کلاف سردرگم دیپلماسی امریکا
طهمورث غلامی: ناکامیهای ترامپ در تحقق اهداف اعلامیاش موجب شده تا توافق با ایران برای او اولویت داشته باشد مرتضی مکی: ترامپ به دنبال توقف پیشرفت برنامه هستهای ایران است اما نه با توسل به روایت و راهبرد دلخواه اسراییل

روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت:
پس از تعویق دور چهارم مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و ایالاتمتحده، تحولات مهمی در درون کابینه دولت دونالد ترامپ و همزمان در معادلات منطقه رخ داده است. تحولاتی که به ادعای برخی ناظران، میتواند فرآیند گفتوگوها در آینده را تحتتاثیر قرار داده و بیش از پیش مبهم و پیچیده کند. گروهی از ناظران با اشاره به هر یک از تحولات از برکناری مایک والتز، مشاور امنیت ملی ترامپ گرفته تا تشدید درگیریها میان حوثیها با اسراییل و امریکا و حتی ادعاهای اخیر دونالد ترامپ و وزیر امور خارجهاش مارک روبیو در ارتباط با برنامه هستهای ایران، مدعیاند که معادلات حاکم بسان کلاف سردرگم شده و این فعل و انفعالها میتوانند به شکلی بالقوه دیپلماسی ایران و امریکا را به اشکال مختلف مثبت و منفی تحت تاثیر قرار دهند. از همین رو در چنین شرایطی نتایج مذاکرات احتمالی تهران و واشنگتن همچنان در هالهای از ابهام قرار گرفته؛ رایزنیهایی که استیو ویتکاف، رییس هیات مذاکرهکننده امریکایی، در تازهترین اظهارنظرش در باب آن مدعی شده که در مسیر درستی تعریف شده، با این حال، سفر آتی دونالد ترامپ به خاورمیانه در کنار حمله اخیر حوثیها به فرودگاه بن گوریون اسراییل و پاسخ خونین تلآویو بدان ممکن است بار دیگر بازی معادلاتی منطقه را برهم بزند. با این حال وبگاه آکسیوس اخیرا مدعی شد که دور چهارم گفتوگوهای مسقط قرار است در تاریخ 20 و 21 اردیبهشت برگزار شود؛ ادعایی که هنوز توسط هیچ کدام از مقامهای رسمی ایران و امریکا تایید نشده است. با این همه، گروهی از تحلیلگران با اشاره به موضعگیریهای اخیر مقامهای رسمی امریکا مبنی بر برچیده شدن برنامه هستهای ایران که به عنوان خط قرمز تهران لحاظ شده و سایر گزارهها چون سطح غنیسازی و دریافت تضمین ایران از امریکا سناریوهای مختلفی را مطرح کردند؛ گروهی مدعیاند که تیم ترامپ با به تعویق انداختن رایزنیها و تغییر و تحولات در کابینه به خروجی نهایی رسیده و ممکن است با توسل به اهرم فشار پشت میز بازگردد تا بدین طریق خواستههایش را محقق کند؛ گزارهای که تهران تن بدان نخواهد داد. گروهی دیگر سناریوی دیگری را مطرح کرده و با اشاره به اوجگیری تنشها در خاورمیانه میان حوثیها و اسراییل و موضعگیریهای تحریکآمیز نتانیاهو علیه تهران؛ ادعاهایی که پیشتر هم مطرح شده و حالا ابعاد تازهای گرفته، معتقدند که تداوم این تنش شاید موجب شود تا ترامپ تحت فشار لابی یهود و شاهینهای ضدایرانی از رویکرد دیپلماتیک فاصله بگیرد. اما هنوز گروهی خوشبین هستند و باور دارند ترامپ به واسطه ناکامیهایی که در صد روز ریاستش داشته ممکن است بخواهد به توافقی نسبی با تهران دست یابد تا از آن به عنوان یک دستاورد یاد کرده و حداقل در سفر خاورمیانهای دست پر باشد. در همین راستا روزنامه اعتماد با هدف ارزیابی هر کدام از سه سناریو و احتمال تحققشان با طهورث غلامی، کارشناس مسائل امریکا و مرتضی مکی، کارشناس مسائل بینالملل گفتوگو کرده است. غلامی در گفتوگو با «اعتماد» ضمن تاکید بر اینکه موضعگیری اخیر ترامپ مبنی بر برچیدن برنامه هستهای در راستای سیاستهای اعلامی واشنگتن قابل ارزیابی است، تاکید کرد: باتوجه به برگزاری سه دور مذاکره و تحلیل نتایج آن و همچنین اهمیت این مساله برای جمهوری اسلامی، تحقق چنین گزارهای منتفی به نظر میرسد. مکی اما از زاویهای دیگر شرایط حاکم بر فضای کنونی را ارزیابی نموده و با اشاره به تنشها در خاورمیانه بر این باور است هرچند ظاهرا روند مذاکرات به زودی از سرگرفته خواهد شد اما کارشکنیهای لابی صهیونیسم همچنان میتواند مسیر رایزنیها را به انحراف بکشاند.
