به روز شده در
کد خبر: ۱۰۸۹۷

راه نجات؛ شکست انحصار

در روزهای اخیر، سلسله‌ای از وقایع در صداوسیما پرده از حقیقتی تلخ برداشت؛ آنچه از قاب تلویزیون پخش شد، نه خطایی گذرا که تهدیدی صریح برای امنیت ملی بود.

راه نجات؛ شکست انحصار
هم میهن
قادر باستانی‌تبریزی پژوهشگر علوم ارتباطات در یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت:

در روزهای اخیر، سلسله‌ای از وقایع در صداوسیما پرده از حقیقتی تلخ برداشت؛ آنچه از قاب تلویزیون پخش شد، نه خطایی گذرا که تهدیدی صریح برای امنیت ملی بود. رسانه‌ای‌که باید ملجأ وحدت باشد، به میدان کینه‌توزی و تسویه‌حساب‌های محفلی فروکاسته شده. نه استقلال دارد، نه تخصص و نه حتی دغدغه پاسخگویی. سال‌هاست که از رسالت خود منحرف‌شده و به پژواک‌خانه محفلی تنزل یافته است.

شاید زمان آن رسیده که صداوسیما به‌عنوان نهادی عمومی، از نو تعریف شود؛ نه به‌عنوان ابزار پروپاگاندای اقلیت سیاسی، که به‌مثابه رسانه‌ای ملی، حرفه‌ای و در تراز شأن ملت ایران. آنچه در تلویزیون پخش شد، زنگ خطری بود برای نهادی که باید کانون انسجام ملی باشد. آن‌هم در شرایطی که کشور، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند آرامش، همبستگی و دوری از دوقطبی‌های مذهبی، قومی و سیاسی است. دفاع ناشیانه و توجیهات متناقض مدیران ارشد سیما، نه‌تنها افکار عمومی را اقناع نکرد، بلکه آشکار ساخت که آنتن رسانه‌ای با میلیاردها بودجه عمومی، در برابر کوچک‌ترین استانداردهای حرفه‌ای و اخلاقی، بی‌پناه مانده است.

 

وقتی خودِ مدیران تلویزیون می‌پذیرند که «جریان‌های داخلی» با انگیزه‌های سیاسی، آنتن را آلوده می‌کنند، دیگر چگونه می‌توان به سلامت محتوای این رسانه اعتماد کرد؟ کدام مخاطب، کدام خانواده و کدام جوان هنوز این رسانه را منبع قابل اتکا می‌داند؟ رسانه‌ای که صندلی‌هایش در اختیار معدودی چهره ثابت و جریان‌های محفلی است و حلقه تصمیم‌گیری‌اش از جامعه واقعی فاصله گرفته، نه‌تنها صدای ملت نیست، بلکه پژواک انحصار است. این انحصار، زود یا دیر، به حذف خودش ختم خواهد شد.

 

در بزنگاه‌های حساس ملی، آنچه بیش از هر چیز باید تقویت شود، نه ابزار قدرت، بلکه سرمایه اعتماد و همبستگی اجتماعی است. صداوسیما به‌عنوان نهادی عمومی و رسانه‌ای فراگیر، رسالتی جز این ندارد که آینه تمام‌نمای جامعه ایران باشد؛ جامعه‌ای متکثر، چندلایه و در حال گذار. اما آنچه این روزها می‌بینیم، تصویر باژگونه از این مأموریت است: پخش عمدی محتوای تفرقه‌افکن در دل بحرانی که نیازمند همگرایی است، نه‌تنها یک خطای حرفه‌ای، بلکه ضربه‌ای به امنیت ملی است. ماجرا فقط یک اشتباه فنی نیست.

آن‌طور که معاون سیما می‌گوید، این یک «اقدام انتقامی» علیه تیم مدیریتی جدید بوده است، اما در پس این توجیهات، خطر بزرگ‌تری نهفته است؛ تضعیف بدنه کارشناسی، نادیده گرفتن فرآیندهای حرفه‌ای نظارت و رواج فرهنگ تسویه‌حساب‌های درون‌سازمانی به‌جای مسئولیت‌پذیری عمومی. ارجاع شتابزده موضوع به قوه‌قضائیه نیز بیش از آنکه تلاشی برای کشف حقیقت باشد، پوششی برای فرار از پذیرش مسئولیت است.

واقعیت این است که بحران صداوسیما عمیق‌تر از یک برنامه و یک خطاست. رسانه‌ای که درِ آنتن را تنها به یک سلیقه گشوده و مخاطب را به «انقلابی» و «غیرانقلابی» تقسیم می‌کند، نه‌تنها بازنمای ملت نیست، بلکه خود بدل به ابزار تفرقه شده است. صداوسیما با اصرار بر طرد تنوع، سال‌هاست که اعتماد عمومی را از کف داده و در بزنگاه‌های اجتماعی، عملاً بی‌اثر شده است.

رسانه ملی باید زبان وحدت ملی باشد، نه میدان آزمون ایدئولوژی‌های بسته. در عصر جامعه شبکه‌ای، که در آن قدرت از انحصار به تعادل منتقل شده، رسانه‌ای که گفت‌وگو نمی‌آموزد، فهم نمی‌آفریند و به‌رسمیت شناختن تفاوت‌ها را بلد نیست، ناگزیر به حاشیه خواهد رفت. تلویزیون بی‌مخاطب، صرف‌نظر از بودجه‌اش، ابزاری است بی‌اثر؛ و صداوسیما در سال‌های اخیر بیش از آنکه بلندگوی ملی باشد، تریبونی برای صندلی‌های خالی شده است. نجات صداوسیما در گرو پذیرش همین حقیقت است؛ انحصار باید شکسته شود. همان‌طور که انحصار بانک‌ها و صنایع برداشته شد، صداوسیما نیز باید خود را به میدان رقابت حرفه‌ای وارد کند.

باید کار را به اهلش سپرد؛ به برنامه‌سازان خلاق، به خبرنگاران جسور، به هنرمندان دغدغه‌مند. باید انبوه شبکه‌ها را از اسارت «فردمحوری» و «تمرکزگرایی» آزاد کرد و اجازه داد تنوع واقعی، نه تصنعی، شکوفا شود. در غیر این صورت، در بزنگاه‌های بعدی نیز، همچنان در جست‌وجوی مخاطبی خواهیم بود که سال‌ها پیش، از قاب تلویزیون کوچ کرده است.

صداوسیما در لبه پرتگاه بی‌اعتباری ایستاده است. اگر اصلاحی در ساختار، تفکر و مدیریت آن رخ ندهد، دیگر نباید پرسید که چرا مردم تلویزیون تماشا نمی‌کنند؛ باید پرسید که آیا اصلاً هنوز کسی این نهاد را «ملی» می‌داند؟ در چنین شرایطی، شاید اندیشه‌ انحلال این نهاد و تأسیس یک رسانه نوین، مستقل و متعهد به اصول حرفه‌ای و منافع ملی، بیش از هر زمان دیگر ضرورت یافته باشد.

 

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار