اواسط سال ۱۴۰۲ رسیدگی به قتل دختر جوانی به نام راضیه در خانه پدریاش واقع در شهرری آغاز شد.آن روز وقتی پدر پیر راضیه از وسط حیاط چندین بار او را صدا زد و جوابی نشنید؛ نگران شد و پلههای آهنی خانهشان را به سختی بالا آمد تا سراغی از دخترش بگیرد. پیرمرد چیزی را که بهچشم میدید باور نداشت. دخترش بیجان روی زمین افتاده بود و خواستگار عاشق دخترش گوشهای دیگر از اتاق چمباتمه زده و به جسد چشم دوخته بود.