقق این راه‌حل‌ها در شرایط فعلی دور از دسترس می‌نماید، اما نباید از نظر دور داشت که سازوکارهای دیپلماتیک و چندجانبه، همچنان امکان‌پذیر و در دسترس هستند و می‌توانند زمینه‌ای برای حل‌وفصل اختلافات و کاستن از تنش‌های مزمن میان دو کشور فراهم آورند.

 

 چالش‌های دیپلماسی در مرزهای هند و پاکستان

ماشاالله شاکری

سفیر اسبق ایران در پاکستان

بحران اخیر میان هند و پاکستان، اگرچه ریشه در خصومت‌های تاریخی دارد، اما بازتاب‌دهنده پیچیدگی‌های امروز سیاست منطقه‌ای و جهانی نیز هست. از زمان استقلال دو کشور در ۱۹۴۷ تاکنون، این دشمنی مزمن منجر به سه جنگ تمام‌عیار، یک نبرد محدود در کارگیل و ده‌ها درگیری مرزی شده است. یکی از مهم‌ترین حوادث اخیر، حمله سال ۲۰۱۹ هند به منطقه بالاکوت پاکستان بود که در پاسخ، اسلام‌آباد دو جنگنده هندی را سرنگون کرد و خلبانی را هم به اسارت گرفت؛ اما با احترام بازگرداند. این اقدام نشان داد که هرچند لفاظی‌های تند وجود دارد،اما دو طرف همچنان مایل به مهار بحران هستند.

در بحران کنونی میان هند و پاکستان، علیرغم اقدامات تحریک‌آمیز و تلافی‌جویانه از سوی هر دو کشور، نشانه‌هایی از تمایل به جلوگیری از تشدید بیشتر بحران مشاهده می‌شود. این اقدامات تلافی‌جویانه شامل بسته‌شدن آسمان پاکستان به روی پروازهای هند، اعمال محدودیت‌های مرزی، اخراج دیپلمات‌ها و تهدید به بستن آب رود سند - که برای پاکستان بویژه  برای کشاورزی و آب شرب،حیاتی است - می‌شود. این تحرکات نشان می‌دهد که هر دو طرف همچنان در تلاشند تا از بالا گرفتن بحران جلوگیری کنند، چرا که به‌خوبی می‌دانند که جنگ تمام‌عیار، نه تنها امنیت منطقه بلکه امنیت هر دو کشور را نیز به خطر می‌اندازد. در این شرایط، علیرغم فشارهای مداوم نظامی‌گرایان در هر دو کشور که به دنبال برخورد سخت‌تر و سریع‌تر هستند، سیاستمداران و رهبران سیاسی در هند و پاکستان، بویژه در سطوح عالی، تمایل داشته‌اند تا از گسترش درگیری جلوگیری کنند و به جای درگیری‌های نظامی از مسیر دیپلماسی برای کاهش تنش استفاده کنند. این تصمیم نشان‌دهنده یک رویکرد عقلانی‌تر است که به منافع بلندمدت و امنیت ملی هر دو کشور بیشتر اهمیت می‌دهد. در واقع همان‌طور که در گذشته نیز مشاهده شده است، درگیری‌های نظامی در این منطقه معمولاً به دلیل قدرت‌های هسته‌ای که هر دو کشور دارند، به یک نقطه غیرقابل بازگشت می‌رسند و در نهایت منجر به یک بحران بزرگ می‌شوند که تبعات فاجعه‌آمیز برای منطقه و حتی جهان خواهد داشت. به همین دلیل است که سیاستمداران در هر دو کشور با وجود تمامی تحریکات و فشارهای نظامی در نهایت به منطق دیپلماسی و گفت‌و‌گو روی آورده‌اند تا از وقوع یک جنگ گسترده جلوگیری کنند. در نهایت این نشانه‌ها نشان می‌دهند که علی‌رغم شرایط پرتنش، هنوز در هر دو کشور تمایلی برای حفظ ثبات و کاهش شدت بحران وجود دارد و به نظر می‌رسد که طرف‌ها از درگیری نظامی گسترده اجتناب خواهند کرد و به نوعی به دیپلماسی برای مدیریت بحران رو خواهند آورد.

