بحران مربیگری؛ استقلال و پرسپولیس دوباره در تله تعویض زودهنگام
ناکامی استقلال با ساپینتو و اعتراض زودهنگام به هاشمیان در پرسپولیس، بار دیگر چرخه قدیمی فوتبال ایران را زنده کرده است؛ چرخهای که در آن صندلی سرمربیان هیچوقت ثبات ندارد و شعار «حیا کن، رها کن» تنها چند هفته پس از شروع فصل روی سکوها شنیده میشود.

دیدار استقلال مقابل المحرق بحرین، آخرین قطرهای بود که صبر هواداران را لبریز کرد. تیمی که ساپینتو به آن امید بسته بود، در مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا با یک گل شکست خورد و هواداران در حوالی دقیقه ۸۰ بازی شروع کردند به فریاد شعار «حیا کن، رها کن». تعویضهایی که در بازی انجام شد نتوانست رضایت سکوها را جلب کند و بسیاری فکر میکنند این تصمیمات فنی دیر گرفته شدند.
پرسپولیس و تجربه مشابه
پرسپولیسیها هم چند هفته پیش از این وضعیت بیتفاوت نبودند. وحید هاشمیان سرمربی جدید پرسپولیس پس از ۴ بازی، با نتیجهای نه چندان قابل قبول و بدون ایجاد روحیه برد در برخی مسابقات، هواداران را عصبانی کرد؛ تساوی بدون گل مقابل چادرملو، پساز تنها یک برد و چند تساوی، فشار هواداران را کمتر نکرد و در آن بازی نیز شعار «حیا کن، رها کن» شنیده شد.
ریکاردو ساپینتو؛ فرصتی کوتاهتر از آنچه فکرش را میکرد
ساپینتو که قراردادی یکساله با استقلال دارد، با وعده قهرمانی لیگ، موفقیت در آسیا و تثبیت تیم به ایران آمد؛ اما شکست مقابل المحرق و کسب نتایج نه چندان قابل قبول در لیگ برتر، نه تنها موقعیت تیم در جدول را پیچیده کرده، که اعتبارِ مربی را به چالش کشیده است. اگر نتایج به همین شکل ادامه پیدا کنند، تعویض سرمربی محتمل تر خواهد شد. هواداران نه فقط نتیجه، بلکه مطالبه یک روندِ قابل قبول را دارند. هواداران دوست دارند تاکتیک ببینند و به بازی بازیکنان امیدوار شوند؛ نه اینکه شعار بشنوند و شانه خالی کردن ببینند.
چرخهٔ همیشگی مربیگری در ایران
این اتفاقات جدید نیستند. از قدیم مدیران و هواداران باشگاههای ایرانی وقتی با دورهٔ نتایج ضعیف مواجه میشوند، اولین گزینهای که به ذهنشان میرسد، تغییر سرمربی است. فشار رسانهای، توقع هواداران و سرمایههای نه چندان اندک اقتصادی، همه باعث میشوند روند تغییرات سریعتر از ساختن تیم باشد. بعد از آن هم همان مسیر تکراری دوباره تکرار میشود: ورود یک مربی جدید که با وعدههای فراوان و قراردادی هنگفت همراه است و پس از مدت کوتاهی باز هم باید حیا و سپس رها کند. این موضوع بارها در لیگ برتر دیده شده؛ چه در استقلال، چه در پرسپولیس و چه در سایر باشگاهها.
فوتبال ایران یک معضل تکراری دارد: مربیسوزی. این اصطلاح شاید کمی عامیانه باشد، اما واقعیتی است که باشگاهها، هواداران و حتی مربیان آن را قبول کردهاند.
اما آیا استقلال و پرسپولیس خواهند توانست این بار از دام تعویض مربی بگریزند؟ آیا ساپینتو و هاشمیان فرصتی برای بازسازی دارند یا اینکه این دو باشگاه در میانهٔ موجی از شعارهای «حیا کن، رها کن» و تماس با گزینههای جایگزین، دوباره وارد فصل جدیدی از بیثباتی خواهند شد؟ فوتبال ایران بارها نشان داده که پاسخ به این پرسشها، نه در زمین بازی که در اتاق مدیریت باشگاهها رقم میخورد.