طهموث غلامی:
فشارهای داخلی بر کاخ سفید موجب شد دور چهارم رایزنیها به تعویق بیفتد
طهمورث غلامی، کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب چرایی تعویق دور چهارم رایزنیها گفت: دلایل متعددی در این زمینه وجود دارد با این حال مهمترین عامل را باید در تغییر و تحولات داخلی کاخ سفید جستوجو کرد. غلامی در ادامه تاکید کرد: در برههای که مذاکرات آغاز شد، ویتکاف هدف موج گستردهای از حملات رسانهای و فکری امریکایی قرار گرفت و در فضای سیاسی امریکا تحت فشار شدیدی قرار گرفت. در چنین فضایی، به نظر میرسد که خود آقای ویتکاف نیز خواستار شفافسازی چنین وضعیتی شده و شاید حتی از ترامپ خواسته که موضعی مشخص در این رابطه اتخاذ کند. غلامی در ادامه خاطرنشان کرد: برخی گمانهزنیها نیز از نقش مشاور امنیت ملی رییسجمهور در سازماندهی این فشارها حکایت دارد. بر این اساس، به نظر میرسد فشارهای داخلی، اختلافنظرهای درون کابینه ترامپ و جدال بر سر جهتگیری سیاست خارجی امریکا، نقش عمدهای در توقف موقت مذاکرات ایفا کردهاند. به باور غلامی البته تحلیلهای دیگری نیز مطرح شدهاند؛ ازجمله اینکه حمایت جمهوری اسلامی ایران از حوثیها در یمن زمینه ساز تعویق رایزنیها شده است. برخی مدعیاند که واشنگتن در واکنش به افزایش حملات حوثیها به مواضع ایالاتمتحده و نقش حمایتی ادعایی تهران از این گروه، روند گفتوگوها را متوقف کرده است. با این حال، به باور من، عامل اصلی را باید در تحولات داخلی ایالاتمتحده و تنشهای فزاینده پیرامون تیم سیاست خارجی ترامپ جستوجو کرد.
غلامی در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» مبنی بر تاثیر احتمالی برکناری مایک والتز از سمتی چون مشاور امنیت ملی بر فرآیند رایزنیها گفت: بیتردید کنار رفتن مایک والتز به پیشرفت مذاکرات تهران و واشنگتن کمک خواهدکرد، چراکه مشاور امنیت ملی در ساختار سیاسی امریکا در قالب یک مقام تصمیمساز موثر، نقشی حیاتی در جهتدهی به سیاستها و شکلدهی به ذهنیت رییسجمهور ایفا میکند. به باور غلامی کنار رفتن چنین چهرههای تندرویی باعث تقویت جناحهایی میشود که طرفدار گفتوگو، دیپلماسی و اجتناب از درگیری نظامی هستند. ازسوی دیگر، این تحول میتواند اثری بازدارنده بر رفتار دیگر بازیگران سیاسی امریکا داشته باشد، به گونهای که حذف والتز نوعی هشدار به طیفهای جنگطلب قلمداد میشود و این پیام را منتقل میکند که هر فرد یا نهادی که بخواهد خلاف مسیر موردنظر رییسجمهور حرکت کند، حذف خواهد شد. این وضعیت فرصتی است برای جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورهایی که در پی توافق با ایالاتمتحده هستند.
این کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» مبنی بر تناقضات موجود در مواضع اخیر دونالد ترامپ درباره برنامه هستهای ایران نیز خاطرنشان کرد: به باور من، موضعگیری اخیر دونالد ترامپ درباره برنامه هستهای، بازتاب سیاست واقعی و نهایی او نیست. آقای ترامپ پیش از آنکه یک سیاستمدار باشد، تاجر است، از اینرو نباید انتظار داشت که در جریان مذاکرات، همان ابتدا مواضعی میانهرو اتخاذ کند یا از خواستههای حداکثری صرفنظر کند. غلامی همچنین تاکید کرد: در واقع، در هر مذاکرهای، طرفین معمولا سقف مطالبات خود را در مراحل اولیه مطرح میکنند. همین الگو را میتوان در رفتار ترامپ نیز مشاهده کرد. این تناقضات نشان میدهد که بخشی از اظهارات ترامپ، فیالبداهه و بیشتر در راستای فشار سیاسی و روانی اعمالی رسانهای شدهاند نه به عنوان بخشی از راهبرد نهایی دولت امریکا. چنین مواضعی را باید در چارچوب سیاست اعلامی تحلیل کرد و مخاطب اصلی این اظهارات، افکار عمومی داخل امریکا و لابیهای ضدایرانی هستند.
این تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگویش با «اعتماد» خاطرنشان کرد: از سوی دیگر، این موضعگیری میتواند ابزاری برای چانهزنی باشد. یعنی امریکا از خواستهای حداکثری سخن میگوید تا در قبال صرفنظر کردن از آن، امتیازی از ایران بگیرد. در عین حال، باید به تجربه سه دوره مذاکره هستهای میان ایران و امریکا توجه داشت؛ در هر سه مورد، محور گفتوگوها برنامه هستهای ایران بود و در پایان هر دوره، هر دو طرف از نتیجه رایزنیها رضایت داشتند. اگر واقعا هدف واشنگتن از ابتدا حذف کامل برنامه هستهای ایران بود، مذاکرات از همان جلسات نخست به بنبست میرسید و ادامه نمییافت.
غلامی ضمن اشاره به ناکامیهای ترامپ در صد روز دوران ریاستش، به «اعتماد» گفت: این گزاره را میتوان هم به عنوان یک متغیر مثبت برای ایران درنظر گرفت و هم به عنوان یک عامل بالقوه منفی. بدین معنا که آقای ترامپ در آغاز دولت خود با در عرصه سیاست خارجی نگاهی خوشبینانه داشت و گمان میکرد که در کوتاهترین زمان ممکن میتواند بسیاری از بحرانهای بینالمللی را حلوفصل کند، اما واقعیتهای میدانی و پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی خلاف این تصور را نشان دادند.
