منبع فردوسی از دیدگاه جلال خالقی مطلق
جلال خالقیمطلق، در کتاب «از شاهنامه تا خداینامه»، با زیرعنوان «جستاری درباره مآخذ مستقیم و غیرمستقیم شاهنامه» در پی اثبات این مهم است که «شاهنامه» فردوسی دارای آبشخوری نوشتاری و مکتوب بوده که همان «شاهنامه» منثور ابومنصوری است.

کتاب «از شاهنامه تا خداینامه» اثر جلال خالقیمطلق در سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در غرفه بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار در دسترس علاقهمندان قرار گرفته و یکی از پرفروشترین کتابهای این انتشارات است.
این کتاب به بررسی و تصحیح شاهنامه فردوسی میپردازد و نتیجه بیش از سی سال تحقیق و بررسی دستنویسهای کهن شاهنامه توسط جلال خالقی است، که با همکاری محمود امیدسالار و ابوالفضل خطیبی در نسخههای ششم و هفتم، با روشهای جدید تصحیح متن، انجام شده است. این کتاب به عنوان یک مرجع مهم برای مطالعه و تحقیق در زمینه شاهنامه فردوسی شناخته میشود.
خداینامه، مهمترین اثر تاریخی دوره ساسانی است که شامل روایات پادشاهان ایرانی و رویدادهای تاریخی و افسانهای است. نقش خداینامه در شاهنامه اهمیت بسیاری دارد. خالقی مطلق در این کتاب، شواهدی ارائه میکند که نشان میدهد شاهنامه، به ویژه شاهنامه ابومنصوری، از ترجمه یکی از نگارشهای خداینامه الهام گرفته است.
«شاهنامه» براساس منبعی مدون به نظم درآمد
جلال خالقی مطلق، در کتاب «از شاهنامه تا خداینامه»، با زیرعنوان «جستاری درباره مآخذ مستقیم و غیرمستقیم شاهنامه» در پی اثبات این مهم است که «شاهنامه» فردوسی دارای آبشخوری نوشتاری و مکتوب بوده که همان «شاهنامه» منثور ابومنصوری است. این بخش آغازین و اصلی اثر است، اما در ادامه و در بخشهای کوتاه و بلند دیگر سیر سنت نوشتاری «خداینامهنویسی» را پی میگیرد و در این مسیر تا به هخامنشیان هم میرسد.
این جستار از هفت بخش، به اضافه یک پیوست و یادداشت، تشکیل شده است. خالقی مطلق، در بخش اول این جستار، به بررسی این میپردازد که «شاهنامه» براساس منبعی مدون به نظم درآمده که این متن مدون «شاهنامه ابومنصوری» است. بخش دوم جستار به «شاهنامه ابومنصوری» میپردازد که به چه انگیزه، براساس چه منابعی و به سعی چه کسانی از پهلوی به فارسی برگردانده شده است.
بخش سوم پاسخ به این پرسش است که «شاهنامه ابومنصوری» جز «خداینامه»، که منبع اصلی آن بوده، مأخذ دیگری هم داشته است یا خیر. خالقی مطلق، در بخشهای چهارم و پنجم، به دو مأخذ اصلی «شاهنامه ابومنصوری» میپردازد که نخستین و مهم ترینِ آنها یکی از نگارشهای «خداینامه» بوده است، و دیگری روایات رستم که به جای جای متن «شاهنامه ابومنصوری» افزوده شده است.
بخش ششم این جستار به این مهم میپردازد که نباید خداینامه نویسی را تنها رسمی مربوط به زمان ساسانیان دانست، و آنان ادامه دهنده سنت اشکانیان بودهاند. اما نگارنده بر این باور است که خداینامهنویسی اشکانی نیز ریشه در آرشیوهای هخامنشی دارد؛ بررسی این موضوع بخش هفتم جستار را تشکیل میدهد.
شاهنامه ابومنصوری یکی از مهمترین بنمایههای فردوسی
شاهنامه ابومنصوری شاهنامهای است به نثر که در روزگار سامانیان به دستور و سرمایهی ابومنصور عبدالرزاق توسی، فرمانروای توس و به دست ابومنصور مَعْمَری، وزیر او، نوشته شد. این شاهنامه یکی از مهمترین بنمایههای فردوسی در سرایش شاهنامه بوده است. ابومنصور محمد بن عبدالرزاق، دستور داد تا تاریخ ایران را – که بعد از فروپاشی ساسانیان، در آشفتهبازار گیر و بندها دیگر به دیسهی یکجا و اسپور در دسترس نبود، از بنخانهای نوشتاری و گفتاری گرد آورند. به این دلیل که در دوران ساسانیان، چنان تاریخی را خداینامگ مینامیدند و در دوران اسلامی واژهی «خدای» از معنی شاه به معنی پروردگار دگرش معنایی یافته بود، این نبیگ را «شاهنامه» نامیدند.
