دوحه فروم و بازگشت یک صدا؛ جهان هنوز صدای ظریف را میشنود
سخنان محمدجواد ظریف، وزیر پیشین امور خارجه، در مجمع دوحه منتقدانی داشت؛ اکثر این انتقادها از سوی اسرائیل و حامیان او و اپوزیسیون خارجنشین مطرح شد.
7 دسامبر 1970 زمانی که «ویلی برانت» مقابل گورستان قربانیان آلمان نازی در لهستان زانو زد، جهان به احترام او کلاه از سر برداشت. او مردی بود که علیه آدولف هیتلر و فاشیستهای اروپایی مبارزه کرد، شرق و غرب را آشتی داد و کشورهای صنعتی و رو به توسعه را دور یک میز جمع کرد. آلمان هنوز هم خود را مدیون اقدامات آشتیجویانه برانت میداند.
برانت تنها دیپلمات و سیاستمداری در جهان نیست که هنوز بخاطر اقداماتی که انجام داد و کشور خود را از بحران رهاند و نجاتبخش صلح بود، از سوی مردم، دولت و کشورش به نیکی یاد میشود. لابلای صفحات تاریخ میتوان اسامی مشابهی را مشاهده کرد؛ از نلسون ماندلا و جواهر لعل نهرو گرفته تا آندری گرومیکو در اتحاد جماهیر شوروی که مانع جنگ مستقیم میان کشورش و ایالات متحده شد و شیگرو یوشیدا، معمار دیپلماسی، پس از جنگ جهانی دوم و در ایران از امیرکبیر و قائم مقام فراهانی گرفته تا محمدجواد ظریف.
اما در این میانه حکایت ظریف چیز دیگری است. هرچند در ایران پس از 1357 هرگز رسم نبوده از سیاستمدار و دیپلماتی قدردانی شود اما وزیر خارجه اسبق ایران از معدود کسانی است که نه فقط از او قدردانی نشده که آماج انواع اتهامها نیز بوده است.
با این حال تاریخ مسیر خود را میرود و در خارج از مرزهای ایران سیاستمداران، دیپلماتها و تحلیلگران میدانند ظریف در اوج تنشها بر سر پرونده هستهای ایران در دهه 2010 چگونه با برترین دیپلماتهای شش کشور قدرتمند جهان بر سر میز دیپلماتیک نابرابری نشست و توافقی را رقم زد که در ایران، رهبری جمهوری اسلامی آن را تایید کردند و در خارج از مرزهای ایران بسیاری برای آن کف زدند.
همین آگاهی به نقش آقای دیپلمات بود که در نشست دوحه فروم منجر به توجه قابل تامل سیاستمداران، تحلیلگران و خبرنگاران شد؛ آن هم در شرایطی که ایران تحت تبلیغات منفی بنیامین نتانیاهو و سایر سیاستمداران اسرائیل و از سویی دیگر دونالد ترامپی است که بارها ظریف را کسی خوانده که سر جان کری و تیم دیپلماسی آمریکا «کلاه گذاشت» و توافقی را به امضا رساند که سرتاسر به ضرر ایالات متحده بود. نتانیاهو نیز آن را «اشتباهی تاریخی» دانست و همه توان خود را برای زمین زدن این توافق به کار گرفت.
در نشست دوحه فروم، گفتوگوی جنجالی ظریف و دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس پنلی که آنان در آن مباحثه میکردند را تبدیل به یکی از داغترین پنلهای این مجمع کرد. گزارش رسانههایی که در دوحه حاضر بودند، حاکی از استقبال شدید سیاستمداران، تحلیلگران و خبرنگاران از سخنان وزیر خارجه اسبق ایران بود.
یکی از نکاتی که توجه رسانههای جهان و سیاستمداران را در مورد حضور ظریف در مجمع دوحه جلب کرد، این بود که او با وجود حضور نداشتن در دستگاه دیپلماسی ایران همچنان مانند دیپلماتی که در راس کار است، عمل کرد و در مباحثه با جاسم محمد بدیوی، در دفاع از ایران از هیچ کاری فروگذار نکرد.
تسلط بالای ظریف به دیپلماسی حرفهای، مهارت ارتباطی و اقناعی بالا، توان ایجاد اجماع بینالمللی (نه لزوماً توافق نهایی)، مدیریت مذاکرات پیچیده چندجانبه از جمله مهارتهای ظریف است که نه فقط در ایران بلکه در جهان، کمنظیر و استثنایی است. طوریکه حتی طیفی از منتقدان سرسخت او را نیز وادار کرده است، لب به تحسین او بگشایند.
یکی از این رسانههای منتقد داخلی روزنامه اصولگرای قدس بود که در مطلبی درباره حضور ظریف در دوحه فروم با اشاره به اینکه «محمدجواد ظریف کسی است که حرفش در دنیا به ویژه محافل نزدیک به غرب خریدار داشته و میتواند در این حوزه نقشآفرینی کند» نوشت: «دفاع جانانه ظریف از سیاستخارجی کشورمان آن هم در قلب یک پایتخت عربی که در رسانههای بیرونی انعکاس بسیاری داشته، قابل تحسین است.»
همین توان بود که باعث شد، برخی تحلیلگران حضور ظریف در دوحه فروم را تلاشی موثر، بهنفع «دیپلماسی ایران» در میان تنشهای منطقهای بدانند و او را ستایش کنند. در واقع، جهانیان صدای ظریف را بار دیگر شنیدند و البته اینبار او نه در قامت وزیرخارجه کشورش بلکه به عنوان دیپلماتی مجرب سخن گفت و به ابهامات و اتهامات علیه ایران پاسخ داد.
از جمله آنها شبکه خبری الجزیره بود که با تاکید بر اینکه ظریف خواهان همکاری ایران و کشورهای عربی شده این سخنان را سیگنالی سازنده برای ثبات در خاورمیانه دانست. حساب رسمی مجمع دوحه نیز خوشبینی وزیر خارجه اسبق ایران را «نقطه عطفی» در همکاریهای منطقهای خواند و تاکید کرد که این موضوع جهان را مجبور میکند تهران را به عنوان یکی از کشورهایی که برای صلح در تکاپو است، وارد مذاکرات مختلف کند.
البته همان طور که اشاره شد، سخنان ظریف در مجمع دوحه منتقدانی هم داشت. اکثر این انتقادها از سوی اسرائیل و حامیان او و اپوزیسیون خارجنشین مطرح شد که معتقد بودند، او در سخنان خود دست به سفید نمایی ایران و سیاستخارجی آن زده است.
به عبارتی میتوان دیدگاههای ظریف را نقد کرد و حتی مخالف همه و یا بخشی از رویکرد او به دیپلماسی بود اما در نقدی منصفانه، نمیتوان توان و مهارت دیپلماتیک او را نپذیرفت یا حتی زیر سوال برد.