این کارشناس مسائل امریکا در ادامه به «اعتماد» گفت: در پرونده جنگ روسیه و اوکراین، ورود بازیگر سوم یعنی اتحادیه اروپا و همچنین عدم تمایل اوکراین به واگذاری سرزمین خود، موجب شده که این بحران پیچیدهتر شود. بحران غزه و اسراییل نیز بهمراتب ریشهدارتر و بغرنجتر از آن است که به سادگی قابل حل باشد. در مورد چین نیز عمده تنشها ماهیت تجاری و اقتصادی دارند؛ از همین رو رسیدن به توافقی جامع میان دو قدرت اقتصادی بزرگ، زمانبر خواهد بود. به باور غلامی در چنین شرایطی، تنها پروندهای که ممکن است ترامپ بتواند به عنوان یک دستاورد مهم در عرصه سیاست خارجی از آن یاد کند، مساله هستهای ایران است. همین امر میتواند باعث شود دولت ترامپ منعطفتر عمل کند. با این همه به باور غلامی اما اگر ترامپ در هیچیک از پروندههای دیگر، از اوکراین گرفته تا چین، نتواند موفقیتی کسب کند، احتمال دارد که به صورت فزایندهای روی پرونده هستهای ایران متمرکز شود، در این صورت، اگر مذاکرات با شکست مواجه شود، این احتمال وجود دارد که ترامپ به اهرم نظامی متوسل شود. به باور این کارشناس مسائل امریکا در واقع، در سایر پروندهها مانند بحران اوکراین، غزه، یا تنشهای تجاری با چین گزینه نظامی یا اساسا منتفی است یا هیچ ضرورتی برای توسل به آن وجود ندارد. اما در مورد ایران، اگر راهحل سیاسی یا دیپلماتیک به نتیجه نرسد، ترامپ ممکن است در چارچوب سیاست فشار حداکثری، وسوسه استفاده از ابزار نظامی را در ذهن خود پررنگتر ببیند. از این جهت، هر چند شرایط فعلی میتواند فرصتی برای دستیابی به توافق و کاهش تنشها تلقی شود، اما همزمان این ریسک را نیز بههمراه دارد که در صورت شکست گفتوگوها، ایران بیش از سایر پروندهها در معرض رویکردهای تهاجمیتر قرار گیرد. غلامی در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در باب اینکه تحقق چنین رخدادی تا چه اندازه محتمل است، گفت: این گزاره محتمل به نظر میرسد، چراکه در روزهای گذشته شاهد افزایش فشارها بر دولت امریکا ازسوی تندروهای کنگره و برخی نمایندگان هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات بودهایم. بخشی از این فشارها معطوف به تحقق این خواست بود که دولت ترامپ باید صراحتا بر برچیدن کامل برنامه هستهای ایران تاکید داشته باشد. به باور غلامی اکنون نیز روبیو به عنوان چهرهای که از او به عنوان یکی از گزینههای احتمالی ریاستجمهوری آینده امریکا یاد میشود، طبعا تلاش میکند به این جریان سیاسی و خواستههای آنها توجه نشان دهد، اما در این میان نباید تجربه دوره باراک اوباما را نادیده گرفت. اوباما در آن بازه زمانی میگفت که اگر میتوانست تمام پیچ و مهرههای برنامه هستهای ایران را باز کند، حتما این کار را میکرد، اما براساس گزارشهای نهادهای اطلاعاتی و امنیتی امریکا، این امر اساسا غیرممکن بوده است، بهویژه با توجه به سرمایهگذاری گسترده ایران در این برنامه و هزینههای سنگینی که در این مسیر پرداخت شد، کنار گذاشتن کامل برنامه هستهای از منظر ایران قابل تصور نیست. این تحلیلگر مسائل امریکا در ادامه به «اعتماد» گفت: در محافل سیاسی امریکا نیز این موضوع درک شده است. به نظر میرسد شخصیتهایی مانند ویتکاف خود به این نتیجه رسیدهاند که چنین خواستهای عملا به بنبست مذاکرات منجر میشود. به باور این تحلیلگر مسائل بینالملل برچیدن کامل برنامه هستهای ایران، نهتنها با منافع راهبردی بلکه با اعتبار و حیثیت سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران گره خورده است. از طرفی امریکا نیز به خوبی آگاه است که هیچ نظام سیاسیای، در هیچ کشوری، حاضر به کنار گذاشتن کامل یک برنامه ملی هزینهبر نیست، مگر آنکه بخواهد به سمت گزینه نظامی برود که آنهم به دلیل تبعات سنگین، گزینهای غیرمطلوب و پرهزینه تلقی میشود. غلامی در پایان خاطرنشان کرد: در نتیجه، به باور من پذیرش برنامه هستهای ایران در معادلات فعلی محل تردید نیست. البته درباره برخی جزییات فنی، ازجمله حق غنیسازی در سطح 3.67درصد، ممکن است رایزنیهایی انجام شود یا شروطی برای اعمال محدودیتهای زمانی یا نظارتی مطرح گردد. این مسائل فنیاند و امکان مصالحه درباره آنها وجود دارد.
