خصوصی های زندگی اولین تیمسار زن ایران کارشناس صحنه شلیک در قتل میترا استاد زن دوم محمد علی نجفی
ماهرخ کیانزاده، نخستین زن اسلحهشناس ایران که کارشناس اسلحه شناسی صحنه قتل میترا استاد با شلیک محمدعلی نجفی بوده است و معتقد است نجفی در شرایط عادی شلیک نکرده است از زندگی خصوصی اش و صفر تا صد انتخاب این شغل حساس می گوید. اولین تیمسار زن ایران در پرونده ترور سعید حجاریان نیز کارشناس اسلحه و صحنه تیراندازی بود.
سیبل موفقیت هدف نخستین زن اسلحه شناس ایرانی «انسان ها تنها باید توانمندی های خود را باور کنند تا به هر آنچه می خواهند برسند»
این جمله را ماهرخ کیان زاده عضو مشاور در کانون کارشناسان دادگستری، مسئول تعیین صلاحیت آزمون برگزاری رشته اسلحه شناسی، جانشین هیات رئیسه گروه 11 می گوید.
کیان زاده اولین زن اسلحه شناس ایران است. او که با تدریس در دانشگاه های کشور به قضات و ماموران امنیتی بسیاری درس شناخت اسلحه و کارشناسی نحوه تیراندازی در صحنه های جرم را داده است در این گفت وگو از علایق و مشکلات حرفه ای اش می گوید.
کودکی و دوران تحصیل تان چگونه گذشت؟
در یک خانواده نظامی به دنیا آمدم، فرزند سوم خانواده بودم، در دوران تحصیل ازدوران متوسطه گرفته تا پایان دانشگاه همواره جزو دانش آموزان و دانشجویان موفق محسوب می شدم. زندگی راکد را دوست نداشته و ندارم، در پی نوآوری بوده و هستم، زندگی باید پویا باشد.
در دبیرستان عضو باشگاه زنان دوچرخه سوار شدم. آن زمان در جریان مسابقات کشوری رتبه دوم دوچرخه سواری کشوری را کسب کردم.
علت اینکه دانشکده پلیس را برای ادامه تحصیل انتخاب کردید چه بود و این علاقه از کجا و چه زمانی شکل گرفت؟
سال 1349 با پایان یافتن دوران متوسطه علاوه بر قبولی در دانشکده پلیس در چند دانشگاه دیگر نیز پذیرفته شدم، ولی گرایش به سوی این رشته با روحیه هیجان طلب من نزدیکی داشت و همین مسئله باعث شد که به دنبال علاقه شخصی ام وارد دانشکده پلیس شوم. سال 1353 با کسب رتبه سوم مدرک کارشناسی را اخذ کردم و سپس وارد مرحله کارشناسی ارشد شدم و بعد از پایان این مرحله از تحصیل وارد آزمایشگاه اسلحه شناسی شدم.
چگونه اسلحه شناسی را به عنوان شغل حرفه ای انتخاب کردید؟
در حقیقت این رشته انتخاب من نبود، در آن زمان آزمایشگاه تخصصی اسلحه شناسی با توجه به رتبه تحصیلی افراد، اشخاصی را که در دانشکده پلیس جزو دانشجویان موفق و از نظر آنها ضریب هوشی بالایی داشتند انتخاب کرده و به مجموعه خود فرا می خواند، من نیز به درخواست و انتخاب مسئولان وارد این آزمایشگاه شدم.
کار در آزمایشگاه اسلحه شناسی روبه رو شدن با فضای مملو از خشونت، برایتان سخت نبود؟
در ابتدای کار، شاید فضای کار کمی برای من که دختری جوان بودم سخت بود و دشوار می گذشت، دیدن صحنه های جرم و جنایت، دیدن اجساد با آن صحنه های فجیع، کالبد شکافی اجساد و... با روحیه جوان و حساس من مغایرت داشت ولی درکنار همه این ماجراها هرگزدوست نداشتم درکار، مرا فردی ضعیف قلمداد کنند. در آن سال ها ترس را کنار گذاشته و روحیه خود را قوی کردم، مدتی طول کشید تا در آن فضایی که همه تصورشان این بود که فضایی مردانه است توانایی هایم مورد توجه قرار گیرد ولی در نهایت با اراده و تقویت اعتماد به نفس خود را به حدی رساندم که در مدتی کوتاه در جایگاه معاون آزمایشگاه اسلحه شناسی قرار گرفتم.
