EN
به روز شده در
کد خبر: ۵۶۷۸۸

تیم ملی؛ کشتی بی‌سکانِ امیر/ فدراسیون از خواب بیدار شود!

شکست تیم ملی مقابل ازبکستان، یک هشدار ساده نبود؛ تصویری شفاف از تیمی که امروز بیش از هر زمان دیگری بی‌ساختار، بی‌برنامه و رها به حال خود به نظر می‌رسد.

تیم ملی؛ کشتی بی‌سکانِ امیر/ فدراسیون از خواب بیدار شود!

 تیمی که زیر نظر امیر قلعه‌نویی اداره می‌شود اما «هدایت» نمی‌شود. تیمی که به‌جای نظم، بر محور چند اسم خاص می‌چرخد و در آن هرکس گوشه‌ای از میدان را برای خودش برداشته است.

سرمربی‌ای که کمتر شبیه «رهبر» است و بیشتر شبیه «هماهنگ‌کننده اردو»

لیست‌های چندلایه و پُررفت‌وآمد، دعوت‌های ناگهانی و حذف‌های عجیب، تغییرات دقیقه‌نودی و نبود حداقل انسجام تاکتیکی—همه این‌ها نشان می‌دهد تیم ملی بیشتر با «تجربه‌گرایی لحظه‌ای» اداره می‌شود تا با برنامه‌ریزی بلندمدت. ابهام در تعیین پنالتی‌زن‌ها و اظهارات پس از مسابقه که خودِ سرمربی می‌گوید «نمی‌دانستم چرا فلانی پنالتی زد» تنها یک جمله نیست؛ سندی است از نبود مدیریت واحد در تیم. سؤالی که ایجاد می‌شود این است: اگر سرمربی خبر ندارد، پس چه کسی خبر دارد؟

بازیکن‌سالاریِ رسمی؛ تیمی که در آن اختیار از روی نیمکت عبور کرده است

امروز در تیم ملی، دعوت شدن و بازی کردن بیشتر به «روابط» وابسته است تا «دلایل فنی». 

بازیکنی مصدوم است اما دعوت می‌شود.

بازیکنی تیم باشگاهی ندارد اما لباس ملی می‌پوشد.

بازیکنی یک‌بار دعوت می‌شود و برای اردوهای بعدی حذف می‌شود.

و از طرف دیگر، بازیکنانی هستند که از اردو به اردو می‌آیند اما مجموع دقایق بازی‌شان از یک نیمه هم کمتر است.

این چرخه نامنظم تنها یک معنا دارد:

تیم ملی ایران نظم درونی خود را از دست داده است.

تورنمنت العین؛ نه تجربه فنی، بلکه پرده‌برداری از ضعف‌ها

از تغییر حریف اولیه تا نمایش بی‌خاصیت در زمین، این تورنمنت نشان داد تیم ملی نه استراتژی دارد، نه ساختار، نه نظم. دو بازی بدون گل زده، برنامه‌ریزی‌های شُل و ول، ابهام در تصمیم‌گیری و رفتارهایی که بیشتر به یک تیم بی‌صاحب شبیه است تا تیم ملی یک کشور.

این‌بار حتی هوادارانِ باحوصله تیم ملی هم متوجه شدند که مشکل صرفاً «نتایج» نیست؛

مشکل فلسفه کار است.

فدراسیونی که فقط نگاه می‌کند

در این میان نقش فدراسیون فوتبال و شخص رئیس فدراسیون نه‌تنها مبهم، بلکه نگران‌کننده است. حمایت بدون توضیح از کادرفنی در شرایطی که تیم نتوانسته در مسیر رو به رشد قرار بگیرد، این پرسش جدی را ایجاد می‌کند:

فدراسیون دقیقاً چه برنامه‌ای برای آینده تیم ملی دارد؟

به نظر می‌رسد مهدی تاج هم همچون بسیاری دیگر، ترجیح می‌دهد «تماشاچی» باشد. حداقل انتشار عکس دیدارش با رییس فدراسیون فلسطین تنها چند دقیقه پس از شکست تیم ملی دقیقا گواه این مطلب است که تاج جز نگاه کردن کاری نمی کند.

کارشناسانی که روی آنتن تغییر موضع می‌دهند

تفاوت آشکار میان سخنان برخی کارشناسان در جلسات خصوصی و اظهارات‌شان در تلویزیون مشخصاً به فضای نقدگریز تیم ملی ضربه می‌زند. تعریف و تمجیدهای بی‌مورد، به جای نقد کارشناسانه، شرایط را پیچیده‌تر کرده و راه اصلاح را بسته است.

جام جهانی نزدیک است و هشدارها واقعی هستند

با این روند، تیم ملی نه‌تنها برای رقابت آماده نیست، بلکه در مسیر تکرار تجربه تلخ جام جهانی گذشته قرار دارد؛ تجربه‌ای که هنوز از حافظه فوتبال‌دوستان پاک نشده است.

تیم ملی امروز نیازمند بازنگری جدی است؛

در ساختار، در مدیریت، در انتخاب‌ها و در نگاه فنی.

ادامه مسیر فعلی فقط یک مقصد دارد:

سقوط آزاد در رقابت‌های جهانی.

این یک هشدار است؛

برای فدراسیون، برای کادرفنی، برای بازیکنان و برای کسانی که هنوز تصور می‌کنند می‌توان این تیم را با «توکل و تجربه» راهی کاخ شیشه‌ای جام جهانی کرد.

خیلی زود دیر می شود آقایان!

ارسال نظر

آخرین اخبار