آسیبهای پنهان شروع آموزش رسمی از 5 سالگی
تحریریه آوش/ وزارت آموزش و پرورش اخیرا تصمیم گرفته تا آموزش رسمی را ازپنج سالگی آغاز کند. با این حساب پیشدبستانی اول و دوم تحت نظارت مستقیم این وزارتخانه قرار میگیرد. این طرح اما مخالفان زیادی دارد.

وزارت آموزش و پرورش اخیرا اعلام کرده قصد دارد آموزش رسمی را از پنج سالگی آغاز کند. بر اساس این طرح، پیشدبستانی اول و دوم تحت نظارت مستقیم این وزارتخانه قرار میگیرد و کودکان زودتر وارد چرخه مدرسه میشوند.
استدلال اصلی سیاستگذاران این است که اگر کودکان از همان سالهای ابتدایی با فضای آموزشی رسمی آشنا شوند، بعدها با افت تحصیلی و مشکلات یادگیری کمتری مواجه خواهند شد. اما این تصمیم بلافاصله واکنشهای گستردهای در میان کارشناسان، فعالان حوزه کودک و حتی مربیان مهدکودک برانگیخت. بسیاری معتقدند که ورود زودهنگام به آموزش رسمی نه تنها مزایای وعده داده شده را تضمین نمیکند، بلکه میتواند سلامت روانی و رشد اجتماعی کودکان را تهدید کند.
صدای معترضان مقابل مجلس
چند هفته پیش، گروهی از مربیان مهدهای کودک مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع و مخالفت خود را با این طرح اعلام کردند. مربیان معترض اعتقاد دارند که مهدکودکها فضایی متفاوت از مدرسه دارند و فضای درست و مناسبی است تا بچهها با بازی و ارتباط آزادانه اجتماعی شده و برای ورود به محیطهای رسمی از جمله مدرسه آماده شوند. به عقیده آنها وقتی کودک پنج ساله را زود وارد مدرسه کنیم، او را از حق طبیعیاش برای بازی و رشد عاطفی محروم کردهایم.
تضاد دو فضا؛ بازی یا درس؟
کارشناسان حوزه تربیت کودک بارها هشدار دادهاند که محیط مهدکودک بر پایه بازی، خلاقیت و روابط اجتماعی غیررسمی طراحی شده است، در حالی که مدرسه ساختاری مبتنی بر نظم، رقابت و آموزش رسمی دارد. ورود کودک به چنین فضایی در پنج سالگی یعنی پرش ناگهانی از دنیای خیال به دنیای قاعدهها.
تجربههای مشابه
ایران پیشتر هم تجربههای مشابهی داشته است. زمانی که بحث اجباری شدن پیشدبستانی در مناطق محروم مطرح شد. بسیاری از والدین در آن زمان از هزینههای مالی و فشار روانی بر فرزندانشان گلایه کردند. اما امروز، موضوع متفاوت است چرا که آموزش و پرورش میخواهد کل ساختار پیشدبستانی را تحت کنترل خود قرار دهد و عملا کودک پنج ساله را دانشآموز تلقی کند.
در همین حال، تعداد قابل توجهی از کودکان ایرانی در سنین پیش از دبستان در مهدهای کودک یا مراکز پیشدبستانی حضور دارند. این فضاها در سالهای اخیر به محلی برای آموزش غیررسمی، بازیهای گروهی، موسیقی، نقاشی و پرورش مهارتهای اجتماعی بدل شدهاند. حذف یا کمرنگ شدن نقش مهدکودکها، یعنی از دست رفتن همین فرصتها.
آسیبهای روانی احتمالی
روانشناسان کودک بارها تأکید کردهاند که آموزش رسمی زودهنگام میتواند به مشکلاتی مانند اضطراب، بیمیلی به درس، افت تمرکز و حتی پرخاشگری منجر شود. کودکی که هنوز به مرحله آمادگی عاطفی نرسیده است، وقتی با ساختارهای سختگیرانه مدرسه روبهرو شود، ممکن است به سرعت دچار استرس و دلزدگی از یادگیری شود.
