گسترش فقر و نابرابری، بستر نفوذ دشمن را فراهم کرد
مرتضی افقه، دانشیار اقتصاد دانشگاه شهید چمران که نامه 180 اقتصاددان در رابطه با لزوم تغییر پارادایم در کشور را امضا کرده است، فشار اقتصادی را تقویت کننده کاهش سرمایه اجتماعی دانست.

پس از جنگ 12 روزه، 180 اقتصاددان نامهای خطاب به رئیس جمهور و مردم ایران نوشتند. در این نامه بر اهمیت تامین امنیت بهعنوان نخستین و مهمترین وظیفه هر حکومت تاکید شده است. امضاکنندگان نامه نسبت به بیاعتمادی، سیاست خارجی منجمد، تبعیضها و بیعدالتیها هشدار دادهاند.
آنها همچنین با اشاره به هزینههای سنگین جنگ و بحرانهای ساختاری در حوزههای اقتصاد، سیاست و روابط خارجی، اصلاحات بنیادین در رویکرد نظام حکمرانی، پایاندادن به انحصار رسانهای و تقویت شایستهسالاری را بهعنوان ضرورتهای تضمین امنیت، ثبات و توسعه ایران معرفی کرده و از دولت درخواست کردهاند تا از مسیر دیپلماسی و مذاکره سازنده با آمریکا و اروپا از ایران محافظت کند.
سید مرتضی افقه دانشیار اقتصاد دانشگاه شهید چمران یکی از امضاکنندگان این نامه است. وی درباره دلایل امضای این نامه به آوش گفت: معمولا نخبگان جامعه در رشتهها و شاخههای مختلف در مقاطع گوناگون احساس مسئولیت میکنند.
دانشیار اقتصاد دانشگاه شهید چمران افزود: در طول سه یا چهار دهه گذشته، آنها در برهههای مختلف احساس کردند که نیاز به مشارکت در تصمیمگیریها بهخصوص تصمیمگیریهای سخت دارند.
وی ادامه داد: امضا کنندگان احساس کردند که باید مشورت بدهند یا به تصمیمگیران انذار و هشدار بدهند. گروهی از این نخبگان جمع شدند، با هم مشورت کردند، متنی تهیه، امضا و منتشر کردند. این متن بهعنوان کمکی به نظام تصمیمگیری برای خروج از موانع و مشکلات یا بحرانی که با آن مواجه هستند، تهیه شده است. امروز به نظر میرسد یکی از دشوارترین و مهترین شرایط را در برهههای مختلف داشته و داریم. مثل دفعات پیش ولی با احساس مسئولیت بیشتر، گروهی جمع شدند و یک متنی تهیه کردند.
افقه اضافه کرد: آنها این متن را بین همکاران در دانشگاههای مختلف به اشتراک گذاشتند. هر کس که متن را پسندید و احساس کرد که میتواند در کنار نظام تصمیمگیری کمک کند تا کشور را از وضعیت فعلی خارج کنند، آن را امضا کرد.
وی بیان کرد: من هم چون دیدم این متن میتواند کمک کند و بهطور نسبی جامعیت داشته و بهرغم اختصار، نکات مهمی را مطرح کرده است، آن را امضا کردم. اگر نظام تصمیمگیری بپذیرد تا برخی موارد را بلافاصله و برخی زمینهها را به تدریج فراهم کند، شاید کمکی برای خروج از وضعیت فعلی باشد و خطری که حاکمیت کشور در شرایط فعلی چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ جنبههای دیگر با آن مواجه است، مرتفع شود.
اصلاح سرمایه اجتماعی از دست رفته
این دانشیار اقتصاد دانشگاه شهید چمران درباره مسیر تغییر رویکرد توضیح داد: مهمترینش اصلاح سرمایه اجتماعی از دست رفته است که به دلیل سوء تدبیرها و تنگ نظریهای فکری، فرهنگی، سیاسی و مذهبی در سه دهه گذشته بعد از جنگ رخ داده است.
وی افزود: در طول جنگ ایران و عراق میتوان گفت که نزدیک به 100 درصد سرمایه جتماعی را داشتیم و دیدیم که جامعه سختترین شرایط را در طول هشت سال جنگ تحمل کرد اما به دلیل تنگ نظریهای فرهنگی، سیاسی و مذهبی پس از آن دوران، سرمایه اجتماعی را به شدت کاهش دادیم و تعداد زیادی از نخبگان خود را مجبور به مهاجرت کردیم.
افقه اضافه کرد: اما این تهاجم 12 روزه نشان داد که بهرغم بیمهریهایی که اغلب جوانان و فرهیختگان با آن مواجه بودند، تهدید حاکمیت کشور دوباره باعث شد که این اقشار دور هم جمع شوند.
وی تاکید کرد: بعد از جنگ برای اینکه این حمایت همه جانبه تقویت شود، باید تحولات اساسی در نظام تصمیمگیری و تدبیر رخ دهد. تصمیمات نظام تصمیمگیری به شدت با روابط سیاسی با جهان خارج گره خورده است. نظام تصمیمگیری باید حمایت اکثریت مردم برای یکپارچگی در برابر تهاجم خارجی را حفظ کند.
کاهش سرمایه اجتماعی با افزایش فشار اقتصادی
افقه به این پرسش که فشار اقتصادی را چقدر در از دست رفتن سرمایه اجتماعی موثر میدانید، اینگونه پاسخ داد: فشارهای اقتصادی خیلی مهم است اما جنبههای فرهنگی در از دست رفتن سرمایه اجتماعی قویتر بوده است.