در این میان، نقش ایران برجسته و قابل‌تحسین است. علیرغم حجم بالای پرونده‌های سیاست خارجی، جمهوری اسلامی ایران از مسئولیت منطقه‌ای خود غافل نمانده و تلاش کرده است از مسیر گفت‌وگو و تعامل، مانع از وخامت بیشتر اوضاع شود. این اقدامات گرچه نتوانستند از آغاز تبادل آتش در سه‌شنبه‌شب جلوگیری کنند، اما بنا به الگوهای رفتاری پیشین، گمان کارشناسان این است که درگیری به یک بحران تمام‌عیار بدل نخواهد شد. البته این تحلیل خوش‌بینانه، همچنان در برابر تهدید عناصر افراطی در دو سوی مرز آسیب‌پذیر است. واقعیت آن است که نه منطقه و نه جامعه جهانی، تاب تحمل یک جنگ گسترده دیگر را ندارند؛ بویژه میان دو قدرت مجهز به تسلیحات هسته‌ای. در چنین شرایطی، تنها راه معقول، بازگشت به دیپلماسی و عقلانیت است؛ مسیری که ایران کوشیده در پیشگاه جامعه جهانی آن را برجسته و ثمربخش نگه دارد.

 

سیدرسول موسوی دیپلمات پیشین وزارت خارجه در گفت‌وگو با «ایران» تشریح کرد

با شروع تنش‌های دیپلماتیک میان هند و پاکستان، ایران تلاش کرده نقش میانجیگری برای کاهش بحران داشته باشد. درباره ابعاد و اهمیت این نقش آفرینی بفرمایید.

با آغاز تنش‌های شدید میان هند و پاکستان، ایران تلاش کرده است که نقشی میانجیگرانه برای کاهش بحران ایفا کند. در این راستا، لازم است که ابعاد و اهمیت این نقش‌آفرینی را دقیق‌تر بررسی کنیم. ابتدا باید اشاره کنم که آنچه در حال حاضر بین هند و پاکستان در جریان است، صرفاً یک تنش دیپلماتیک نیست. این بحران فراتر از سطح دیپلماتیک به تنش‌های نظامی گسترش یافته است. دو طرف درگیری‌های نظامی داشته‌اند و بویژه از روز گذشته، نیروهای هندی حملاتی به داخل خاک پاکستان انجام داده‌اند. البته باید توجه داشت که تعریف هندی‌ها از «خاک پاکستان» ممکن است با تعاریف مرسوم متفاوت باشد. علاوه بر این، مسأله سقوط یا اسقاط هواپیماهای هندی توسط پاکستان مطرح است که گفته می‌شود تا سه هواپیمای هندی سرنگون شده‌اند. بنابراین، دیگر نمی‌توان این وضعیت را تنها در چهارچوب تنش‌های دیپلماتیک قرار داد؛ بلکه این یک درگیری نظامی است.

نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم، تفاوت میان «مساعی جمیله» و «میانجیگری» است. به لحاظ حرفه‌ای و حقوقی، ایران در حال حاضر در حال انجام مساعی جمیله است، نه میانجیگری. مساعی جمیله به معنای تلاش برای تسهیل فرآیند صلح‌آمیز است، بدون آنکه به‌طور مستقیم در اصل موضوع دخالت کند. در این فرآیند، یک کشور سعی می‌کند طرفین درگیر را به مسیر گفت‌و‌گو و حل‌وفصل اختلافات دعوت کند. اگر دو کشور موافقت کنند، آنگاه می‌توان وارد مرحله میانجیگری شد. بنابراین، در وضعیت کنونی، نقش ایران بیشتر به مساعی جمیله و گودویل (نیک‌خواهی) شباهت دارد، نه میانجیگری رسمی. ایران در این مقطع از موقعیت خاص خود برای دعوت از دو طرف به کاهش بحران استفاده کرده است. با توجه به روابط خوب ایران با هر دو کشور هند و پاکستان، ایران می‌تواند نقشی تسهیل‌گر ایفا کند و زمینه‌ساز گفت‌وگوهایی باشد که منجر به کاهش تنش‌ها شود. اما لازم به ذکر است که موضوع درگیری‌های هند و پاکستان، موضوعی نیست که به راحتی بتوان یک کشور یا قدرت منطقه‌ای را برای ایفای نقش میانجیگری وارد کرد. در چنین شرایطی، نقشی که ایران در راستای مساعی جمیله ایفا می‌کند، می‌تواند بسیار مؤثر و حائز اهمیت باشد.

