هدف ترامپ از جنگ تعرفهها سیاسی و نظامی است
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا به تازگی تعرفه مالیاتی واردات از کشورهای کانادا، مکزیک و چین را از 10 تا 25 درصد افزایش داد. این افزایش میتواند بر روابط تجاری- سیاسی این کشورها تاثیر گذار باشد.

علی سعدوندی، اقتصاددان و استاد دانشگاه با اشاره به اینکه آمریکا در دو دهه گذشته از ابزارهای اقتصادی برای پیگیری اهداف نظامی و ژئوپلیتیک خود استفاده کرده، اظهار کرد: امریکا در حال حاضر نیز از افزایش تعرفههای وارداتی برای پیشبرد اهداف سیاسی و حتی نظامی استفاده میکند.
سعدوندی با اشاره به اینکه این افزایش تعرفه برای آمریکا یک بازی «باخت-باخت» است، گفت: در صورت اجرای این سیاست از سوی دولت ایالات متحده هر دو طرف در نهایت متضرر میشوند. این سیاستها ممکن است در کوتاهمدت تأثیرات مشخصی داشته باشند، اما به دلیل اینرسی موجود در اقتصاد، تغییرات سریع و بنیادین ایجاد نمیکند و نهایتا هر دو طرف متضرر میشوند.
وی با اشاره به اینکه پس از اعمال تعرفهها، ارزش دلار در برابر ارزهای دیگر تقویت شد، بیان کرد: این امر نشان میدهد افزایش تعرفهها تأثیر کمتری از حد انتظار دارد و حتی میتوان گفت آثار آن در برخی موارد ناچیز هستند.
این اقتصاددان خاطرنشان کرد: در دوره ریاستجمهوری ترامپ (۲۰۱۸-۲۰۲۰) نیز سیاستهای مشابهی اجرا شد که تأثیر چشمگیری بر تجارت جهانی نداشتند. البته این امکان وجود دارد که جریان تجارت تغییر کند؛ یعنی واردات از چین کاهش یابد و در عوض از کشورهایی مانند ویتنام، هندوراس یا بنگلادش افزایش یابد. در چنین شرایطی، حتی میتوان گفت سیاست تعرفهای آمریکا ممکن است در راستای منافع این کشور عمل کند، زیرا موجب کاهش وابستگی به چین و تقویت روابط با شرکای تجاری دیگر میشود.
وی درباره پیشامد شرایط آمریکا در حوزه انرژی بیان کرد: آمریکا در حال حاضر ۴۰ درصد از نفت مورد نیاز خود را وارد میکند، درحالیکه صادرکننده خالص انرژی است. یعنی نفت وارد میکند، اما به همان میزان یا حتی بیشتر، صادر نیز میکند. تجارت انرژی بین آمریکا و کانادا بسیار تسهیل شده است. بنابراین اگر تغییری در این جریان رخ دهد، مشکل خاصی ایجاد نمیشود. کانادا همچنان صادرکننده نفت باقی میماند و این تغییرات در نهایت تأثیر چشمگیری بر بازار ندارد.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: افزایش تعرفههای واردات از کانادا میتواند تأثیرات سیاسی هم داشته باشد و در کانادا حرکتهایی برای همگرایی بیشتر با آمریکا شکل بگیرد. برخی بر این باورند آمریکا بهدنبال تشکیل یک بلوک بزرگ اقتصادی و سیاسی است که میتواند شامل کشورهای آمریکای شمالی و حتی بخشهایی از اروپا و اقیانوسیه شود.
سعدوندی بیان کرد: طی سالهای اخیر افزایش نرخ تورم در آمریکا قابل توجه بوده است و این اقدام هم میتواند به اقتصاد این کشور شوک وارد کند. پیشبینیها نشان میدهند که کاهش تورم بهسادگی رخ نمیدهد. حتی ممکن است فدرال رزرو مجبور شود نرخ بهره را مجدداً افزایش دهد. برخی هم انتظار دارند نرخ بهره بینبانکی تا ۶ درصد افزایش یابد.
وی افزود: مسئله مهم این است که سیاستهای حمایتی و تعرفهای در نهایت موجب تضعیف تجارت جهانی میشوند. این امر میتواند رکود اقتصادی را در آمریکا تشدید کند. در دو سال آینده، احتمال وقوع رکود در اقتصاد آمریکا بالا خواهد بود.
این کارشناس اقتصادی درباره تاثیر این تصمیم بر کشورهای خاورمیانه گفت: تغییرات در سیاستهای تجاری آمریکا بر کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند امارات و عربستان، تأثیر چندانی ندارد. چرا که این کشورها دیگر شریک تجاری اول آمریکا نیستند. مگر اینکه تحریمهای مستقیم یا محدودیتهای جدیدی علیه آنها اعمال شود.
سعدوندی گفت: در مورد ایران نیز، تأثیر این سیاستها نسبت به ۲۰ یا ۳۰ سال گذشته بسیار کمتر است. زیرا ایران در حال حاضر تحت تحریمهای گستردهای قرار دارد و اقتصاد نیز بهطور مستقیم به تجارت جهانی وابسته نیست. البته، اگر جنگ تجاری آمریکا و چین تشدید شود، ممکن است روابط اقتصادی ایران و چین تحت تأثیر قرار بگیرد. این مسئله بسته به اینکه ایران چگونه از این شرایط استفاده کند، میتواند همزمان تهدید و یا فرصت باشد.
وی بیان کرد: تعرفهها هرگز عامل صنعتی شدن کشورها نبودهاند. در واقع، تعرفهها اغلب به ضرر اقتصاد تمام میشوند. تجربه نشان داده هزینه افزایش تعرفهها معمولا از طریق افزایش قیمتها به مصرفکننده منتقل میشود و تأثیر چندانی بر تقویت تولید داخلی ندارد.
این اقتصاددان در پایان توضیح داد: برخی افراد در داخل کشور، بدون درک درست از اقتصاد، سیاستهای تعرفهای ترامپ را تحسین میکنند. درحالیکه ترامپ نه اقتصاددان است و نه سیاستهای او بر پایه اصول علم اقتصاد بنا شده است. نباید فراموش کرد تعرفهگذاری بیش از آنکه به سود تولید ملی باشد، موجب افزایش هزینهها و کاهش بهرهوری میشود.