به روز شده در
کد خبر: ۱۶۹۸۳
نگاهی به طوفان‌های گرد و غباری که از 10 سال پیش معلوم بود می‌رسند

چطور زیر خاک دفن شدیم؟

طوفان‌های گرد و غبار دیگر صرفاً یک پدیده طبیعی نیستند، ابرهای نارنجی که هوا را تیره و نفس کشیدن را ناممکن می کنند نتیجه سال‌ها مدیریت نادرست منابع خاک، آب و زمین در سطح ملی و منطقه‌ای‌ هستند. برای مقابله با آن‌ها، نمی‌توان به راه‌حل‌های موقت یا تبلیغاتی اکتفا کرد. تنها از طریق ترکیب تدابیر علمی، سیاست‌های پایدار، مشارکت مردمی و همکاری منطقه‌ای است که می‌توان از کابوس ریزگردها عبور کرد. تاریخ نشان داده این کار ممکن است؛ اگر اراده‌ای برای تغییر وجود داشته باشد.

چطور زیر خاک دفن شدیم؟
گروه پرونده‌های ویژه

 تصویر آخرالزمانی مجموعه فیلم‌های «مکس دیوانه» صحرایی عظیم که در آن تنها می‌توان پشت دیواره‌های صخره‌ای پناه گرفت تا از گزش طوفان‌های ریگ روان، امنیتی موقتی پیدا کرد، تصویری است که خیلی‌ها دوست دارند فکر کنند در آینده دور، وقتی ما و بچه‌ها و نوه‌هایمان مرده باشیم بر سر بشر خواهد آمد. این خبرها نیست. واقعیت این است که این فاجعه همین دو نسل پیش یک‌بار تجربه شده و حالا هم در زمان ما دوباره در حال تکرار است.

 همین چهار، پنج سال پیش تصویر ابری از خاک که کم‌کم تهران را در بر می‌گرفت، شبیه یک تصویر سینمایی و پدیده‌ای خارق‌العاده بود. تصویری که مردم دوربین‌هایشان را علم می‌کردند تا از آن عکس و فیلم بگیرند که بعداً شاید در یک جایی از آن استفاده کنند، مثلاً در نمایی وسط یک فیلم دراماتیک یا عکسی با مضمون جهان بر سرم خراب شد. حالا اما طوفان‌های گردوغبار در تهران و شهرهای دیگر البرز جنوبی آن‌قدر عادی است که حتی کسی به خودش زحمت شکار لحظات ناب این پدیده مرگبار محیط زیستی را هم نمی‌دهد. هشدارهای زرد و نارنجی هواشناسی که قبلاً بیشتر در مورد شهرهایی در خوزستان و سیستان و بلوچستان صادر می‌شد، حالا در تمام غرب ایران مسئله‌ای روزمره است و به‌زودی در شرق کشور هم عادی خواهد شد. تنها در سه هفته آخر اردیبهشت‌ماه پنج هشدار نارنجی طوفان گردوغبار در کشور صادر شده است. این به‌غیر از هشدارهای زرد است که از مردم می‌خواهد اگر مجبور نیستند از خانه بیرون نیایند، هشدارهای نارنجی از مردم می‌خواهند هر جا که هستند بمانند یا سریع‌تر خودشان را به فضای بسته برسانند چراکه بیرون ماندن می‌تواند خطرات جدی داشته باشد. در دو ماه اول سال جاری علاوه بر این، دست‌کم دو هشدار قرمز برای طوفان‌های گردوخاک صادر شده است، در چند نوبت مدارس و ادارات تعطیل شده، دو نفر کشته شدند، و حداقل چهل و یک نفر مصدوم برجای مانده است.

طوفان تهران

چه اتفاقی افتاده است؟ شاید اولین نشانه‌های تشدید طوفان‌های گردوغبار را مردم از تابستان سال ۸۸ به یاد داشته باشند، وقتی دولت احمدی‌نژاد برای چند سال پیاپی از پرداخت هزینه‌های مالچ پاشی روی شن‌های روان در عراق خودداری کرد و عراق تازه از جنگ آرامش یافته هم عملیات مالچ پاشی را متوقف کرد، چشم مردم به گردوغبار نارنجی رنگی که با بادهای «شمال» بادهای بهاره که عراق به سمت ایران می‌آیند آشنا شد. البته این اولین قسمت داستان بلند طوفان‌های گردوغبار منطقه‌ای نیست، هر چند شاید برای ما در ایران، یکی از اولین نشانه‌های بحرانی شدن اوضاع بوده باشد.

