من کریس آنجل هستم، یک دزد

دزد حرفه ای و سابقه دار، با شاه کلید به سراغ خانه های مردم می رفت و دست به سرقت می زد، او مهارت عجیبی در ساخت کلیدها دارد و از همین طریق نیز وارد دنیای خلافکاران شده است.

فرشید که تصمیم گرفته بود راه صدساله را یک شبه برود، باندی حرفه ای تشکیل داد و با همدستانش به سراغ خانه های شمال پایتخت می رفتند.

ماجرای این پرونده با شکایتی درباره سرقت از چند خانه در شمال تهران در دادسرای ویژه سرقت کلید خورد.

تحقیقات در خصوص دستگیری دزدان خانه های شمال پایتخت ادامه داشت تا اینکه زنی جوان با پلیس تماس گرفت و گفت در خانه‌اش افرادی غریبه حضور دارند.

 این زن در توضیح ماجرا به اپراتور پلیس 110 گفت: چند دقیقه قبل می‌خواستم وارد خانه شوم، در جستجوی کلید بودم که ناگهان صدایی را از داخل خانه شنیدم و فهمیدم افراد غریبه‌ای در داخل خانه هستند.

چند دقیقه بعد، ماموران با حضور در محل، این خانه را به محاصره درآورده وسه سارق داخل خانه و همدست‌شان را که در بیرون از خانه کیشک می‌داد را دستگیر کردند.

در بررسی سوابق این متهمان مشخص شد که آنها همگی اعضای یک باند حرفه ای هستند که دو نفرشان سوابق زیادی را در پرونده قضایی خود داشتند.

 تحقیقات پلیس نشان می داد که این افراد احتمالا همان سارقان خانه‌های شمال پایتخت هستند که پلیس در جستجوی آنها بود.

 اعضای این گروه در ادامه بازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی اعتراف کرده و گفتند با در اختیار داشتن شاه کلید، وارد آپارتمان‌ها شده و دست به سرقت می‌زده‌اند.

 در حالی که تحقیقات از اعضای این باند ادامه دارد ، روز گذشته سرکرده این باند در گفت‌وگو با خبرنگار آوش، ماجرای سرقت ها را بیان کرد

چند وقت است که سرقت می‌کنی؟

من کلیدساز بودم. درآمدم هم خوب بود چون در این کار خیلی حرفه ای بودم، من عاشق کلید هستم  و کلکسیونی از انواع کلیدهای عجیب و جالب را هم تهیه کرده ام، اما یکی از مشتریانم باعث شد که وارد دنیای خلافکاران شوم. او یک بار به من مراجعه کرد و گفت که شاه کلید می خواهد، من هم برایش درست کردم. وقتی استعداد مرا در این کار دید، پیشنهاد داد با آنها همکاری کنم و پول خوبی بگیرم. وسوسه به جانم افتاد و تصمیم گرفتم وارد باند سارقان شوم

این چندمین سابقه دستگیری ات است؟

یادم نیست، بارها دستگیر شده ام، در واقع هر بار پس از سرقت از خانه ها، خیلی زود لو می رویم و دستگیر می شویم، اما این اولین بار بود که من به عنوان سرکرده گروه دستگیر می شوم. وقتی آخرین بار از زندان آزاد شدم، تصمیم گرفتم که خودم باند تشکیل بدهم و رئیس باشم، چون استعدادم در این زمینه زیاد بود.

چطور سرقت می کردید؟

با شاه کلیدی که درست کرده بودم، وارد خانه های خالی می شدیم و اموال قیمتی مانند دلار، یورو، پول، سکه، طلا و جواهرات را به سرقت می بردیم.

چرا به تو کریس آنجل می گویند؟

کریس آنجل اسم یک شعبده باز مشهور است و همه مرا به این اسم صدا می زنند، چون استعداد خاصی در شعبده بازی دارم. قبلا شعبده باز مجالس بودم و در این کار حرفه ای هستم. حتی می خواستم در برنامه تلویزیونی شرکت کنم و استعدادم را نشان دهم. ولی چون وارد دنیای خلافکاران شده بودم، ترسیدم شناسایی شوم. برای همین شرکت نکردم. ولی خیلی حسرت خوردم. اگر دزد نشده بودم، می توانستم در آن برنامه شرکت کنم و حالا برای خودم کسی بودم و می توانستم زندگی خوبی داشته باشم. این در حالی است که من در حرفه کلیدسازی هم خیلی ماهر بودم. اما یک پیشنهاد وسوسه انگیز زندگی مرا نابود کرد.

 پشیمانی؟

خیلی پشیمانم، پول مفت وسوسه ام کرد که وارد این کار شوم  ولی در این سال‌ها فهمیدم که این درآمد خوب فایده‌ای ندارد، چون دائم باید در زندان باشم. برای همین دیگر خسته شده‌ام. این بار که آزاد شوم، دیگر سمت خلاف نمی‌روم. توبه کرده‌ام.