مرتضی مکی:
اسراییل به عنوان ضلع سوم مذاکرات همچنان در متن معادله قرار دارد
مرتضی مکی، کارشناس مسائل بینالملل در پاسخ به سوال «اعتماد» مبنی بر تاثیر احتمالی تشدید تنشهای اخیر منطقه بر روند مذاکرات ایران و ایالاتمتحده بالاخص با توجه به موضعگیری ادعایی اخیر اسراییل گفت: از همان ابتدای آغاز مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و ایالاتمتحده، پیشبینی میشد که رژیم صهیونیستی، به عنوان اصلیترین مخالف این گفتوگوها، تلاش خواهد کرد با اقدامات هدفمند در روند مذاکرات اخلال ایجاد کند.
به باور مکی در شرایط کنونی نیز، تنشها میان یمن و اسراییل شدت گرفته است. حملات امریکا به مراکز اقتصادی و نظامی یمن، واکنش شدید حوثیها را در پی داشته است؛ به ویژه با پرتاب موشکهایی که توانستهاند از لایههای پدافندی تلآویو عبور کرده و فرودگاه بنگوریون را هدف قرار دهند. در این میان، اسراییل سعی دارد این تنشها را به ایران نسبت داده و با بهرهبرداری از آنها، روند مذاکرات تهران و واشنگتن را دچار اخلال کند. این کارشناس مسائل امریکا همچنین تاکید کرد: نکته قابل تأمل اینجاست که یکی از دلایل برکناری مایک والتز از سمت مشاور امنیت ملی ترامپ، دیدارهای پنهانیاش با بنیامین نتانیاهو در کاخ سفید و وعدههایی بوده که بدون هماهنگی با ترامپ داشته است. نتانیاهو که به خوبی با ویژگیهای شخصیتی ترامپ آشناست، پس از افشای این دیدارها تلاش کرده نقش خود را در مذاکرات کمرنگ جلوه دهد تا از نارضایتی رییسجمهور امریکا جلوگیری کند. مکی در ادامه به «اعتماد» گفت: با این حال، آخرین اظهارات استیو ویتکاف، رییس هیات مذاکرهکننده امریکایی، نشان میدهد ایالاتمتحده همچنان اراده جدی برای ادامه رایزنیها دارد. او تاکید کرده که دور چهارم مذاکرات ایران و امریکا بهزودی برگزار خواهد شد. این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه به «اعتماد» گفت: لابی صهیونیستی در ایالاتمتحده، همچنان یکی از اصلیترین متغیرهای تاثیرگذار بر روند مذاکرات ایران و امریکاست، چراکه در مذاکرات ایران و امریکا ضلع سومی به نام اسراییل همواره در متن این معادله حضور دارد. به باور مکی هدف اصلی ایالاتمتحده، مهار برنامه هستهای ایران و رفع تهدید برای اسراییل است؛ اما نه با روایت و راهبرد بنیامین نتانیاهو، بلکه با دیدگاه و رویکردی که دونالد ترامپ آن را کمهزینهتر و قابل مدیریتتر میداند.
به باور مکی در همین حال، تنشهای فزاینده میان یمن و اسراییل و حملات مکرر امریکا و انگلیس به یمن نشان میدهد که این کشور دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد. در همین راستا تحلیلگران هشدار میدهند که در صورت گسترش شعلههای این جنگ به دیگر نقاط منطقه ازجمله ایران، امریکا و اروپا با آیندهای نامشخص و پیشبینیناپذیر روبهرو خواهند بود.
این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه گفتوگویش با «اعتماد» خاطرنشان کرد: دونالد ترامپ، هر چند همچنان تهدید به اقدام نظامی علیه ایران میکند، اما راهبرد اصلیاش همان اعمال فشارهای سیاسی، اقتصادی با هدف مدیریت تنش و وادار کردن ایران به امتیازدهی است؛ مدلی که پیشتر هم آزموده شده و با شکست مواجه شده است. به باور مکی با وجود این، اراده سیاسی امریکا برای ادامه مذاکرات هنوز پابرجاست و ایران نیز نشان داده خواهان این مسیر است. با این حال، نقش مخرب لابی صهیونیستی در کاخ سفید و تحرکات پشتپرده نتانیاهو همچنان یکی از نگرانیهای اصلی در روند آینده گفتوگوها تلقی میشود.