کودتای اسرائیلی برای تجزیه فلسطین!
در بحبوحه شکست تدریجی تشکیلات خودگردان فلسطین، طرحی از سوی شماری از شیوخ محلی در الخلیل در حال شکلگیری است که هدف اصلی آن کودتا برای تجزیه باقیمانده سرزمین فلسطین در قالب برپایی نوعی حاکمیت محلی قبیلهمحور با حمایت اسرائیل و الگوبرداری از ساختارهای حکومتی کشورهای خلیج فارس است.

در اوایل سال جاری، گروهی از شیوخ قدرتمند فلسطینی در شهر هبرون (الخلیل) سندی را امضا کردند که بر اساس آن، کنترل محلی شهر و مناطق اطراف آن از تشکیلات خودگردان فلسطین به نهادهای قبیلهای واگذار خواهد شد. این طرح که با نام «مدل اماراتی» شناخته میشود، الهامگرفته از ساختارهای قبیلهای در کشورهای موفق خلیج فارس مانند امارات متحده عربی، قطر و عربستان سعودی است.
رهبران این ابتکار، بهویژه شیخ عصام جعبری، معتقدند دوران تشکیلات خودگردان فلسطین به پایان رسیده است. بهگفته آنها، این نهاد توانایی تأمین امنیت، خدمات اولیه، یا حتی حمایت از خود را نیز ندارد. این شیوخ اعلام کردهاند با استفاده از ساختارهای سنتی قبیلهای، قادرند ثبات، نظم و حتی مبارزه با تروریسم را در منطقه تضمین کنند.
پشت صحنه فکری: مردخای کدار و تئوری شکست دولت مدرن در جهان عرب
مردخای کدار، پژوهشگر برجسته مطالعات عربی در دانشگاه بار- ایلان، طراح فکری این پروژه است. او سالهاست که هشدار میدهد کشورهای عربی که بر پایه ساختارهای مدرن غربی تشکیل شدهاند، بدون پیوند با بافت اجتماعی-فرهنگی خود، شکست میخورند. به باور او، تنها کشورهای موفق عربی، آنهایی هستند که همچنان با ساختارهای سنتی قبیلهای و خانوادگی اداره میشوند.
کدار استدلال میکند همانگونه که آلثانی در قطر یا آلمکتوم در دبی توانستهاند ثبات و توسعه را رقم بزنند، شیوخ محلی در شهرهایی چون الخلیل نیز میتوانند جایگزینی کارآمد برای نهادهای پوسیده سیاسی شوند. در این میان، الخلیل به دلیل ساختار قوی قبیلهایاش، بهعنوان نقطه آغاز این تحول برگزیده شده است.
جایگاه اسرائیل: حمایت ضمنی یا تردید استراتژیک؟
در حالی که برخی مقامات اسرائیلی از این ابتکار حمایت میکنند، نهادهای امنیتی مانند شینبت و ارتش اسرائیل با احتیاط به آن مینگرند. شینبت تشکیلات خودگردان را شریک کلیدی در عملیات ضدتروریستی در کرانه باختری میداند و از قدرت گرفتن نیروهای مسلح قبیلهای نگران است.
از سوی دیگر، افسران بازنشستهای چون سرتیپ امیر آویوی، معتقدند تشکیلات خودگردان نه تنها فاسد، بلکه عامل اصلی گسترش افراطگرایی است و مدل قبیلهای میتواند پاسخی واقعگرایانه به واقعیتهای میدانی باشد. او میپرسد: «اگر نمیخواهیم اجازه دهیم که تشکیلات خودگردان بر غزه حکومت کند، چرا باید آن را در کرانه باختری تحمل کنیم؟»
بهنظر میرسد اسرائیل از این نکته میترسد که گروههای جایگزین تشکیلات خودگردان رفتارهای تندروانهتری از آنها داشته باشند وگرنه با کودتا و تجزیه باقیمانده سرزمین فلسطین مخالفتی ندارند!
