EN
به روز شده در
کد خبر: ۵۱۶۷۱

غارت یادگارهای فرهنگی ایران بدست اروپاییان

آسیب , غارت و گزندی که از بیگانگان اروپایی به یادگارهای فرهنگی ایران رسید,از تاخت و تاز عرب و مغول نرسید . غارتگران اروپایی که البته نام کاوشگر بر خویش نهاده بودند به پیروی از نیای غارتگر خود اسکندر گجستک از بی تفاوتی ایرانیان و ناکارآمدی دولت ایران نهایت بهره را بردند و بسیاری از یادگارهای تاریخ و فرهنگ ایران زمین را به تاراج بردند.

غارت یادگارهای فرهنگی ایران بدست اروپاییان

هنوز جای شمشیرهایی که سربازان اسکندر از روی کینه ورزی و حسادت بر سنگ های زیبای کاخ آپادانای شوش وارد کرده بودند بر جای بود که فرزندان آن غارتگران آمدند و کار ناتمام نیاکان خود را به سرانجام رساندند.
گنجینه‌هاى با ارزش شوش هزاران سال در آغوش بهترین امانتدار تاریخ یعنى خاک ، جای گرفته بودند تا این که شاهان بى لیاقت قاجار براى تامین مخارج عیاشى و سفرهاى پر خرج به فرنگ ، امتیاز حفارى از مناطق باستانى کشور را به بهاى بسیار اندک به بیگانگان اروپایی فروختند. بیگانگان هم سرخوش از این داد و ستد پرسود شروع به غارت آثار باستانى ایران کردند.
بد نیست نمونه هایی ازین غارتگری ها را بازگو کنیم تا فرزندان ایران زمین بدانند بیگانگانی که خود را متمدن و با فرهنگ می نامند , چه انسانهای بی فرهنگ و ددمنشی بوده اند و هستند.

در سال ۱۸۸۰ میلادى یک گروه از باستان شناسان فرانسوى به سرپرستى دیولافوا به سراغ خرابه هاى باستانى شوش رفتند و هنگام کاوش به کاخ آپاداناى داریوش رسیدند. این باستان شناسان به اصطلاح متمدن غربى هر آنچه نیای غارتگرشان اسکندر نتوانسته بود نابود کند ، غارت کردند و با خود بردند. ستون ها و سرستون هاى سالم را با اره هاى مخصوص بریدند و صدها جعبه ی بزرگ را پر از آجرهاى لعابدار کردند و هر آنچه توان حملش را نداشتند ، خرد و نابود کردند.

از خانم دیولافوا که همراه شوهرش به ایران آمده بود ، کتاب خاطراتى به نام سفرنامه مادام دیولافوا چاپ شده است. او در بخشى از کتابش نوشته است : « کشف مجسمه گاو (منظور سرستون کاخ آپادانا شوش است) باعث خوشحالى شوهرم شده ، ولى در عین حال او را بسیار اندوهگین و نگران ساخته است. زیرا بدن گاو که از یک قطعه سنگ مرمر تراشیده شده است ، وزنى بیش از ۱۲ هزار کیلو دارد. ما هنوز وزن ستون آن را تخمین نزده ایم و نمى‌دانیم که چگونه موفق خواهیم شد این قطعات سنگین را تا ساحل دریا برسانیم. تکان دادن چنین توده عظیمى واقعا غیر ممکن است ».
خانم دیولافوا قادر به کشیدن آز و خودخواهى خود نمى‌شود و سرانجام یکى از زیبا ترین آثار هنرى ایران را (گویا در حالت مستى) در هم مى‌شکند :
« بالاخره نتوانستم به خشم خود مسلط شوم. پتکى به دست گرفتم و به جان حیوان سنگى افتادم. ضرباتى محکم به او زدم. سرستون در نتیجه ضربات پتک مثل میوه رسیده از هم شکافت ».

گروه غارتگر فرانسوى به سرعت همه ی آن آثار بى‌ مانند و ارزشمند کشورمان را به ساحل دریای پارس رساندند و سوار بر کشتى جنگى با خود به فرانسه بردند. امروزه اگر به شوش سر بزنید ، از آن همه شکوه و زیبایی کاخ هاى داریوش تنها شماری ستون و تندیس خرد شده مى‌بینید و دیگر هیچ !
و حال مجبوریم براى دیدن یادگارهای فرهنگی کشورمان راه دور و درازى طى کنیم ، تا موزه لوور فرانسه !

نکته : فرانسویان از زمان مارسل دیولافوا، در انتظار شرایط مساعد و بهتری برای بستن قرارداد و شروع حفاری بودند. سرانجام ناصرالدین شاه امتیاز حفاری باستان‌شناسی را در سال 1895 میلادی به دولت فرانسه داد. طبق این قرارداد با  دادن 10 هزار تومان (50 هزار فرانک) به شاه ایران نیمی از آنچه به دست می‌آمد، نصیب دولت فرانسه می‌شد و از باقیمانده یک سوم به دولت ایران و دو سوم به مالک زمین می‌رسید. در این قرارداد به دلیل ترس شاه از خشم مردم مسلمان ایران، اماکن دینی مستثنی شده بود.

ساخت یک قلعه ی اروپایی بر روی تپه اکروپل
حکومت فرانسه در سال 1894م با اخذ امتیاز انحصاری حفاری‌های باستان شناسی در شوش متمرکز شد. ژاک دمورگان در 16 دسامبر 1897 میلادی با مسئولیت جدیدش وارد شوش شد و برای تامین محلی برای زندگی اعضای هیات باستان‌شناسی فرانسه و نیز محافظت از اشیای مکشوفه، در مدت شش ماه قلعه‌ای به سبک معماری اروپای قرون وسطی بر روی تپه اکروپل که به معنای بالاترین نقطه شهرست بنا کرد.
او این دژ مستحکم را با آجرهای بر جا مانده از کاخ آپادانا و چغازنبیل و محوطه باستانی هفت تپه بر مبنای نقشه زندان باستیل فرانسه بنا نهاد. در واقع این قلعه موزه‌ای از آجرهای دوره‌های ایلامی، هخامنشی، اشکانی و ساسانی است. (وقتی به آجرهای این قلعه نگاه کنید، آجرهای لعابدار یا آجرهای منقش به خط میخی کاملا مشهود است.)
این فرانسوی هرچه را که توانست، استخراج کرد و به موزه لوور و دیگر موزه‌های اروپا فرستاد و هرچه که فرستادنی نبود در ساخت قلعه به کار گرفت! و اینگونه است که اکنون از کاخ آپادانا چیزی جز چند پای ستون و چند  تکه سنگ باقی نمانده است!

ارسال نظر

آخرین اخبار