در همین رابطه معصومه رضازاده، روانشناس بالینی و درمانگر اختلالات کودک و نوجوان در گفتوگو با «آوش» می گوید: کاهش سن ورود به مدرسه به پنج سال، شاید در نگاه برخی خانوادهها مزایایی مانند کاهش بار مالی داشته باشد، اما طبق دیدگاه نظریهپردازان رشد، این تصمیم میتواند آسیبهای بیشتری نسبت به منافعش به همراه داشته باشد.
او میافزاید: گرچه برخی موافقان استدلال میکنند که در دهههای اخیر رشد شناختی کودکان افزایش یافته، اما باید توجه داشت که رشد کودک فقط یک بعد شناختی نیست. بر اساس نظریه رشد مرحلهای، کودک پنجساله هنوز آمادگی رعایت بسیاری از قوانین و الزامات مدرسه را ندارد.
این روانشناس تاکید میکند: محیط مدرسه انتظاراتی دارد که برای کودک پنجساله سنگین است. به طور مثال، نشستن مداوم سر کلاس یا تبعیت از قوانین سختگیرانه برای او دشوار خواهد بود. همین موضوع میتواند فشار روانی، اضطراب، کاهش اعتماد به نفس و در نهایت گریز از محیط آموزشی را به دنبال داشته باشد.
خانوادهها نگران هستند
بسیاری از والدین نیز از این تصمیم نگرانند. آنها از جنبه امنیتی و جسمی نگران هستند. در حیاط مدرسه، کودکان کوچکتر ممکن است در بازیهای پرتحرک یا حتی برخوردهای ساده بدنی آسیب ببینند، چرا که همکلاسیهای بزرگتر از نظر جسمی توانمندترند.
تأثیر بر مهدکودکها
اجرای این طرح، ضربه سنگینی هم به مهدکودکها وارد خواهد کرد. هزاران مربی مهد که سالها با آموزش غیررسمی و بازیمحور سر و کار داشتهاند، ممکن است شغل خود را از دست بدهند. این در حالی است که مهدکودکها به ویژه در کلانشهرها به یکی از پایههای اصلی نگهداری و تربیت کودک تبدیل شدهاند.
سوالهای بی پاسخ
با وجود تمام این نگرانیها، وزارت آموزش و پرورش هنوز جزئیات دقیقی از نحوه اجرای طرح ارائه نداده است و پرسشهایی جدی در برابر سیاستگذاران وجود دارد. آیا زیرساخت کافی برای پذیرش تعداد قابل توجهی کودک پنج ساله در مدارس کشور وجود دارد؟ آیا معلمان آموزش دیدهاند تا بتوانند با کودکان خردسال کار کنند؟ آیا محیط مدارس برای کودکان این سن مناسبسازی شده است؟
آغاز آموزش رسمی از پنج سالگی، اگرچه در ظاهر میتواند راهی برای افزایش سطح سواد و آمادگی تحصیلی کودکان به نظر برسد، اما در عمل با چالشها و آسیبهای فراوان همراه است. کودکان در این سن هنوز نیازمند محیطی امن، شاد و بازیمحور هستند؛ محیطی که مهدکودکها فراهم میکنند. ورود زودهنگام به مدرسه، میتواند آنها را در معرض فشارهای روانی، اجتماعی و حتی جسمی قرار دهد.
به همین دلیل، بسیاری از کارشناسان پیشنهاد میکنند که به جای رسمی سازی آموزش از پنج سالگی، باید کیفیت مهدکودکها ارتقا پیدا کند و همکاری میان آموزش و پرورش و مراکز پیشدبستانی تقویت شود. در غیر این صورت، ممکن است سیاستی که با نیت بهبود آموزش آغاز شده است، در نهایت به بهای از دست رفتن کودکی و شادابی نسل آینده تمام شود.