خودتان را خسته نکنید؛ عشق به فوتبال جریان دارد!
عشق به فوتبال در پوست و خون این مردم در جریان دارد؛ از تهران گرفته تا شمال و جنوب!

بزرگترین جشنهای دستهجمعیهای مردم ایران حداقل در 30 سال اخیر به بهانه پیروزیها و بردهای فوتبال بوده است. از آن جشن وشادی دستهجمعی در تمام شهرهای کشور در جریان صعود تیم ملی به جام جهانی فرانسه گرفته تا سال بعد و برد شیرین مقابل آمریکا و صعود به جامجهانی 2014 برزیل تا جشنهای قهرمانیهای استقلال و پرسپولیس و تراکتور در لیگ برتر؛ وقتی گذشته را مرور کنیم میبینیم که فوتبال فصل مشترک همه شادیها و حتی غصههای مردم ایران بوده است. فوتبال در ایران چیزی فراتر از یک ورزش و مسابقه است؛ برای درک این موضوع لازم نیست خیلی هم به گذشتههای دور برویم. همین سال گذشته وقتی که استقلال در بحران غرق بود و هوادارانش هیچ امیدی به درست شدن اوضاع تیمشان نداشتند اما وقتی پای بازیهای آسیایی وسط بود با تمام گرفتاریها و مشکلات زندگی روزمره و البته اوضاع بحرانزده تیمشان ورزشگاه آزادی را جوری با عشق پر کردند که سوژه رسانههای خارجی شدند. حتما بخاطر دارید که بعد از قهرمانی تراکتور در لیگ، شهر تبریز 24 ساعت غرق شادی و شور بود؛ شادیای که هیچ اتفاق دیگری نمیتواند آن را به روح و روان مردم تزریق کند.
عشق به فوتبال چنان با پوست و استخوان این مردم عجین شده که اگر تیمشان یک مسابقه معمولی در لیگ برتر را ببرد تا یک هفته حالشان خوب است و اگر هم ببازد تا برد بعدی دمغ میشوند اما انگار یکسری نه میخواهند و نه میتوانند این عشق را درک کنند. وقتی تیمهای ملی کشتی آزاد و فرنگی بعد از سالها توانستند به عنوان باارزش قهرمانی جهان برسند ببیشتر از اینکه به ارزش و اعتبار این موفقیتها پرداخته شود فرصتی برای برخی افراد فراهم شد تا فوتبال را بکوبند. با جملات نخنما شده «پول در فوتبال است و قهرمانی در رشتههای دیگر» یا اظهارات زشت و سخیفانه «دردوبلای کشتی بخورد تو سر فوتبال» بهدنبال خواروخفیف کردن این رشته محبوب بین مردم هستند.
ماجرا وقتی دارکتر میشود که مجری صداوسیما آرزو میکند «از موی کشتیگیران باید در تن فوتبالیستهایی که 7 گل میخورند باشد». آرزویی بس زشت و کریه که نتیجهای جز انزجار بیشتر مردم از رسانه ملی را ندارد و البته سود و فایدهای هم به کشتی نمیرساند. در اینکه مردان کشتی ایران کار باارزشی انجام دادند و شایسته بهترین تقدیرها هستند شکی نیست اما واقعیت این است که برای هیچ موفقیت و افتخاری در رشتههایی مثل کشتی هیچ جشن عمومی برپا نمیشود و این فوتبال است که بزرگترین جشنهای خیابانی را مسبب بوده است.
اینکه در سالهای اخیر فوتبال ایران رشدی نداشته و درجا زده نه ربطی به مربیان دارد نه به بازیکنان؛ بلکه مشکل از ساختار ناکارآمد و مدیران ضعیفی است که محبوبترین رشته ورزشی دنیا را انتخاب کردهاند تا به اهداف و غرضهای سیاسی خود برسند یا اینکه از سفره پرپول فوتبال برای خودشان لقمهای چرب بردارند.
خلاصه اینکه چندسالی میشود آدمهای گمنام و بیهنر برای دیده شدن یاد گرفتهاند فوتبال را بکوبند و از کلمات قلمبه سلمبه استفاده کنند تا این رشته محبوب را از چشم مردم بیندازند. تلاش مذبوحانه و بیثمری که جواب نمیدهد و تاثیری در عشق و علاقه مردم به فوتبال و تیمهای محبوبشان ندارد.