EN
به روز شده در
کد خبر: ۶۳۲۴۳

قصه یلدا؛ شبی که قرن‌ها خاموش نشد

به بهانه فرا رسیدن بلندترین شب سال، فرصتی دست می‌دهد تا نگاهی به تاریخچه و فلسفه شب یلدا داشته باشیم؛ شبی که ایرانیان باستان آن را نماد پایان تاریکی و تولد دوباره خورشید می‌دانستند و با گردهمایی‌های خانوادگی، آتش روشن کردن، قصه‌گویی و خوردن میوه‌های فصل جشن می‌گرفتند.

قصه یلدا؛ شبی که قرن‌ها خاموش نشد

شب یلدا یکی از کهن‌ترین و ریشه‌دارترین آیین‌های ایرانی است. شبی که انتخاب آن نه از سر اتفاق، بلکه بر پایه شناخت دقیق نیاکان ما از طبیعت، گردش خورشید و نظم کیهانی شکل گرفته است. ایرانیان باستان، قرن‌ها پیش از شکل‌گیری تقویم‌های امروزی، با رصد آسمان دریافته بودند که در واپسین شب پاییز، خورشید به پایین‌ترین نقطه مسیر خود می‌رسد و تاریکی به اوج می‌رسد. این شب، همان «انقلاب زمستانی» است.

 طولانی‌ترین شب سال که پس از آن، روزها کم‌کم بلندتر می‌شوند. از نگاه مردم آن دوران، این دگرگونی نشانه‌ای روشن از پایان چیرگی تاریکی و آغاز تولد دوباره نور بود. به همین دلیل، این شب جایگاهی آیینی یافت و به‌عنوان زمانی مقدس انتخاب شد.

معنای واژه یلدا

واژه «یلدا» خود گویای این باور است. این واژه ریشه‌ای سریانی دارد و به معنای «زایش» یا «تولد» است. مفهومی که به‌خوبی با باور ایرانیان درباره زایش خورشید و آغاز چرخه‌ای تازه از زندگی همخوانی دارد. در فرهنگ ایران باستان، خورشید نماد روشنایی، گرما، زندگی و پیروزی خیر بر شر بود و بلندترین شب سال، آخرین فرصت تاریکی برای سلطه تلقی می‌شد. مردم باور داشتند که اگر این شب را بیدار بمانند و با همدلی و شادی از آن عبور کنند، طلوع خورشید در صبح فردا نویدبخش امنیت، برکت و روزهای روشن‌تر خواهد بود.

جشن یلدا در گذشته، بیشتر در گستره فلات ایران و میان اقوام مختلف با شیوه‌هایی ساده اما سرشار از معنا برگزار می‌شد. خانواده‌ها در خانه بزرگ‌ترها، ریش‌سفیدان یا مکان‌هایی که گرما و امنیت بیشتری داشت گرد هم می‌آمدند. روشن کردن آتش یا چراغ، بخش مهمی از این آیین بود. نمادی از مقابله با تاریکی و دعوت از روشنایی. مردم تا سپیده‌دم بیدار می‌ماندند، قصه‌های کهن، افسانه‌ها و روایت‌های اسطوره‌ای را نقل می‌کردند و از دل همین شب‌نشینی‌ها، فرهنگ شفاهی ایران نسل به نسل منتقل می‌شد.

یلدا 2

خوارکی‌های  شب یلدا

خوراکی‌های شب یلدا نیز معنا و فلسفه خاص خود را داشتند. میوه‌هایی مانند هندوانه و انار، که ماندگاری بالایی داشتند، نماد تندرستی، زایش و فراوانی بودند. رنگ سرخ آن‌ها یادآور خورشید، گرما و خون زندگی‌بخش در رگ‌های طبیعت بود. خشکبار و آجیل نیز نشانه‌ای از ذخیره‌سازی، دوراندیشی و آمادگی برای گذر از زمستان‌های سخت به شمار می‌رفت. مردم باور داشتند خوردن این خوراکی‌ها در آغاز زمستان، آن‌ها را در برابر بیماری و سختی‌ها مقاوم‌تر می‌کند.

با گذر زمان و تغییرات فرهنگی، آیین یلدا شکل تازه‌ای به خود گرفت اما هسته اصلی آن حفظ شد. در دوره‌های بعد، به‌ویژه پس از رواج ادبیات کلاسیک فارسی، فال حافظ به این شب افزوده شد و یلدا رنگ و بوی شاعرانه‌تری یافت. شعرخوانی، تفأل و گفت‌وگو درباره معنا و سرنوشت، شب یلدا را از یک آیین صرفاً نجومی، به جشنی فرهنگی و هویتی تبدیل کرد؛ شبی که در آن، خانواده، زبان، شعر و خاطره در کنار هم زنده می‌شوند.

امروز، شب یلدا همچنان همان پیام کهن را با خود دارد: ایستادگی در برابر تاریکی، امید به روشنایی و ارزشِ با هم بودن. هرچند شکل برگزاری آن در شهرهای بزرگ و زندگی مدرن تغییر کرده، اما فلسفه‌اش پابرجاست؛ شبی که یادآوری می‌کند حتی در طولانی‌ترین تاریکی‌ها، تولد نور نزدیک است و این امید، میراثی است که قرن‌ها از دل تاریخ به ما رسیده است.

ارسال نظر

آخرین اخبار