EN
به روز شده در
کد خبر: ۵۹۷۷۸

اگر ما پشت در ماندیم، مردم هم بمانند!

ممنوعیت پخش زنده مراسم قرعه‌کشی جام‌جهانی ۲۰۲۶ از سوی ساترا، تازه‌ترین حلقه از زنجیره تصمیم‌هایی است که طی روزهای گذشته پیرامون این رویداد جهانی اتخاذ شده است.

اگر ما پشت در ماندیم، مردم هم بمانند!

 ماجرا از جایی آغاز شد که فدراسیون فوتبال اعلام کرد هیچ نماینده‌ای از ایران در مراسم قرعه‌کشی حاضر نخواهد شد؛ تصمیمی که پس از سخت‌گیری وزارت خارجه آمریکا در صدور ویزا برای مقامات ایرانی نهایی شد. در میان متقاضیان، تنها چهار نفر از جمله امیر قلعه‌نویی و مهدی محمدنبی موفق به دریافت ویزا شدند و نام مهدی تاج، رئیس فدراسیون، در میان افراد پذیرفته‌شده نبود.

این تصمیم اولیه (عدم حضور نمایندگان ایران) حال به لایه رسانه‌ای ماجرا رسیده و نتیجه آن، صدور ابلاغیه‌ای از سوی ساترا برای منع پخش زنده این مراسم در پلتفرم‌های اینترنتی است. هرچند هنوز موضع رسمی صداوسیما درباره پخش تلویزیونی مشخص نشده، اما با توجه به جایگاه ساترا، بعید است رویکرد رسانه ملّی متفاوت باشد.

در این میان، پرسش‌هایی جدی شکل می‌گیرد. آیا ممنوعیت پخش زنده ارتباط مستقیمی با عدم حضور مقام‌های ایرانی دارد؟ آیا این تصمیم نوعی واکنش به رفتار دولت آمریکا تلقی می‌شود؟ یا باید آن را ادامه همان سیاستی دانست که همیشه در بزنگاه‌های مشابه اجرا شده: وقتی حضور نداریم، پس پخش هم ضرورتی ندارد.

مراسم قرعه‌کشی جام‌جهانی یک رویداد عمومی، جهانی و کاملاً رسانه‌ای است. نه محتوای محرمانه دارد و نه تفسیر سیاسی پیچیده و  نیازمند پخش کنترل‌شده. با این حال، ممنوعیت پخش زنده این پرسش را برجسته می‌کند که تفاوت پخش زنده و غیر زنده در چنین مراسمی چیست؟ اگر حضور چهره‌هایی همچون ترامپ مسئله‌ساز است، آیا این حضور در نسخه ضبط‌شده کم‌رنگ‌تر خواهد بود؟ اگر نگرانی از حاشیه وجود دارد، مگر امکان ویرایش پیش از پخش وجود ندارد؟

از زاویه دیگر، این تصمیم بار دیگر به بحثی قدیمی بازمی‌گردد: چرا باید رویدادی که در سراسر جهان به‌صورت رایگان و بدون محدودیت در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد، در ایران با پیچیدگی، محدودیت یا الزام به استفاده از پلتفرم‌های خاص همراه باشد؟ محدود کردن مسیر دسترسی مردم، نه‌تنها رسانه را تقویت نمی‌کند، بلکه شکاف میان مخاطب و نهادهای رسمی را عمیق‌تر می‌سازد.

در شرایطی که مدیران ورزشی و رسانه‌ای بارها بر ضرورت ایجاد شور و علاقه عمومی پیرامون تیم ملی تأکید کرده‌اند، محدود کردن دسترسی به یکی از مهم‌ترین نقاط آغاز مسیر تیم در جام‌جهانی در تضاد کامل با این ادعا قرار می‌گیرد. چگونه می‌توان انتظار داشت علاقه و هیجان عمومی شکل بگیرد، وقتی ساده‌ترین امکان ارتباط مخاطب با فوتبال ملی، یعنی تماشای یک مراسم رسمی و رایج با موانع مواجه می‌شود؟

در یک نگاه کلان‌تر، این ماجرا بیش از آنکه یک اختلاف رسانه‌ای باشد، بازتاب همان الگوی تکرارشونده‌ای است که سال‌هاست در ساختار رسانه‌ای ایران دیده می‌شود: تصمیم‌گیری واکنشی، سیاست‌گذاری از موضع انفعال، و ترجیح کنترل بر ارتباط با مخاطب.

مردم ایران نه در صدور ویزا نقشی دارند و نه در دعوای سیاسی میان دو کشور؛ اما معمولاً اولین گروهی هستند که نتیجه این تنش‌ها را در زندگی روزمره و حتی در تماشای یک مراسم ورزشی احساس می‌کنند.

ارسال نظر

آخرین اخبار