 این کمربند نا مسکون!

کمربندی از مناطق خشک و نیمه‌خشک در عرض‌های جغرافیایی میانی زمین، شامل شمال آفریقا، شبه‌جزیره عربستان، عراق، سوریه و ایران، یعنی عرض جغرافیایی پانزده تا سی و پنج درجه شمالی قرار دارد که تمام مناطق بیرون از آب آن درگیر خشکی است. این کمربند که برخی از مهم‌ترین صحراهای جهان را در خود جا داده است، بستری طبیعی برای شکل‌گیری و انتقال طوفان‌های گردوغبار فراهم می‌کند. در دهه‌های گذشته، کاهش بارندگی، افزایش خشکسالی، بهره‌برداری بی‌رویه از منابع آب، و تخریب پوشش گیاهی، فشار بیشتری به این کمربند خشک وارد و آن را وحشی‌تر از قبل هم کرده است. در نتیجه طوفان‌های که پیش‌تر بیشتر در مناطق بیابانی مرزی محدود بودند، اکنون با شدت و فرکانس بیشتری به شهرهایی چون اهواز، تهران، اراک، کرمانشاه و حتی تبریز می‌رسند.

 در بهار و تابستان، وزش بادهای گرم و خشک می‌تواند ذرات معلق را تا هزاران کیلومتر جابه‌جا کند و از آنجاکه مانع طبیعی مانند دریاچه یا پوشش گیاهی انبوه بر سر راه آنها قرار ندارد، می‌تواند تا هر جایی که می‌خواهد و زورش می‌رسد پیش بیاید و زندگی را در مناطقی حتی بالاتر از عرض‌های جغرافیایی عموماً بیابانی مختل کند.

طوفان 3

بادهای «شابلی» در آفریقا، «شمال» در عراق و خوزستان، و بادهای 120 روزه در شرق ایران، عمده‌ترین محرکان گرد و غبار در بهار و تابستان هستند، که هر چند گفته می‌شود یکی از رویه‌های تغذیه جنگل‌های بارانی در آمازون هستند اما با خودشان آلودگی‌های محیطی و باکتریایی را جابه‌جا می‌کنند، پوشش گیاهی بومی را از بین می‌برند و منجر به فرسایش خاک و سطوح دیگر می‌شوند.

مشکل جغرافیاست اما نه آن جغرافیا!

گرفتاری طوفان‌های گردوغبار، تنها موضوع خاورمیانه و شمال آفریقا نیست. در همین عرض جغرافیایی در قاره آمریکا هم مشکلات مشابهی وجود دارد. نمونه تاریخی آن طوفان‌های مشهور به « کاسه  خاک» است که در دهه سی مناطق مرکزی و شرقی آمریکا را تحت تاثیر قرار داد. در نتیجه خشکسالی شدید، شخم‌زنی‌های گسترده و حذف پوشش طبیعی دشت‌ها در ایالت‌هایی مانند اوکلاهاما، تگزاس، کانزاس و نیومکزیکو، صدها طوفان عظیم گردوغبار شکل گرفت که زندگی میلیون‌ها نفر را مختل کرد. طوفان‌های غبار به خانه‌ها نفوذ می‌کردند، محصولات کشاورزی نابود می‌شدند و هزاران خانواده مجبور به مهاجرت شدند؛ عمدتا به مناطق ساحلی.

در دهه سی آن قدرها که امروز صحبت از تغییرات اقلیمی می‌شود، حرفی از خشکی جهانی نبود، جنگ هم بود اما جنگ در قاره‌های دیگر بود آمریکا درگیر آن نبود و با این وجود، رشد جمعیت، تخریب پوشش گیاهی برای ایجاد زمین‌های بیشتر برای کشاورزی و برداشت گندم، شخم زدن عمیق خاک که باعث فرسایش سطحی بیشتر می‌شود، از بین بردن مراتع و چرای بی‌رویه دام، و در نهایت خشک سالی شدید بین سال‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۶ باعث وقوع بحران شد. باد از دشت‌های مرکزی بادخیز بلند می‌شد و وقتی پوشش گیاهی مناسبی بر سر راهش نبود، خاک را با خودش بلند می‌کرد به این طرف و آن طرف می‌برد. حاصل همان چیزی بود که امروز در ایران هم رخ می‌دهد، میلیون‌ها هکتار زمین کشاورزی از بین رفت. ۲/۵ میلیون نفر مجبور به مهاجرت شدند. معیشت هزاران کشاورز نابود شد و آن چه که از آن به عنوان افسردگی بزرگ آمریکا یاد می‌شود، تشدید شد.

