به روز شده در
کد خبر: ۲۸۶۹۷

زن قاتل: شوهرم را همیشه دوست داشتم!

زن جوان در بازسازی صحنه قتل همسرش: شوهرم را همیشه دوست داشتم!زنی جوان که همسرش را خفه کرده، دوش گرفته و خوابیده بود، در بازسازی صحنه جنایت عنوان کرد: شوهرم را همیشه دوست داشتم!

زن قاتل: شوهرم را همیشه دوست داشتم!

«فائزه. ر»، زن جوانی که جمعه هفته گذشته همسرش (حمید. ن) را با دستانش خفه کرده و بعد با چاقو به جسدش حمله کرده بود، با دستور قاضی وحید خاکشور، بازپرس جنایی، به صحنه جرم به خیابان نجف در بولوار توس بازگردانده شد تا آنچه را میان این زوج جوان رخ داده بود، بازسازی کند.

محل جنایت در میانه یک کوچه باریک بود که اگر از یک طرف خودرویی وارد می‌شد، به هیچ عنوان امکان دور زدن نداشت و باید تا انتهای کوچه می‌رفت و از کوچه بعدی راهی خیابان اصلی (نجف) می‌شد. با حضور خودرو‌های پلیس، این کوچه خودبه خود مسدود شد. در ادامه زنی سی ساله با هدایت سرهنگ مرادی (افسر پرونده) به خانه‌ای حدودا پنجاه متری وارد شد که لوازم زندگی زیادی نداشت؛ خانه‌ای کوچک که تا پیش از جمعه هفته گذشته، محل زندگی یک خانواده چهارنفره بود و پیش از بازسازی نیز به منظور انجام تحقیقات جنایی، پلمب شده بود.

با ورود فائزه به این خانه، زن درحالی برابر دوربین قوه قضائیه قرار گرفت که با لکنت زبان به مقام قضایی اعلام کرد قلبش گاهی درد می‌کند و در گذشته دارو می‌خورده است. این زن که متهم به قتل همسرش است، به بازپرس جنایی توضیح داد: حمید پسرعمه‌ام بود و ما سال ۱۳۹۲ ازدواج کردیم. از یک سال پیش این خانه را اجاره کردیم.

از اول ازدواجمان حمید معتاد بود

او درباره اینکه حمید از چه زمانی معتاد شده و چه موادی مصرف می‌کرده است، توضیح داد: حمید از اول ازدواجمان معتاد بود. اول شیره تریاک می‌کشید و بعد سراغ گرد و شیشه رفت. سه ماه بود که آرد می‌کشید. البته او به کمپ هم زیاد رفته بود، آخرین بار هم او را از خانه مادرش گرفتند و به کمپ حسن آباد بردند.

در تمام این سال ها، او بیکار بود؛ ولی اینکه می‌گویند موادفروش بوده، درست نیست. او سرقت می‌کرد. ما همیشه با هم دعوا داشتیم. به او می‌گفتم یا اعتیاد را کنار بگذار یا من را انتخاب کن و اگر نمی‌توانی، من را طلاق بده؛ ولی قبول نمی‌کرد. سه بار هم شکایت کردم. در تمام این سال‌ها خیلی از دستش کتک خوردم.

فائزه درباره اتفاق‌های شب جنایت اعتراف کرد: ساعت ۸ شب بود که رفتم پارک. وقتی برگشتم، حمید خمار بود. به او چیزی نگفتم؛ چون می‌دانستم خمار است و من را‌ می‌زند. قبلش هم گفته بود که‌ می‌خواهد شربت بخورد. او بیرون رفت و من شام بچه هایم را دادم و کنار آنها خوابیدم. وقتی حمید برگشت، من را بیدار کرد. گفت پول نشئه‌ام را بده، گفتم ندارم و من وظیفه ندارم که پول نشئه تو را بدهم، تازه تو باید خرج زن و بچه هایت را بدهی. اینجا دعوایمان شد. 

گفتم برو بیرون که گفت: «نمی‌روم». بعد زد توی گوشم، گفتم: «نزن، حالم بد است»، او موهایم را گرفت و سرم را زد به دیوار. حالم به هم خورد و افتادم و نفهمیدم چه شد. بعد که دید بی حال افتاده‌ام، گفت: «بلند شو، غلط کردم. اشتباه کردم»؛ گفتم: «حمید، چرا من را به دیوار می‌زنی و حالم را بد می‌کنی»؛ باز هم دعوا کردیم.

خمار بود و نتوانست کاری بکند

این متهم به قتل درباره اینکه چطور او روی زمین افتاد، معترف شد: خودش خوابید؛ چون با سرِ شیشه دو بار متادون خورده بود، گیج بود. من رفتم بالای سرش، پاهایم را گذاشتم روی دست هایش و گردنش را فشار دادم. او خمار بود و‌ نمی‌توانست کاری بکند. داشت جان می‌داد، پنج دقیقه هم نشد که بلند شدم و رفتم چاقوی خود حمید را از کیفش برداشتم. کیفش توی اتاق بود و با دست راستم چندین ضربه به سر، صورت و گردنش زدم.

فائزه درباره اتفاق‌های بعد از قتل توضیح داد: رفتم دوش گرفتم و آمدم خوابیدم. صبح تکانش دادم و گفتم: «حمید بلند شو صبحانه بخور»، بیدار نشد. زنگ زدم به مادرم و گفتم: «بیا حمید بیدار نمی‌شه.» مادرم آمد و گفت: «زنگ بزن به برادرش»؛ برادرش گفت: «زنگ بزن آمبولانس». خودم زنگ زدم و گفتم: «خانم دکتر، سریع بلند شو بیا، شوهرم تموم کرده.» بعد دست زدم به بدنش، دیدم سرد است و فهمیدم مرده و خودم را کنار کشیدم.

او در پاسخ به اینکه چرا حمید موقع کشف جسد، لخت بوده و فقط یک شرت به پا داشته است، مدعی شد: او گرمایی بود و خودش لباس هایش را درآورد (زیرپوش و شلوارش در صحنه بود).

«تو خودت هم مواد مصرف می‌کنی؟» متهم به قتل در پاسخ به این سؤال گفت: خودم چیزی نمی‌کشم، قبلا سیگار می‌کشیدم و الان قلیان می‌کشم.

«از کاری که کردی پشیمانی؟»؛ این آخرین سؤالی بود که از متهم پرسیده شد و او با بیان اینکه پشیمان است، توضیح داد: من بعد از حمید دیگر کسی را ندارم. با خودم گفتم خدایا چه غلطی کردم. بعد با خودم فکر کردم که من همیشه دوستش داشتم و هر وقت با رفقایش دعوا می‌کرد، من خیلی از او دفاع می‌کردم.

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار