به روز شده در
کد خبر: ۶۱۹۳
مرامنامه گروه اجتماعی آوش:

«رفیق غرغروی» مخاطبان نخواهیم بود

«گسترش فقر، افزایش تصادفات جاده‌ای، پایین آمدن سن فحشا و اعتیاد، رشد نگران‌کننده آمار طلاق، رشد نرخ خودکشی، گرانی گوشت، پنیر و ماست، افزایش نگران‌کننده آمار کودکان کار و نوجوانان فراری و...»

 «رفیق غرغروی» مخاطبان نخواهیم بود

 حامد فرحبخش - دبیر گروه اجتماعی فکر کنید دوستی دارید که هر بار او را می‌بینید، از مشکلات ریز و درشتی که آوار شده‌اند روی سر همه ما، از حسرت‌ها، نداشتن‌ها و نبودن‌ها می‌گوید، دوستی که به جای دیدن منشور هزار رنگ زندگی، زوم کرده روی سیاه و خاکستری‌ها و ذره‌بین گرفته بر روی تلخی‌ها و بدبختی‌های زندگی.

 شاید در هفته‌ها و ماه‌های ابتدایی رفاقت، گفتگو با او درباره این دردهای مشترک، برایتان جذاب باشد؛ اما بعد از مدتی تکرار و تکرار، این حرف‌ها در ذهن شما تعبیر می‌شود به «ناله» کردن، «غرزدن» و بعدش آن آدم در نگاه شما تبدیل می‌شود به آدمی که بوی تهوع‌آور بدبختی و بیچارگی می‌دهد.

 با احترام به همه آنها که در طی دهه‌ها، حوزه اجتماعی رسانه را به جایگاهی محترم و باشخصیت رسانیده‌اند؛ اما مثال بالا،  وضعیت امروز بسیاری از «رسانه‌های اجتماعی» ما و «صفحات جامعه» رسانه‌های ایرانی است.

 این وضعیت، بیش از همه از این دید سرچشمه می‌گیرد که روزنامه‌نگاران اجتماعی باید صرفاً منتقد وضع موجود جامعه باشند، از مشکلات و نبودن‌ها بنویسند، آژیر خطر بحران‌ها را به صدا دربیاورند، دمل‌های چرکین جامعه را به وضوح نشان دهند و در مقابل تمامی کاستی‌ها و نارسایی‌ها موضع بگیرند. در چنین دیدگاهی، روزنامه‌نگار در حقیقت صرفا باید در نقش یک منتقد یا یک کنشگر و مبارز مدنی باید ظاهر شود، حال آنکه این دید صرفاً انتقادی در طی دهه‌های گذشته باعث شده است که جامعه امروز ایران با شرایطی که در آن قرار گرفته است دیگر رغبتی به شنیدن تلخی و در نتیجه علاقه‌ای به کل رسانه نداشته باشد، چرا که در آن هیچ کورسویی از امید نیست.

 در عصر جدید رسانه و خصوصاً با وجود تفاوت بنیادین و عمیقی که در نگاه نسل جدید به رسانه وجود دارد، اصرار برنگاه انتقادی صرف به جامعه و تکرار شعار نخ‌نمای «خبر خوب، خبر بد است» اشتباهی نابخشودنی است که به دوری هرچه بیشتر مخاطبان ایرانی از رسانه‌های رسمی می‌انجامد.

 حالا وقت آن است که مثل همه دنیا، از روزنامه‌نگاران و رسانه‌های اجتماعی هم توقع داشته باشیم به جای آنکه تنها به سیاهی‌ها و خاکستری‌های جامعه بپردازند، به سراغ «توازن» بروند و به جنبه‌های لذت‌بخش، سرگرم‌کننده و مفرح حوزه اجتماعی هم اقبال نشان دهند و این همان است که دهه‌هاست در حوزه‌های ورزش، فرهنگ و هنر - سینما و تئاتر و تلویزیون و... - دیده می‌شود.

 در حالی که از خبرنگاران ورزشی، فرهنگی و هنری توقع نمی‌رود که دایم درباره خرابی ورزشگاه‌ها، نبود امکانات، سوانح ورزشی و بدی صدای سالن کنسرت، اشکالات سالن سینما، بازی بد فلان هنرپیشه و... بنویسند؛ بلکه وظیفه مهم‌تر آنها ایجاد حس شادابی، امید و نشاط و در دیدی کلی‌تر ایجاد همبستگی و احساس غرور ملی تعریف شده است، از خبرنگاران اجتماعی هم نباید این توقع وجود داشته باشد که صرفاً بازگوکننده دایمی دردها و زخم‌ها باشند، آنها باید توازن و بالانس مناسبی بین اخبار انتقادی و تلخ و اخبار غرورآفرین و شیرین جامعه ایجاد کنند وگرنه با تأکید نادرست بر نوشتن از سیاهی‌ها و تلخی‌های جامعه و ادامه مسیر چند دهه گذشته، رسانه اندک مخاطبان باقیمانده خود را هم از دست خواهد داد .