dust-bowl-causes-1

خاک شوش‌های ناکارآمد و بحران بهداشتی طوفان

مسئله ریزگردها و طوفان‌های گرد و غباری که آنها را به خود حمل می‌کنند تنها مسئله فرسایش سطح سنگی ساختمان‌ها و نابودی کشاورزی که قبلا جنگل‌ها و پوشش گیاهی طبیعی زمین به خاطر آنها از بین رفته، نیست. از آنجا که انسان‌ها به جای شوش خاک شوش ندارند طوفان‌های گرد و غبار که هوا را ظرف چند دقیقه نارنجی می‌کنند می‌توانند برای انسان‌ها و حیوانات دیگر کشنده باشند.

یکی از دلایلی که مدیرانی مانند عباس شاهسونی، رئیس گروه سلامت هوا و تغییر اقلیم وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت بهداشت، در پی هر هشدار هواشناسی در مورد طوفان‌های گرد و خاک از مردم می‌خواهد که از خانه خارج نشوند هم همین است، ریزگردها یا ذرات معلق با قطر کمتر از 10 میکرون (PM10) و به‌ویژه کمتر از ۲/۵ میکرون (PM2.5) به‌راحتی از طریق تنفس وارد بدن می‌شوند و می‌توانند به ریه‌ها و سیستم گردش خون نفوذ کنند. قرار گرفتن طولانی‌مدت در معرض این ذرات می‌تواند منجر به بیماری‌های تنفسی مزمن، تشدید آسم، بیماری‌های قلبی، سکته مغزی و در نهایت افزایش مرگ‌ومیر شود.

طوفان سال 1393

مثل همیشه کودکان، سالمندان، بیماران قلبی و تنفسی بیش از دیگران در معرض خطر قرار دارند. اعلام وضعیت زرد و نارنجی در مورد طوفان‌های گرد و غبار هم به همین دلیل است. مسئله تنها پرنده‌ها و گربه‌هایی که خفه می‌شوند، یا درختانی که می‌شکنند یا از ریشه در می‌آیند نیست. مسئله مرگ مردم در نتیجه سقوط از ارتفاع یا سقوط اشیا و تابلوها بر سر آنها هم نیست. علاوه بر همه اینها، مسئله این است که گردوغبار نه تنها در میان مدت و بلند مدت، بلکه در کوتاه مدت هم می‌تواند کشنده باشد. در سال‌های اخیر، همزمان با اوج‌گیری طوفان‌های گرد و غبار در ایران، مراجعات به مراکز درمانی در شهرهایی مانند اهواز و زابل به‌دلیل مشکلات تنفسی چند برابر شده و همچنان با هر طوفان گرد و غبار انتشار آمار رو به افزایش مراجعان به اورژانس‌ها ادامه دارد.  

علاوه بر این‌ها، طوفان‌های ریزگردی می‌تواند باعث افزایش بروز بیماری‌های فشار خون و مشکلات عروقی ناشی از آن شود، سقط جنین و زایمان زودرس در زنان باردار، التهاب ملتحمه (قرمزی و خارش چشم)، خشکی چشم، سوزش و تاری دید، حساسیت پوستی، خارش، کهیر و تحریک پوست برای کسانی که در معرض این طوفان‌ها قرار دارند از عوارض دیگری است که کمتر به آنها توجه می‌شود. طوفان‌های گرد و غبار طولانی‌مدت، به‌ویژه در شهرهای آلوده مثل تهران بر سلامت روانی مردم هم موثر هستند، افزایش حملات اضطرابی، افزایش اضطراب و افسردگی، تحریک‌پذیری و مانند آن می‌تواند از عواقب کمتر دیده شده این طوفان‌ها باشد.

