در باز شد و گل آمد، مسئول عزیز خوش آمد
امروز روز جهانی تشکر از مسئولان است. دیدیم زشت است ما قدردان نباشیم. بفرمایید تشکر با سس اضافه.

امروز روز جهانی تقدیر از مسئولان محترم است. بله در دنیا این روز هم وجود دارد. به کسی هم ربطی ندارد. چرا؟ شاید چون دلیلش این است که مسئولان فرنگیها نیاز به تقدیر دارند و گرنه مسئول هر جای دنیا که باشد باید کلی سنگ بیندازد جلوی پای بقیه در غیر این صورت هر طور هم که حساب کنی مسئولی مسئول نیست، کارش درست نیست و حقوقش حقش نیست. اصلا در شأن ما میباشد که مسئول با ما همکاری کند؟ گیریم که ایشان سنگ نینداخت، خود ما تعجب نمیکنیم؟ حرف در نمیآوریم؟ نمیگوییم این چرا با ما همکاری کرد؟ نمیگوییم این مسئول حالش خوب نیست؟ میگوییم دیگر. حالا در این روز بسیار گرامی، از همه مسئولان سپاسگزاریم و حتی تشویقشان هم میکنیم. مثلا:
با تشکر از خانم نادره رضایی برای انتخاب نکردن «مدیرکل هنرهای نمایشی» و در ادامه لوح زرین برای مدیرکل هنرهای نمایشی که انتخاب نشده تا «دبیر جشنوارههای فجر و آیین سنتی» را انتخاب کند.
با تشکر از آقای اتابک نادری سرپرست هنرهای نمایشی که ناگهان قهر کرد و دو ماه است که این برگ از تاریخ را هم ورق زده.
با تشکر از وزیر نیرو که دو ماه پیش عنوان کرد قطعی برق نداریم و سر حرفش ماند فقط با کمی تغییر ما در حال حاضر وصلی برق نداریم.
با تشکر از وزیر ارتباطات که نامه اپراتورهای ایرانسل، همراه اول و رایتل را قبول و اینترنت ما را هفتاد در صد گران کرد تا بیخود و بیجهت در فضای مجازی نباشیم و کانون خیلی گرم خانوادگیمان سرد نشود و خدای نکرده فکر نکنیم آدم حسابی هستیم.
با تشکر از مدیر جشنواره کن که با ایجاد قوانین سختگیرانه مثل نپوشیدن لباس بدننما و عریان، نیمهعریان، کمی عریان، کمی تا ذرهای عریان، کمی در دوربین عریان به صدا سیما و خبرگزاریهای ایران برای هر چه بهتر پوشش دادن جشنواره کن کمک کرد.
با تشکر از امام جمعه تنگستان که با ذکر «کوچه جای دعوا نیست» مجوز یک فستیوال محلی را لغو و تیترهای فراوانی به ما هدیه داد.
با تشکر از فرشهای ایرانی که مسئولان فدراسیون فوتبال ما را سربلند کرده و به جناب مهدی تاج کمک کردند تا حتی در شرایط حذف تیمهای جوانان، نوجوانان، کودکان، ساحلی، سالمندان، المپیک و جداً کلیه تیمها و فراهم نکردن زیرساختهای فوتبال، بهترین فدراسیون آسیا شناخته بشود.
با تشکر از نمایندگان تندرو مجلس که با تشخیص «وزیر کمتر، افتضاح بیشتر» در اوج جنگ اقتصادی متعهدانه پافشاری کردند تا بیش از سه ماه کشور بدون وزیر اقتصاد باشد و با بازی «گردو شکستم، گردو شکستم، زدم سرت را شکستم» سرگرمی خود را به اوج رساندند.
با خیلی سپاس از علیرضا کاظمی وزیر عزیز آموزش و پرورش که ستاره مسئولان رده بالاست. چیزی شبیه هتل پنج ستاره. جناب کاظمی عزیز لوح زرین، سپاس ویژه و قلم خیلی طلایی را همزمان از آن خود کرده. اول در یک ظهر اداری، قول پرداخت معوقه پاداش معلمان بازنشسته را داد. همین دیگر. منتظر چه پایانی هستید. او بار دیگر ثابت کرده مسئول فقط قول میدهد و اجرا با مردم است.
و در همین حال، ساعت مدرسه را به ساعت شش صبح تغییر داده تا همه بدانند کت تن کیست. با وجود این همه درخشندگی از تلاش نایستاده و در حالی که برادر شهید حسین فهمیده، گفته است این شهید والله وصیتنامه ندارد، وزیر عزیز این را در شأن شهید ندیده و دست به کار شده و گفته بالله باید داشته باشد و وصیتنامهای را نوشته و با اعتماد به نفسی که فقط یک وزیر دارد آن را در تلویزیون قرائت کرده است. در انتها هم در دلش گفته:
این بود انشای من
خوش بود دوستای من
و در پایان با تشکر از همه مسئولان سیاسی برای همه کارهایی که همه ما آن را درک کردیم یا نکردیم. چرا که ترس برادر مرگ است.