در مجموع، ایران به‌عنوان کشوری با روابط دوستانه با هر دو طرف، تلاش دارد تا از شدت بحران بکاهد و در صورت تمایل دو کشور، نقش خود را در مراحل بعدی، یعنی میانجیگری، به‌طور جدی‌تر ایفا کند.

درباره سابقه تاریخی ایران در میانداری پیرامون بحران کشمیر بفرمایید؟

در این رابطه باید به یک نکته کلیدی اشاره کرد: ایران در معنای دقیق و رسمی، سابقه‌ای از میانجیگری میان هند و پاکستان در بحران کشمیر ندارد. آنچه در تجربه تاریخی سیاست خارجی ایران مشاهده می‌شود، بیشتر به حوزه مساعی جمیله بازمی‌گردد؛ یعنی تلاش‌هایی خیرخواهانه برای کاهش تنش و دعوت دو طرف به گفت‌وگو، بدون ورود مستقیم به اصل منازعه.

در تاریخ روابط هند و پاکستان، تنها یک مورد شاخص میانجیگری رسمی و موفق وجود دارد که آن هم به شوروی سابق بازمی‌گردد. در جریان جنگ ۱۹۶۵ میان دو کشور، این اتحاد جماهیر شوروی بود که نقش میانجی را ایفا کرد و نهایتاً این تلاش‌ها منجر به امضای «توافقنامه تاشکند» میان هند و پاکستان شد. آن یک نمونه روشن از میانجیگری رسمی بود که با پذیرش دو طرف و نقش فعال یک کشور ثالث به سرانجام رسید. در سایر موارد، از جمله در رفتار ایران، آنچه شاهد آن بوده‌ایم، نقش‌آفرینی در قالب مساعی جمیله بوده است. ایران همواره آمادگی خود را برای کمک به کاهش تنش‌ها و فراهم کردن بستر گفت‌وگو اعلام کرده، اما این آمادگی مشروط به پذیرش و درخواست مستقیم دو طرف درگیر بوده است. تا زمانی که دو کشور به صورت رسمی رضایت خود را برای ورود یک کشور ثالث به عنوان میانجی اعلام نکنند، اساساً امکان تحقق میانجیگری رسمی وجود ندارد.

آیا درگیری تمام‌عیار بین هند و پاکستان پس از آزمایش سلاح‌های هسته‌ای این دو کشور امکان‌پذیر است؟

با توجه به اینکه هر دو کشور هند و پاکستان سلاح‌های هسته‌ای خود را آزمایش کرده‌اند، می‌توان گفت که عملاً جنگ تمام‌عیار میان این دو کشور دیگر به احتمال زیاد رخ نخواهد داد. گرچه درگیری‌های نظامی، چالش‌های مرزی و تنش‌ها همچنان ادامه دارند، اما از سال ۱۹۷۱ تاکنون، شاهد هیچ جنگ فراگیر و تمام‌عیاری بین این دو کشور نبوده‌ایم. این وضعیت امیدوارکننده است و امید داریم که این روند ادامه یابد، زیرا جنگ تمام‌عیار بین دو کشور هسته‌ای تبعات بسیار جدی و فاجعه‌باری خواهد داشت. در چنین شرایطی، برای جلوگیری از وقوع جنگ تمام‌عیار، نوعی «خویشتن‌داری داوطلبانه» ضروری است. هر دو کشور باید با تدبیر و مسئولیت‌پذیری، به‌صورت داوطلبانه تنش‌ها را مدیریت کرده و اجازه ندهند بحران‌ها از کنترل خارج شوند. این رویکرد به حل‌وفصل مسالمت‌آمیز اختلافات از طریق گفت‌وگو و دیپلماسی اشاره دارد و به نظر می‌رسد که تنها راه جلوگیری از تشدید بحران، اتخاذ رویکردی مبتنی بر مذاکره و همکاری است. در این راستا ایران به عنوان یک بازیگر منطقه‌ای و بین‌المللی، نشان داده که علاوه بر پیگیری پرونده‌های بزرگ ملی و بین‌المللی خود، مانند مسأله هسته‌ای، از نقش خود در صلح و امنیت منطقه‌ای غافل نمی‌ماند. ایران بویژه در زمینه کاهش تنش‌های منطقه‌ای و دعوت از کشورها برای حل‌وفصل مسالمت‌آمیز اختلافات، ظرفیت‌های دیپلماتیک قابل توجهی دارد. در این راستا، ایران همواره آماده است تا در صورت درخواست و توافق طرفین، به تسهیل مذاکرات و کاهش بحران‌ها کمک کند.