هوای بیمار، اقتصاد را هم بیمار می‌کند

طوفان‌های گرد و غبار، فقط مردم را بیمار نمی‌کنند. این طوفان‌ها همچنین مردم را و کشورها را فقیر و فقیرتر می‌کنند. همان‌طور که در مورد تاثیر این طوفان‌ها بر افسردگی بزرگ آمریکا دیده شده است، طوفان‌ها می‌توانند تولید کشاورزی و صنعتی را تحت تاثیر قرار دهند، با از بین بردن زمین‌های کشاورزی منجر به مهاجرت‌های گسترده شود که هم تولید کشاورزی را کاهش می‌دهد و هم به بحران‌های حاشیه‌نشینی در شهرها منجر می‌شود. این طوفان‌ها همچنین با تعطیل کردن مدارس و دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی، افزایش مراجعه به بیمارستان‌ها، افزایش بیماری‌های مزمن، افزایش ریسک بارداری و همین طور افزایش مرگ و میر بر تولید ناخالص مناطق مختلف و همین‌طور تولید ناخالص ملی تاثیر می‌گذارند. علاوه بر این‌ها طوفان‌های گردوغبار بازده زمین‌های کشاورزی، بازده آموزش، بازده کاری سیستم بهداشتی و صنایع را هم کاهش می‌دهند و با اختلال در فرآیند حمل و نقل زمینی و هوایی و افزایش تصادفات هزینه‌های فوری به اقتصاد کشورها وارد می‌کنند.

طوفان2

مناطقی که مستعد طوفان‌های گردوغبار هستند در جذب سرمایه‌گذاری، و نگهداری سرمایه‌گذاری‌هایی که قبلا انجام شده با مشکل مواجه هستند، این مسئله در کنار آلودگی‌های زیست محیطی بر رشد مهاجرت تاثیر می‌گذارد و جذب مردم و گردشگران را کاهش می‌دهد.

آن مناطقی که امروز خالی از مردم دیده می‌شوند همیشه خالی از سکنه نبودند، همین سیستان و بلوچستان خودمان پیش از خشک شدن هیرمند دشت کشاورزی بود، تکرار این رویه در باقی جاهایی که امروز جاذب جمعیت هستند اما در معرض خشکی قرار دارند دیر و دور نیست.

 چرا کار به اینجا کشید؟

 در آمریکا طوفان‌های گردوغبار ناشی از فشار بیش از اندازه به منابع زمین و البته یک دوره طولانی خشکسالی بود. در باقی کمربند خشک جهان، مسئله کمی پیچیده‌تر است. مثلاً در مورد ایران بحران گردوغبار ناشی از توسعه‌طلبی محیط زیستی ترکیه است. افزایش ساخت سد بر سرچشمه‌های رودهای دجله و فرات، باعث کاهش آب در عراق و خشکی بیشتر زمین و فرسایش بیشتر خاک منجر شده است و بعد از آن هم با هر بادی، خاک از عراق به ایران سرازیر می‌شود. تخمین زده می‌شود که نه‌تنها در نتیجه سیاست‌های آبی ترکیه بلکه همچنین در نتیجه سال‌ها تاخیر در برنامه‌ریزی در مورد منابع آب‌وخاک در نتیجه جنگ و درگیری‌های داخلی در عراق، ۵۵ درصد زمین‌های این کشور در معرض فرسایش خاکی بسیار جدی قرار دارد که گردوغبار آن به چشم ایران خواهد رفت.

 به‌غیراز دلایلی ژئواستراتژیکی، خشکسالی طولانی، لج‌بازی سیاسی مثلاً در جریان خودداری ایران از پرداخت هزینه مالچ پاشی در عراق، تخریب پوشش گیاهی، توسعه افسارگسیخته شهرها، کاهش پوشش گیاهی، افزایش برداشت آب از منابع روزمینی و زیر زمینی، چرای بی‌رویه دام و جایگزین نکردن پوشش گیاهی از بین رفته، همه بر وضعیت امروز اثرگذار بوده است.

 اینها همه در کنار تغییرات اقلیمی قرار می‌گیرند که با خشک شدن بیش از اندازه یک منطقه، و باران‌های سیل‌آسا در منطقه‌ای دیگر، تعادلی که بشر در چند دهه گذشته به آن عادت کرده را تغییر داده و نظم جدیدی را حاکم کرده است که در آن باران سیل است و باد طوفان گردوخاک!

