جنگ روایتها؛ خنجری به نام خبر جعلی
در عصر سرعت و اطلاعات، جنگها تنها در میدان نبرد رخ نمیدهند؛ بلکه در فضای رسانهای، در دل شبکههای اجتماعی و از دل کانالهای خبری نیز شعلهور میشوند.

این روزها، با افزایش تنشها و بحرانهای نظامی، آنچه بیش از همیشه ضربه میزند نه فقط گلوله و موشک، بلکه «اخبار جعلی» است.
در روزهای اخیر، در میانه تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی به خاک ایران، بسیاری از کانالهای خبری غیررسمی– بهویژه در پیامرسانها– به ابزار جنگ روانی تبدیل شدند. از پخش تصاویر قدیمی بهجای رخدادهای جاری گرفته تا ساخت سناریوهای خیالی درباره سقوط هواپیما، انفجار در مراکز حساس و یا استعفای فرماندهان نظامی، همه و همه با هدفی مشخص منتشر شدند: ایجاد ترس، ناامیدی و بیاعتمادی.
این دروغپردازیها، گاه چنان ماهرانه طراحی میشوند که مخاطب در تشخیص حقیقت از جعل درمیماند. دشمنان خوب میدانند در عصر جنگهای ترکیبی، «افکار عمومی» بزرگترین میدان نبرد است. هر کلیک، هر بازنشر و هر استوری اشتباه میتواند چون گلولهای دقیق عمل کند، افکار را هدف بگیرد و اعتماد را نابود سازد.
کانالهای خبری غیررسمی– که غالباً از هویت گردانندگانشان هم اطلاعی نیست– در شرایط بحرانی به سلاحی علیه امنیت روانی جامعه تبدیل میشوند. آنها نه مسئولیتی در قبال صحت محتوا دارند و نه دغدغهای برای پیامدهای دروغپراکنی خود.
اما در این میان، نقش رسانههای رسمی، خبرنگاران حرفهای و شهروندان آگاه، حیاتیتر از همیشه است. شفافسازی، سرعت در اطلاعرسانی، راستیآزمایی دقیق و پاسخ به شایعات، تنها راه مقابله با موج تخریبگر اخبار فیک است.
جنگ روایتها، جنگی تمامعیار است. در این نبرد، حقیقت بزرگترین قربانی و دروغ، مرگبارترین اسلحه است. حال، انتخاب با ماست: در کدام جبهه ایستادهایم؟