رویکرد بازیگران منطقه‌ای در قبال بحران‌های هند و پاکستان چیست؟

متأسفانه برخی بازیگران، از جمله رژیم صهیونیستی، وارد طرفداری از یکی از طرفین درگیری‌های هند و پاکستان می‌شوند که این رویکرد نه ‌تنها با اصول سیاست خارجی مسئولانه و صلح‌طلبانه مغایرت دارد، بلکه به تشدید بحران نیز می‌انجامد. چنین دخالت‌هایی برخلاف اصول روابط بین‌المللی است و می‌تواند باعث افزایش تنش‌ها و پیچیده‌تر شدن بحران‌ها شود. در جهانی که با مجموعه‌ای از بحران‌ها و منازعات پیچیده روبه‌روست، تنها کشورهایی می‌توانند نقش‌آفرینی مؤثر و مثبت داشته باشند که سیاست خارجی خود را بر مبنای اصول انسانی، گفت‌وگو، احترام متقابل و دعوت به صلح تنظیم کرده‌اند.

 

یادداشت

پل گفت‌و‌گو در جغرافیای پرتنش

راهیت کومار

کارشناس مسائل شبه قاره از هند

تنش نظامی میان هند و پاکستان در حالی با تبادل آتش به اوج خود رسیده است که برخی بازیگران منطقه‌ای مانند ایران سعی در کمک به کاهش بحران دارند. در همین راستا اقدامات تازه دیپلماتیک ایران در شبه‌قاره هند، بویژه دیدارهای وزیر امور خارجه با مقام‌های ارشد پاکستان و هند، نشانه‌ای از رویکرد فعال تهران برای مهار تنش‌هایی است که به‌سرعت می‌توانند از مرزهای دو کشور فراتر روند و بر ثبات منطقه‌ای و امنیت ایران نیز اثر بگذارند. در شرایطی که اختلاف بر سر کشمیر همچنان شعله‌ ور است و فضای بی‌اعتمادی میان اسلام‌آباد و دهلی‌نو عمیق‌تر شده، ایران تلاش می‌کند با اتکا به روابط تاریخی و اشتراکات مذهبی و فرهنگی با پاکستان و مناسبات عمیق خود با هند، نقش تسهیل‌گر گفت‌وگو را ایفا کند. ایران در جایگاهی کم ‌نظیر قرار دارد که می‌تواند در منازعات حساس میان هند و پاکستان، بدون برانگیختن حساسیت یا متهم شدن به جانبداری، نقش‌آفرینی کند. در حالی که بسیاری از کشورها با دشواری وارد چنین میدانی می‌شوند، تهران موفق شده است تعادلی دیپلماتیک میان دو طرف برقرار سازد. این رویکرد مبتنی بر منافع راهبردی ایران است؛ چرا که تشدید جنگ در شبه‌قاره، مستقیماً می‌تواند منافع راهبردی ایران در مرزهای شرقی ایران را تهدید کند و مخاطرات جدی برای ثبات و امنیت کریدورهای اقتصادی آن به‌وجود آورد. سفر اخیر وزیر خارجه ایران به هند نیز در همین راستا قابل تحلیل است. این سفر، تنها دیداری دیپلماتیک نیست، بلکه بازتابی از یک روند استراتژیک دقیق است که در آن تحولات جهانی از بازآرایی قدرت‌ها در بریکس گرفته تا تغییرات در سیاست خارجی آمریکا در کنار دغدغه‌های منطقه‌ای قرار گرفته‌اند. ایران و هند اکنون با واقعیت‌های جدیدی روبه‌رو هستند که آنها را ناگزیر به تعریف دوباره‌ای از شراکت دوجانبه کرده است. سفر با فاصله آقای عراقچی به پاکستان و سپس هند  به عنوان حرکتی حساب‌شده  بخشی از الگوی سیاست خارجی چندجانبه و متعادل ایران است که تلاش می‌کند در فضای پرتنش، به‌جای دامن زدن به تنش، بستری برای گفت‌وگو و درک مشترک فراهم کند. در مجموع به نظر می‌رسد ایران در این مقطع بحرانی با هدف کاستن از سوءتفاهم‌ها، جلوگیری از وخامت بیشتر اوضاع و حفظ تعادل منطقه‌ای پا به میدان گذاشته است؛ نقشی که برآمده از محاسبه‌ای واقع‌گرایانه در عرصه امنیت ملی و منافع راهبردی است.