به گفته خالقی مطلق، این ترجمه فارسی از خداینامه، با روایات رستم، ترجمه رمان اسکندر و روایاتی درباره یزدگرد سوم ترکیب شده تا شاهنامه ابومنصوری را شکل دهد. این کتاب نخست به گونه مقاله در مجله نامه ایران باستان تهران در سال ۱۳۸۶ و سپس در مجموعه مقالات نگارنده با عنوان جای پای سالها از سوی انتشارات همیشه در سال ۱۳۹۷ به چاپ رسیده بود و چون نظر تنی چند از اهل فن را به خود گرفت.
سپس به پیشنهاد محمود امیدسالار و محمدافشین وفایی برای چاپ به صورت کتاب به هیئت کتاب گزینی انتشارات دکتر محمود افشار توصیه شد و پس از آنکه اقبال پذیرش یافت به کوشش وفاعلی میرعمادی و نظارت مهدی فیروزیان از پوشش مقاله به جامه کتاب درآمد.
آبشخور شاهنامه فردوسی یک اثر مکتوب بود
از دیرباز خاورشناس آلمانی تئودور نولدکه و نیز روانشاد علامه محمد قزوینی نشان داده بودند که آبشخور شاهنامه فردوسی یک اثر مکتوب بوده که به فرمان ابو منصور محمد بن عبد الرزاق، حاکم طوس و سرپرستی پیشکار او ابو منصور، معمری به وسیله تنی چند از دانشمندان ایرانی که به طوس دعوت شده بودند در همان شهر طوس به سال ۳۴۸ هجری قمری ترجمه و تألیف شده بوده ولی تنها مقدمه آن به دست ما رسیده است نولدکه همچنین نشان داده که بخش اصلی آن کتاب را چند تن از زردشتیان پهلویدان از یکی از دستنویسهای خداینامه ترجمه کرده بودهاند با این حال از همان زمان برخی از پژوهندگان ایرانی در اینکه دو داستان «رستم و سهراب» و «بیژن و منیژه با دیگر بخشهای آن کتاب هم مأخذ بوده باشد، به دلیل سکوت آثار پیش از شاهنامه درباره آنها تردید کرده بودند.
ولی در زمانه ما چند تن از ایران غربی از این فراتر رفته منکر وجود شاهنامه ابومنصوری شدند و آبشخور شاهنامه را روایات شنیداری دانستند و حتی خود فردوسی را نیز در شمار گوسانها، یعنی خنیاگران دوره گرد معرفی کردند و نیز فرهنگ ساسانی را فرهنگی شفاهی و فاقد کتاب و کتابت قلمداد کردند. این نظریات بر فرض که از سوء نیت و کوچک گرفتن فرهنگ ایرانی برکنار باشد، چیزی جز کم آگاهی از اخبار متون عربی و فارسی درباره فرهنگ نوشتاری ایران ساسانی به ویژه یک اعتقاد مذهب گونه و دلباختگی مجنون وار به فرضیه لرد - پری بیش نیست.
نگاهی به فعالیتهای جلال خالقیمطلق
مهمترین دستاورد جلال خالقی مطلق، تصحیح شاهنامه فردوسی است در هشت دفتر که طی سالهای ۱۳۶۶ تا ۱۳۸۶ در نیویورک زیر نظر احسان یارشاطر انتشار یافت. تصحیح شاهنامه فردوسی، حاصل بیش از سی سال کار مداوم خالقی در گردآوری و بررسی کهنترین دستنویسهای شاهنامه و مقابله آنها با پیروی از روشهای جدید تصحیح متون است. جلال خالقی در کار مقابله دستنویسها از همکاری محمود امیدسالار و ابوالفضل خطیبی در دفترهای ششم و هفتم بهره گرفت. دوره شاهنامه خالقی در سال ۱۳۸۷ توسط مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی در تهران تجدید چاپ شد. او هماکنون به عنوان عضو هیئت علمی کنگره بینالمللی هزاره شاهنامه فردوسی برگزیده شده است.
غرفه بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار در راهروی ۲۲ واقع شده و کتاب «از شاهنامه تا خداینامه ۲۷۹ صفحه و قیمت ۵۵۰ هزار تومان به فروش میرسد.
منبع: ایبنا