وی ادامه داد: در زمان جنگ هشت ساله هم فشار اقتصادی بیشتر از امروز را داشتیم اما به لحاظ فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و سیاسی چون یکپارچگی بود و تفاوتها مردم را از حکمرانان فراری نداده بود، مردم تحمل کردند.
این دانشیار اقتصاد دانشگاه شهید چمران یادآور شد: اکنون فشار اقتصادی یک عامل کمک کننده و تقویت کننده کاهش سرمایه اجتماعی است. ریشهاش هم بیمهریها و جدا کردن بخش قابل توجهی از مردم و مشارکت ندادن آنها در تصمیمگیری است.
وی افزود: اگر تحول اساسی در تصمیمگیری اقتصادی ایجاد شود، آن تحول بدون اینکه تنگنظریها کنار گذاشته شود، موثر نخواهد بود و کاهش فشار اقتصادی هم میسر نمیشود.
گسترش فقر و نابرابری آسیبپذیری را افزایش داد
در جنگ 12 روزه شاهد بودیم دشمن کارخانه پهبادسازی در ایران راه انداخته است. فشار اقتصادی چقدر در این پدیده و تشکیل کانونهای ناامن در کشور موثر بوده است؟
افقه در این رابطه بیان کرد: به نکته مهمی اشاره کردید. بیاعتنایی نسبت به گسترش فقر، نابرابری و بیکاری در طول سه دهه گذشته که ناشی از تصمیمگیریهای غلط اقتصادی بود، آسیبپذیری بسیار زیادی برای مردم ایجاد کرد.
وی افزود: نیاز به گفتن ندارد که فقر یکی از نقاط حساسی است که دشمنان از آن طریق بر کشور غلبه کنند. به نظر میآید که فقر، نابرابری و بیکاری از بسترهای بسیار مهم زمینهساز برای نفوذ دشمن و یارگیری در بین این گروه بوده است.
این دانشیار اقتصاد دانشگاه شهید چمران گفت: اگرچه در کنار آن، یارگیری در سطوح بالاتر هم بوده است که توانستهاند نفوذ کنند اما برای سیاهی لشکرها یا کمکهای جزئی، این عامل موثر بوده و انبوهی از فقرا را به کار گرفتهاند و این آسیبپذیری بر کشور تحمیل شده است.
بخش مهمی از نفوذ مربوط به مسایل اقتصادی است
اگر بسترهای اقتصادی را اصلاح کنیم، میتوانیم بخش کوچکی از پروژه نفوذ را متوقف کنیم؟
افقه در این رابطه گفت: من فکر میکنم که بخش مهمی از نفوذ مربوط به مسایل اقتصادی مرتبط است. تصور من این است که حتی در لایههای بالاتر هم باز وسوسههای اقتصادی کمک کرده است که نفود حاصل شود.
وی افزود: وسوسه اقتصادی زمینه نفوذ را فراهم میکند اما در زمان خرید، آدمها قیمتهای مختلفی دارند. در سطوح پایینتر احتمالا با هزینه کمتری افراد آسیبپذیر را میتوان خرید اما در لایههای بالاتر احتمالا رقمهای بالاتر وسوسهانگیز شده است زیرا همه سطوح در این شرایط و مشکلات اقتصادی، آسیبپذیر شدهاند و زمینه جلب آنها بهعنوان ستون پنجم و نفوذی توسط دشمن فراهم شده است.
میتوان نتیجه گرفت که تعیین پایه حقوق نامناسب بستر را برای نفوذ فراهم کرده است؟ این دانشیار اقتصاد دانشگاه شهید چمران به این پرسش اینگونه پاسخ داد: به نظر من این خودش یک معلول است. علت اصلی همان ناکامیهای اقتصادی است.
وی ادامه داد: بهرغم وجود نیروهای انسانی توانمند، حقوق پایین هم تعیین شده که به گسترش فقر کمک کرده است اما این خودش معلول عدم رشد و توزیع مناسب درآمد و عدم اشتغال است. دولت و تولیدکننده چون دچار مشکل اقتصادی بودهاند، ناچار بودند که حداقل دستمزد را به سطوح پایین اختصاص دهند و باعث گسترش فقر شوند.
به گفته افقه، در این نامه به درستی تلاش شده است که مسایل کشور با اختصار بیان شود اما هر بند این نامه احتمالا نیاز به توضیح و تبیین بیشتر دارد. به شرط اینکه سیاستگزار یا تصمیمگیر و تصمیمساز آن را بپذیرند. در چنین شرایطی باید متناسب با هر بند، کمک بیشتری از مجموعه امضاکنندگان نامه طلبیده شود.
وی افزود: نکته دیگر اینکه دوستان تهیه کننده نامه که عمدتا در دانشگاههای شناخته شده یا در تهران هستند، باید بپذیرند که اگر کمکی هم توسط نظام تصمیمگیر خواسته شد، این مشارکت را محدود به دوستان تهرانی نکنند و بدانند که 180 نفر آمادگی مشارکت دارند.
مشارکت به سلبریتیها محدود نشود
این دانشیار اقتصاد دانشگاه شهید چمران اضافه کرد: البته من این گلایه را به دوستان هم مطرح کردم. رویه این نامه مثل نامههای قبل نباشد که معمولا وقتی این نامهها منجر به نتایج نسبی میشوند، فقط همان افراد خاص و ویژه شناخته شده یا سلبیریتیهای علمی هستند که در بقیه مراحل مشارکت میکنند و بقیه را فراموش میکنند.
وی تاکید کرد: اگر صداها شنیده نشود، مشارکت نخبگان در مراحل بعدی کاسته میشود و این مسئله به زیان کل کشور خواهد بود.