«آبان»؛ قصه دختری میان احساسات آتشین و کدهای صفر و یک
در روزگاری که هوش مصنوعی آرامآرام دارد جای عقل سلیم را در تصمیمهای انسانی میگیرد، دختری به نام آبان پا به جهان داستانی گذاشته که سرنوشتش نه فقط با کدهای دیجیتال، که با تصمیمهای انسانی گره خورده است.

سریال «آبان»، تازهترین تجربه رضا دادویی، با تهیهکنندگی مجید مولایی، از همان جنس داستانهاییست که هم مخاطب عام را پای نمایشگر مینشاند، هم نگاه تیزبین تحلیلگرها را به خودش خیره میکند. روایتش را امیرمحمد عبدی و پوریا کاکاوند نوشتهاند، و امیر توسلی با موسیقی متنش، به تپشهای قلب آبان ضرباهنگ داده. اما شاید بیش از همه، این صدای آشنای محزون محسن چاوشیست که مثل چاشنی آخر، به دل آدم مینشیند؛ ترانهای که تیتراژ پایانی را به مرثیهای عاشقانه بدل میکند.
دختری که باید انتخاب کند: عشق یا بقا؟
آبان اسفندیاری، زنی است از نسل تازه. از همانها که نه فقط کتاب خواندهاند، بلکه برنامهنویسی هم میدانند. نابغهای در حوزه الگوریتمهای سرمایهگذاری که میخواهد عقل را جای احساس بنشاند و ریسک بازار را پیشبینی کند. اما وقتی پروژهاش شکست میخورد و بدهیها گلویش را فشار میدهند، تنها یک راه برای نجات میماند: تن دادن به پیشنهادی که بوی قدرت میدهد، نه انسانیت.
فریبرز ثابت، سرمایهداری از دل تاریکی قدرت، از او میخواهد که طلاق بگیرد تا نجاتش دهد. حالا آبان میان نجات خودش و وفاداری به عشق، میان هوش و دل، باید یکی را انتخاب کند. و این، همان گرهایست که سریال بر مدار آن میچرخد.
چهرههایی که خاطره میسازند
لاله مرزبان در نقش آبان، از آن چهرههاییست که هم مظلوم است، هم هوشمند. بازیاش، شبیه اشک بیصداست. شهاب حسینی که اینبار نقشی خاکستری دارد، فریبرز را با نگاهی سرد اما وسوسهبرانگیز بازی میکند. امین حیایی، مینا ساداتی، میرسعید مولویان و بهاره کیانافشار هرکدام در جای خود، چرخهای این روایت پُر تنشاند. تیم بازیگری بهدرستی انتخاب شده و در خدمت قصه است، نه مقابل آن.
آبان زیر ذرهبین نقدها
نقدها، متنوع و گاه متضاد بودهاند. برخی «آبان» را ستایش کردهاند بهخاطر جسارتش در ورود به بحثهایی مثل هوش مصنوعی و اخلاق شخصی. بعضی دیگر اما به ساختار کلاسیک و پایان نسبتاً قابلپیشبینی آن خرده گرفتهاند. اما یک نکته را نمیتوان نادیده گرفت: سریال توانسته در میانه بازار پرهیاهوی سریالهای خانگی، صدای خاص خودش را داشته باشد.
چهارشنبههای پلتفرم شیدا
پخش سریال از چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳ آغاز شد. هر هفته، یک قسمت، ساعت ۸ شب روی پلتفرم «شیدا». قسمتهای دوم و سوم به صورت همزمان منتشر شدند، شاید برای آنکه مخاطب بیشتر درگیر شود. سریال قرار است در بیست قسمت روایت خود را تمام کند؛ بیست برش از زندگی زنی میان خِرَد و دل.
پایان قصه یا آغاز گفتگو؟
«آبان» نه فقط یک سریال، که بهانهایست برای فکر کردن؛ درباره آیندهای که بیشتر شبیه حال ماست تا فردا. درباره زنانی که هم مهارت دارند، هم احساس. و درباره قدرتهایی که هنوز، بیصدا اما ویرانگر، پشت در ایستادهاند و معاملهای پیشنهاد میدهند. معاملهای میان آزادی و وابستگی.