گفتوگوی بیدندان؛ میثاقی مامور سفیدسازی پیش از بحران؟
گفتوگوی محمدحسین میثاقی با امیر قلعهنویی، سرمربی تیم ملی، بیش از آنکه یک مصاحبه حرفهای باشد، شبیه به تریبونی کنترلشده برای مدیریت افکار عمومی بود.
گفتوگوی محمدحسین میثاقی، مجری برنامه فوتبال برتر، با سرمربی تیم ملی بیش از آنکه یک مصاحبه واقعی باشد، شبیه تلاشی برای آرامکردن فضا پیش از ورود تیم ملی به مقطعی حساس بود. مجریای که معمولاً با پرسشهای تند و صریح شناخته میشود، این بار در نقش همراه و محافظ سرمربی ظاهر شد؛ تغییری که پرسشهای جدی درباره هدف اصلی این برنامه ایجاد میکند.
مصاحبه یا پروژه پیشدستانه مدیریت بحران؟
از همان شروع برنامه مشخص بود با یک گفتوگوی چالشی طرف نیستیم. اگر بخواهیم در چارچوب حرفهای رسانه قضاوت کنیم، خروجی بیشتر به یک رپورتاژ سیاسی- ورزشی نزدیک بود؛ تلاشی برای شکلدادن به یک روایت مطلوب، قبل از آنکه تیم ملی به مرحلهای بحرانی برسد.
میثاقی که سابقه طولانی در اجرای چالشی دارد و معمولاً با قطعکردن راههای فرار، مهمان را تحت فشار میگذارد، این بار تقریباً هیچکدام از ویژگیهای همیشگیاش را نداشت. نه پیگیر بود، نه پرسیدن «چرای» اصلی، نه تلاش برای نمایندگی مردم. در جاهایی که باید گفتوگو را به سمت پاسخگویی سوق میداد، عملاً مسیر فرار را باز گذاشت.
این رفتار وقتی عجیبتر میشود که اتفاقات اخیر را در نظر بگیریم: در فیفادی اخیر، میثاقی همراه کاروان تیم ملی به امارات سفر کرده بود؛ اتفاقی که بسیاری آن را نشانه نزدیکشدن بیش از حد رسانه به تیم ملی و فاصله گرفتن از استقلال حرفهای دانستند. در این برنامه هم او بیشتر شبیه سپر حفاظتی قلعهنویی بود تا یک مجری مستقل.
رفتار متفاوت قلعهنویی؛ آرامش از جنس شرایط
قلعهنویی در این گفتوگو آرام، نرم و بدون تنش ظاهر شد. اما این تغییر لزوماً به معنای دگرگونی شخصیتی نیست؛ بیشتر نشانه شرایط پیچیدهای است که او اکنون در آن قرار دارد. فضای افکار عمومی علیه تیم ملی، نارضایتی گسترده هواداران، نزدیکی به قرعهکشی جام جهانی و بازیهای رسمی، و این احتمال که در صورت نتایج ضعیف، نخستین فردی که کنار گذاشته میشود خودش باشد، همگی او را محتاطتر کردهاند.
او خوب میدانست در موضع ضعف قرار دارد؛ بنابراین سراغ تقابل نرفت. نه به این دلیل که آرامتر شده، بلکه چون هزینه این تقابل را میشناسد.
غایب بزرگ برنامه: مردم
در تمام این گفتوگو یک حقیقت مهم غایب بود: فاصلهای که میان مردم و تیم ملی ایجاد شده. سؤالاتی که باید پرسیده میشد، بهطور کامل از برنامه حذف شدند؛ مثل اینکه چرا مردم دیگر با تیم ملی ارتباط برقرار نمیکنند؟ چه شد که آن محبوبیت تاریخی از بین رفت؟ سهم قلعهنویی در این فاصله چیست؟
برنامه ترجیح داد این خط قرمز را لمس نکند. همین حذف، نشانهای از همان روایتسازی قبل از بحران است.
هدف مصاحبه نبود؛ آرامسازی فضا بود
گفتوگویی که میتوانست فرصتی برای طرح پرسشهای جدی درباره عملکرد، مسئولیتپذیری و آینده تیم ملی باشد، عملاً به یک تریبون امن برای سرمربی تبدیل شد؛ جایی برای تثبیت روایت او، بدون پرسش سخت و بدون روبهرو شدن واقعی با انتقادها.
مصاحبه میثاقی با قلعهنویی نه شبیه سابقه خود او بود و نه پاسخی به نیاز افکار عمومی. در زمانی که تیم ملی بیش از هر زمان دیگری به شفافیت و پاسخگویی نیاز داشت، رسانه مسیر دیگری را انتخاب کرد: راه امنسازی، سفیدسازی و مدیریت روایت پیش از بحران.
واقعیت این است که آنچه دیدیم نه مصاحبه بود و نه نقد؛ بیشتر شبیه بود به یک اجرای حسابشده برای کاهش فشار روی تیم ملی. کاری که معمولاً بر عهده روابطعمومی است، نه رسانه.