 

یادداشت

تنش هند و پاکستان؛ تلاقی سیاست، اقتصاد و رقابت‌های جهانی

محمدکاظم سلیم

استاد دانشگاه دفاع ملی اسلام آباد

در حالی که تنش میان هند و پاکستان بار دیگر شعله‌ور شده، نگاه صرف دوجانبه به این بحران گمراه‌کننده است. این درگیری نه‌تنها میراث منازعات تاریخی در کشمیر است، بلکه بازتابی از تقابل منافع بزرگ‌تر در جغرافیای ژئواکونومیک جدید است؛ جایی که نقش ایران بیش از گذشته اهمیت یافته است. بحران جدید میان هند و پاکستان، بویژه در مناطق مرزی چون کشمیر، ظاهراً ادامه منازعه‌ای تاریخی است؛ اما در دل خود معانی گسترده‌تری دارد. تحولات مشابه در سال ۲۰۱۹ نشان داد که تقابل نظامی این دو قدرت هسته‌ای، نه‌تنها بی‌نتیجه بلکه پرهزینه و بی‌ثبات‌کننده است.

حمله هوایی هند به پاکستان در آن سال و پاسخ متقابل اسلام‌آباد – که منجر به سرنگونی جنگنده‌های هندی شد – موازنه‌ قدرت را در افکار عمومی منطقه زیر سؤال برد. دولت «مودی» در پی جبران آن شکست نمادین است. اما تحلیل دیگری نیز وجود دارد که بُعد فرامنطقه‌ای بحران را برجسته می‌کند: رقابت ژرف میان چین و آمریکا در نظام اقتصادی جهان.  ایران که خود یکی از بازیگران فعال در این معادلات است، به‌درستی تشخیص داده که تداوم درگیری میان هند و پاکستان می‌تواند مستقیماً امنیت ملی و منافع اقتصادی‌اش را تهدید کند. گسترش ناامنی در مرزهای شرقی، افزایش فعالیت گروه‌های افراطی و تضعیف مسیرهای ترانزیتی تنها بخشی از پیامدهای چنین بحرانی برای تهران است. در چنین شرایطی، نقش ایران نه یک ابتکار صلح‌طلبانه صرف، بلکه ضرورتی استراتژیک است. ایران با هند روابط اقتصادی گسترده‌ای دارد، از توسعه بندر چابهار گرفته تا همکاری در حوزه انرژی. در سوی دیگر، اشتراکات فرهنگی، دینی و زبانی با پاکستان، زمینه تعامل نزدیک‌تری را فراهم کرده است. این موقعیت منحصربه‌فرد به تهران امکان می‌دهد تا میان دو رقیب سنتی جنوب آسیا، نقش میانجی بی‌طرفی ایفا کند. در نهایت، ایران با تمرکز بر توسعه همکاری‌های منطقه‌ای، بویژه از مسیر پروژه‌هایی چون CPEC، تلاش می‌کند جایگاه خود را در جغرافیای اقتصادی جدید تثبیت کند. ثبات در جنوب آسیا، بویژه میان دهلی‌نو و اسلام‌آباد، پیش‌شرط تحقق این هدف است. از این‌رو، تهران بیش از هر زمان دیگری، خواهان آرامش و همکاری در منطقه است؛ چرا که در این مسیر، هم امنیت ملی و هم افق اقتصادی‌اش معنا پیدا می‌کند.