هواشناسی- گرد و غبار

 راه خروج کجاست؟

 سوای این مسئله که جمعیت انسان‌ها زیاد است، در نتیجه آسیب آنها برای طبیعت آن قدر زیاد است که طبیعت به راه‌های مختلفی در حال مقاومت علیه آن است، مجموعه‌ای از راه‌حل‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت برای بحران طوفان‌های گردوغبار وجود دارد که برای بعضی هماهنگی و صلح منطقه‌ای، برای بعضی تصمیم‌گیری کلان دولتی و برای بعضی تنها اراده آدم‌های عادی لازم است.

 در جریان بحران طوفان‌های گردوخاک در آمریکا دولت روزولت برنامه‌ای را پیاده کرد که توانست بخشی از آسیب را مدیریت کند. اولین اقدام، تشکیل اداره حفاظت خاک در سال ۱۹۳۵ بود که باهدف اجرای برنامه‌های کنترل فرسایش ایجاد شد و با آموزش کشاورزان برای استفاده از روش‌هایی مانند شخم در امتداد خطوط تراز زمین، تناوب زراعی، کاشت درخت‌های بادگیر و شخم‌زدن زمین‌های بسیار خشک پیش رفت. علاوه بر این دولت برنامه‌هایی برای کاشت گیاهان مقاوم به خشکی و جلوگیری از چرای بی‌رویه دام‌ها اجرا کرد. در مناطقی که از خشکی آسیب‌دیده بودند برنامه‌های یارانه‌ای برای برگرداندن مردم به خانه‌های ترک شده و احیای روستاها اجرا شد، و با برنامه‌های آموزش عمومی اطلاع‌رسانی در مورد این که خشکی زمین چه آسیب‌هایی به همراه دارد در دستور کار قرار گرفت. برنامه‌های اصلاح خاک، آموزش کشاورزان، کاشت کمربندهای سبز و اجرای سیاست‌های حفظ منابع طبیعی تا حد زیادی بحران را کنترل کرد؛ اما اوضاع در خاورمیانه به آن سادگی‌ها نیست.

 بحران‌های سیاسی و جنگ‌های داخلی، دولت‌های غیر مدرن و توسعه‌طلب و روابط خارجی خصمانه در کنار رشد جمعیت و تغییرات اقلیمی باعث می‌شود که مسئله در خاورمیانه بسیار پیچیده‌تر باشد. بااین‌حال همچنان اجرای برنامه‌های تثبیت خاک، مانند ریگ پاشی و جلوگیری از فرسایش خاک می‌تواند بخشی از مشکل را حل کند. کاشت گیاهان مقاوم به خشکی و شوری، مانند تاغ، درمنه و قیچ، می‌تواند خاک را تثبیت کرده و اکوسیستم منطقه را به‌تدریج بازسازی کند. استفاده از آبیاری قطره‌ای در مراحل اولیه رشد، این فرایند را تقویت می‌کند. بازگرداندن جریان آب به تالاب‌ها و مدیریت یکپارچه منابع آب، می‌تواند نقش مهمی در کنترل گردوغبار داشته باشد و در کنار آن، اقلیم خشک و لازمه‌های کشاورزی در آن مانند اصلاح شیوه‌های کشاورزی، کاهش شخم‌زنی، تناوب زراعی، و حفاظت خاک باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.

 هم‌زمان برای کاهش تأثیر طوفان‌ها بر سلامت مردم توسعه سامانه‌های پیش‌بینی طوفان‌های گردوغبار، هشدار سریع به شهروندان، تجهیز مراکز درمانی، و آموزش همگانی برای استفاده از ماسک‌ها و فیلترهای هوا، توسعه زیرساخت‌های آموزش الکترونیک و همین‌طور کار از خانه می‌تواند هم به سود سلامتی مردم و هم به سود اقتصاد کشور باشد.

 طوفان‌های گردوغبار دیگر صرفاً یک پدیده طبیعی نیستند، ابرهای نارنجی که هوا را تیره و نفس‌کشیدن را ناممکن می‌کنند نتیجه سال‌ها مدیریت نادرست منابع خاک، آب و زمین در سطح ملی و منطقه‌ای هستند. برای مقابله با آن‌ها، نمی‌توان به راه‌حل‌های موقت یا تبلیغاتی اکتفا کرد. تنها از طریق ترکیب تدابیر علمی، سیاست‌های پایدار، مشارکت مردمی و همکاری منطقه‌ای است که می‌توان از کابوس ریزگردها عبور کرد. تاریخ نشان داده این کار ممکن است؛ اگر اراده‌ای برای تغییر وجود داشته باشد.

ارسال نظر

آخرین اخبار