تحلیل ریشهای: آیا طایفه جایگزین ملت خواهد شد؟
یکی از بنیانهای تشکیلات خودگردان و سازمان آزادیبخش فلسطین، جایگزینی وفاداریهای قبیلهای با هویت ملی فلسطینی بود. اما بهگفته کدار، این پروژه شکست خورده است. حماس، که وفاداری دینی را بر هویت ملی اولویت میدهد و شکافهای جغرافیایی و اجتماعی در میان شهروندان کرانه باختری، گواهی بر ناکامی این ایدهاند.
واقعیت میدانی نیز از این تحلیل پشتیبانی میکند. در بسیاری از محلههای هبرون، نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان نه تنها نفوذی ندارند، بلکه در صورت ورود، جانشان در خطر است. در یک نمونه تاریخی در سال ۲۰۰۷، افراد وابسته به قبیله جعبری یک ایستگاه پلیس را تصرف کردند و تنها پس از مصالحه تحمیلی با رئیسجمهور محمود عباس، بحران پایان یافت.
انگیزههای اقتصادی یا بازی قدرت؟
منتقدان، این شیوخ را به تلاش برای کسب سهم بیشتر از منابع و رانتهای محلی متهم میکنند. با این حال، طرفداران طرح، آن را تلاشی برای بازیابی نظم و حاکمیت مؤثر میدانند. به گفته یکی از شیوخ: «ما در زمین خود زندگی میکنیم. میدانیم چه کسی تهدید است و چه کسی نه. برای تأمین امنیت، نیازی به تشکیلاتی فاسد نداریم.»
از دیدگاه اقتصادی نیز، همکاریهای نزدیک برخی طوایف با شهرکنشینان اسرائیلی و فرصتهای شغلی در مناطق صنعتی مشترک، سبب شده که منافع عملی بر آرمانگرایی ملیگرایانه پیشی بگیرد. وعده ایجاد منطقه اقتصادی با حمایت اسرائیل نیز بخشی از همین معادله است.
جنایتهای ابوشباب در غزه
این طرح صهیونیستی تنها در کرانه باختری دنبال نمیشود و در غزه هم با حمایت ملی و تسلیحاتی اسرائیل «یاسر ابوشباب، که قبلا از اعضای داعش بود و به کار قاچاق مواد مخدر اشتغال داشت، مشغول فتنهافکنی علیه حماس است تا به این ترتیب کنترل این باریکه مهم در سرزمین فلسطین هم برعهده اسرائیل قرار گرفته و عملا قدرت مانور حماس کاهش یابد.
ابوشباب و گروهش علاوه بر درگیری با نیروهای حماس، مانعی بزرگ بر سر رسیدن کمکهای انساندوستانه به غزه محسوب میشوند و با این رفتارها شریک جنایات اسرائیل در نوار غزه به حساب میآیند.
مقاومت فلسطین: یاسر ابوشباب و گروهش خائن هستند
در عین حال اتاق مشترک گروههای مقاومت فلسطین در بیانیهای، یاسر ابوشباب و گروهش را خائن و خارج از هویت ملی فلسطین خواند و تأکید کرد خون آنها مباح است.
اتاق مشترک گروههای مقاومت فلسطین در واکنش به اقدامات خائنانه «یاسر ابوشباب» و گروهش، آنها را ابزاری در دست اشغالگران دانست.
گروههای مقاومت همچنین، سرنوشت این خائنان را مشابه دیگر مزدوران در طول تاریخ دانستند که در نهایت به سطل زباله تاریخ سپرده خواهند شد.
ابوشباب و افرادش به دستور رژیم صهیونیستی اقدام به تصرف کاروان کمکهای بشردوستانهای میکنند که برای کمک به مردم غزه، وارد رفح میشدند. پس از موفقیت گروه ابوشباب در انجام وظیفه خود، که از سوی صهیونیستها به او واگذار شده بود، مسئولیت تأمین امنیت پروژه صهیونسیتی توزیع غذا در شرق رفح به او واگذار شد.
بهنظر میرسد رژیم صهیونیستی با این طرح که بیشتر به کودتایی برای تجزیه باقیمانده سرزمین فلسطین میماند، مصمم است شرایطی ایجاد کند که خود نظارت جمعی بر این سرزمین داشته و از فعالیتهای ضد صهیونیستی جلوگیری کند.