 ما در رسانه تصویری آوش بر این باوریم که «توازن و بالانس» بین اخبار انتقادی و نشان دادن دمل‌های چرکین جامعه و انتشار اخبار جذاب، سرگرم کننده و امید آفرین، سحر و جادوی برنده شدن ماست.

 ما بر این باوریم که اگر در صفحات «زنان و خانواده»، از تبعیض‌های موجود و گاها نگاه‌های زن‌ستیزانه جامعه می‌نویسیم در عین حال باید از زنان قدرتمندی که گاه حتی در یک جامعه دورافتاده، شاهکاری خلق کرده و برای کنار گذاشتن یک رسم نادرست مبارزه کرده‌اند یا برای ایجاد اشتغال و خلق ثروت در جامعه محلی خودشان فعالیت کرده‌اند هم بنویسیم، ما می‌کوشیم در همان حال که از افزایش زندانیان مهریه، تصادفات و... می‌نویسیم، قهرمانان بزرگی را که برای آزادی زندانیان غیرعمد، آستین بالا زده‌اند، آنها که بزرگوارانه عفو کرده‌اند و از گناه دیگران گذشته‌اند، قضات باتجربه و آگاهی که با احکام جایگزین حبس، از دربند شدن متهمان جلوگیری کرده‌اند را نیز به صحنه رسانه بیاوریم و معرفی کنیم، ما هرزمان که با مدیر مدرسه‌ای که دانش آموزی را به خاطرعدم تمکن مالی اخراج کرده به تندی انتقاد می‌کنیم و خواستار برخورد عادلانه با او هستیم، از معلم شریفی که کلیه خود را به دانش آموزش هدیه داده، از مدیر مدرسه‌ای که ماشینش را فروخته تا بدهی‌های مادر دانش آموزش را بدهد هم خواهیم نوشت، ما همانگونه که درباره فارغ‌التحصیلان بیکار گزارشی تهیه می‌کنیم، تلاش می‌کنیم که از زندگی آن جوان ساکن روستای دورافتاده سیستان و بلوچستان هم بنویسیم که با ایده ای نو و خلاقانه هم خودش به ثروتی قابل توجه رسیده و هم اینکه مردم روستای پدری را شاغل کرده است، ما به سراغ شرکت‌های دانش‌بنیانی که با همت فارغ‌التحصیلان خوش‌ذوق یک دانشگاه راه‌اندازی شده و در مدت چند سال با استفاده از خلاقیت ده‌ها فارغ‌التحصیل جویای کار به موفقیت جهانی رسیده است خواهیم رفت، در صفحات «محیط‌زیست» در کنار پرداختن به مشکلات و ناکارآمدی‌ها و بحران‌های محیط زیستی،  به تلاش های آنها که برای نجات آخرین امیدهای محیط زیستی تلاش می‌کنند ارج می‌نهیم.

 از دید ما، این همان «توازن و بالانسی» است که در رسانه باید وجود داشته باشد، تلفیقی از بیان مشکلات، دردها و سیاهی‌ها+ نشان دادن امیدها، قهرمانان و منشور رنگ‌ها

 ما معتقدیم که این توازن که در بطن خود، ارائه راهکارها را هم دارد مخاطبان رسانه را جذب می‌کند و آن‌وقت است که رسانه از یک رفیق «ناله کن» تبدیل می‌شود به رفیقی «باحال و مشتی»، آنوقت است که دوباره مرجعیت از رسانه‌های فضای مجازی که بعضاً با هوچیگری و اخبار نادرست به مخاطبان میلیونی می‌رسند، به رسانه‌های رسمی، سایت‌ها و خبرگزاری‌های باز خواهد گشت. 

 مرامنامه گروه اجتماعی آوش، بر «توازن» و «سرگرم کننده» بودن متمرکز است، ما دنیا را رنگی می‌بینیم، ما معتقدیم که سیاه و خاکستری تنها بخشی از منشور هزار رنگ جامعه ماست، ما به جای نوشتن صرف از «افتادگان»، از «قهرمانان و فداکاران» جامعه خواهیم گفت و نوشت، ما تلاش می‌کنیم شعارمان این باشد که «خبر خوب، خبر خوب است»

 

ارسال نظر

آخرین اخبار