خاطره ای از روزهای نخستین شروع به کار در این فضا به یاد دارید؟
یکی از خاطراتی که برایم به یادماندنی شد، برمی گردد به ماه های اولی که معاونت آزمایشگاه اسلحه شناسی را برعهده گرفتم. همان روزها تیراندازی مرگباری در یکی از مراکز مطرح دولتی رخ داده بود، ریاست آزمایشگاه از من خواست همراه تیم تحقیق برای بررسی صحنه جرم به محل بروم. دو نفر از اطلاعات آن اداره برای انتقال کارشناس اسلحه شناسی به محل تیراندازی مراجعه کرده بودند وقتی با من که یک زن بودم مواجه شدند به وضوح نارضایتی و تعجب از اینکه به عنوان ریاست آن مرکز انتخاب شده بودم در چهره شان مشخص بود. تا زمانی که به محل حادثه رسیدیم به من بی توجهی می کردند تا اینکه وقتی در صحنه با نظرات کارشناسی و تخصصی من در خصوص نحوه تیراندازی، فاصله تیرانداز با قربانی، نوع اسلحه و... مواجه شدند رفتار و برخوردشان تغییرکرد. از نظر توانمندی و شایستگی و علاقه مندی فرد است که باعث رشد او می شود. وقتی افراد، توانمندی فرد را از نظر فنی، تخصصی، بردباری و تحمل در سختی ها می بینند ناخودآگاه اعتمادشان جلب شده و این گام اول رسیدن به سکوهایی است که در دیدگاه خود در انتظار رسیدن به آن هستند.
آخرین سکویی را که اکنون برای خود در نظر دارید کجاست؟
به لطف پروردگار و توانمندی هایی که دارم در مجموع از کار خویش در این سال ها راضی هستم. در تمام سال های حرفه ای ام سعی کردم ابتدا رضای خدا و سپس وجدان را در نظر بگیرم، هیچ گاه دنبال پست و مقام نبوده و نیستم و تنها توجه ام به این بود که در حد توانم، حق هیچ کس ناحق نشود.
به طور کلی مسئولیت هایی که در این سال ها برعهده شما قرار داشت چه بود؟
معاون اداره آزمایشگاه های تحقیقات جنایی سراسر کشور، استاد دانشگاه در رشته اسلحه شناسی و اکنون نیز به عنوان عضو مشاور در کانون کارشناسان دادگستری، مسئول تعیین صلاحیت آزمون برگزاری رشته اسلحه شناسی و جانشین هیات رئیسه گروه 11 هستم.
اگر قرار باشد از یک پرونده به عنوان جذاب ترین پرونده ای که در تمام این سال ها از سوی شما مورد بررسی قرارگرفته یاد کنید به کدام پرونده اشاره می کنید؟
نمی توانم به یک پرونده به عنوان خاص ترین پرونده نگاه کنم، برای من اکثر پرونده ها مهم بودند، شاید هر پرونده ای که دچار پیچیدگی بیشتر بود مورد توجه بیشتری قرار می گرفت. همان گونه که هنوز هم به همین شکل است، وقتی هر پرونده به نتیجه مناسب و دقیق خود می رسد، هر بار که لبخند رضایت را بر صورت طرف پرونده که محق هست می بینم می توانم بگویم بهترین لحظات زندگی ام رقم می خورد.
هیچ وقت ازسوی طرفین پرونده ها مورد تهدید قرارگرفتید؟
هیچ وقت.
خانواده در خصوص انتخاب این شغل از سوی شما چه نظری داشتند؟
همان طور که گفتم دریک خانواده نظامی بزرگ شدم و به همین علت ممانعتی در انتخاب این شغل از سوی خانواده نداشتم. یکی از خواهرانم نیز هم پای من در این شغل مشغول به کار بود. دو فرزند دوقلو هم دارم، یک دختر و یک پسر که هر دو همیشه با رضایت از شغل من برای همه گفته اند.
فرزندانتان تمایل به ادامه شغل شما داشتند؟
دخترم حسابدار است و پسرم مهندس. آنها مسیر خود را در زندگی انتخاب کردند.
از فضای غیرکاری و از علاقه های شخصی تان بگویید؟
از فضای کار که خارج می شوم زندگی رنگ دیگری به خود می گیرد. دیگر نه از خشونت خبری است و نه فکر به خشونت. خانه امن ترین جای زندگی ام است، خانه ای که سعی کردم با تزئین ویژه آن و انتخاب اثاثیه ها، نوع رنگ ها و تابلوها فضای زیبایی را در آن ایجاد کنم. عاشق نقاشی هستم، مدتی تابلوی رنگ روغن می کشیدم ولی مشغله کاری نگذاشت ادامه بدهم. در کل کارهای هنری را دوست دارم. موسیقی هم برایم دلپذیر است، شنیدن موسیقی های دلخواهم خستگی روحم که نشات گرفته از کارم با آن جنس خشن است را از بین می برد.
آرامترین مکان برای شما کجاست؟
در کنار اعضای خانواده آرام می گیرم، خانواده اولین رکن زندگی من است. آرامش فرزندانم برایم از هر چیز در زندگی مهمتر است. وقتی در کنار آنها هستم و احساس می کنم شاد هستند تمام وجودم پر از خوشبختی می شود.
اگر بخواهید زندگی را توصیف کنید چه می گویید؟
زندگی را در رضای خدا و آرامش و خوشبختی فرزندانم می بینم.
خطاب به زنان و دختران ایرانی که در حال تلاش برای رسیدن به درجاتی هستند پیامی دارید؟
یک زن برای رسیدن به هدف در هر کجای دنیا که باشد باید تلاش کند و مطمئن باشد که با پیگیری می تواند هر سدی را از مقابل بردارد فقط باید هر روز و هر لحظه به خود بگوید من می توانم.
منبع:رکنا