سرنوشت تلخ مرد شماره یک تاریخ فوتبال ایران در خانه سالمندان
شنبهای که قرار بود با شروع مذاکرات ایران و امریکا خوب آغاز شود تحت تاثیر یک تصویر درام و تلخ از مرد شماره یک فوتبال ایران روی صندلی آسایشگاه سالمندان در حومه شهر پاریس ناراحت کننده استارت خورد.

پرویز قلیچخانی یکی از مفاخر فوتبال ایران است که هنوز ورزشگاه شیرودی و آزادی صدای گامهای استوار و شوتهای طوفانیاش را به خاطر دارد.
قلیچخانی فقط یک فوتبالیست نبود؛ او نماد یک نسل طلایی بود، رهبر بیچونوچرای تیمی که سه بار پیاپی جام ملتهای آسیا را فتح کرد، کاپیتانی که ایران را برای اولین بار به المپیک مونیخ رساند و در یکی از تاریخیترین بردهای ایران مقابل برزیل، حضور داشت. او هافبکی کامل بود؛ البته هافبک که چه عرض کنیم! در تمامی پستها به جز دروازهبانی بازی کرد و در هر پستی که بازی میکرد، بینظیر بود!
قلیچخانی سالهاست با یک بیماری سنگین مبارزه می کند و سرنوشت زندگی باعث شده پرویزخان سر از یک آسایشگاه سالمندان در فاصله چند هزار کیلومتری ایران بیاورد. فرمان تمام عیار خط میانی تاج، پرسپولیس و تیم ملی آنقدر خوب بود که با وجود درخشش ستاره هایی چون علی دایی، علی پروین، حسن روشن و حتی کریم باقری و مهدی مهدوی کیا کماکان شماره یک تمام نشدنی تاریخ فوتبال ایران محسوب می شود.
او که از مفاخر تاج است، پیراهن پرسپولیس، دارایی و عقاب را هم بر تن کرده بود تا از این حیث نیز خاص باشد.
تصور اینکه آن پاهای هنرمند و قدرتمند که روزگاری توپ را به زیبایی به گردش درمیآورد و دروازهها را میگشود، حالا به سختی یاریاش میکنند و آن ذهن خلاق و رهبر، درگیر مبارزه با عوارض یک بیماری طولانی است، قلب هر ایرانی علاقهمند به فوتبال را به درد میآورد. صدای فریادهای تماشاگران حالا برای او به یک کابوس تکرار نشدنی تبدیل شده و تنهایی در راهروهای خانه سالمندان یار اینروزهایش.
ای کاش پرویزخان همین حوالی بود. او آنقدر به فوتبال ما خدمت کرده که اگر تا آخر عمرش هم به او خدمت کنیم باز بدهکارش هستیم.
اما هیچ بیماری، هیچ آسایشگاهی و هیچ فاصلهای نمیتواند نام پرویز قلیچخانی را از تاریخ پر افتخار فوتبال ایران پاک کند. او همچنان همان «ژنرال» خط میانی، همان معیار و محکی است که نسلهای بعد، هافبکهای دفاعی و رهبران تیم را با او میسنجند. جایگاه او، فارغ از تمام فراز و نشیبهای زندگی شخصی و دیدگاههای سیاسیاش که خود همواره بر آن استوار بوده، در قله رفیع فوتبال ایران تثبیت شده و ماندگار است.
این خبر تلخ، بیش از هر چیز یادآور گذر بیرحم زمان و شکنندگی انسان است، حتی اگر آن انسان، قهرمانی بزرگ چون قلیچخانی باشد. شاید این تلنگری باشد برای یاد کردن از اسطورهای که سالها برای فوتبال این مرز و بوم افتخار آفرید و حالا در گوشهای از دنیا، نیازمند آرامش و شاید اندکی توجه و احترام بیشتر است. نام پرویز قلیچخانی، درخشانتر از آن است که غبار فراموشی بتواند آن را کمفروغ کند.