 

یادداشت

دیپلماسی ایرانی برای جلوگیری از تشدید تنش ها

امید بابلیان

کارشناس شبه قاره

سفر اخیر سید عباس عراقچی،  وزیر خارجه ایران، به اسلام‌آباد و سفر روز گذشته او  به دهلی نو، نمونه‌ای روشن از سیاست خارجی متوازن ایران و تلاش برای ایفای نقشی سازنده در یکی از حساس‌ترین مناطق جهان یعنی شبه‌قاره هند است. ایران از دیرباز با هر دو قدرت بزرگ جنوب آسیا، یعنی هند و پاکستان، روابط تاریخی، مستقل و چندلایه‌ای داشته و اکنون در جایگاهی بی‌همتا برای شنیدن، درک و انتقال پیام‌ها میان این دو کشور قرار دارد. انتخاب ترتیب زمانی سفر به پاکستان و سپس هند نیز تنها یک تصمیم تشریفاتی نیست، بلکه اقدامی استراتژیک برای حفظ توازن و احترام به حساسیت‌های متقابل دهلی و اسلام‌آباد است. در فضای متشنج فعلی که از کشمیر تا اختلافات مرزی و امنیتی کشیده شده است، تهران به جای جانبداری یا مداخله مستقیم، رویکردی بی‌طرفانه و مبتنی بر کاهش تنش را در پیش گرفته است. هدف از این میانجی‌گری، نه حل نهایی بحران، بلکه موازنه دادن به روایت‌ها، مدیریت سوءتفاهم‌ها و جلوگیری از تشدید درگیری‌هاست. ایران و پاکستان اشتراکات فرهنگی، دینی و زبانی بسیاری دارند که بستر مناسبی برای همگرایی بیشتر فراهم می‌کند. این روابط ریشه‌دار، همراه با دغدغه‌های امنیتی مشترک و تلاش برای ثبات منطقه‌ای، به تهران این امکان را می‌دهد که در شرایط فعلی، نقشی تسهیل‌گر در حل چالش‌های موجود ایفا کند. در سوی دیگر، هند یکی از بازیگران کلیدی آسیای نوظهور است و در معادلات استراتژیک ایران نیز جایگاهی ویژه دارد. از مشارکت دهلی در توسعه بندر چابهار گرفته تا پیوندهای منطقه‌ای در حوزه اقیانوس هند، تهران و دهلی به دنبال تقویت روابط راهبردی هستند. اگرچه این روابط تحت تأثیر فشارهای آمریکا قرار گرفته، اما همچنان حفظ و تقویت شده‌اند. نکته ظریفی که در مسیر این سفرها دیده می‌شود، پرهیز از سفر مستقیم میان دهلی و اسلام‌آباد است. این تمهید دیپلماتیک نه تنها نشانه‌ای از احترام به حساسیت‌های طرفین است، بلکه تأکیدی بر استقلال روابط دوجانبه ایران با هر یک از دو کشور به شمار می‌رود. در نهایت، در حالی که پرونده هسته‌ای ایران در سطح جهانی در حال پیگیری است، تهران هم‌زمان نشان داده که از منطقه و همسایگان خود غافل نیست. این سیاست چندوجهی، برآمده از واقع‌گرایی در سیاست خارجی ایران است که می‌کوشد با حفظ استقلال، نقش سازنده‌ای در کاهش تنش‌های منطقه‌ای ایفا کند.

 

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار