به روز شده در
کد خبر: ۷۰۹
جشنواره و تابوشکنی‌های چهل‌وسوم

آن‌ها از بالا، ما از پایین

در چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر تابوشکنی‌هایی اتفاق افتاد.

آن‌ها از بالا، ما از پایین

 

تمام شد. همین ساعت ۹:۰۰ بودن در کاخ که در صف فیلم‌ ساعت ۱۰:۰۰ گیر نکنی، یا منتظر فیلم‌های توقیفی ساعت ۲۲:۰۰ ماندن و حتی منتظر جنجال جدید بودن، تمام شد. اجازه بدهید آوش از نگاه دیگری به جشنواره نگاه کند. چه تابوهایی امسال در جشنواره شکسته شد یا  به‌عبارتی «عبور از عوارضی خودساخته»

به یک نفر دیگر

شب گذشته دیپلم افتخار بهترین نقش اول مرد به نوید پورفرج تعلق گرفت. او در سخنرانی خود عنوان کرد که خوشحال است بعد از چند بار نامزد شدن بالاخره موفق شده تا دیپلم افتخار بگیرد و بعد اضافه کرد که امیدوار بود سیمرغ یا دیپلمش را وقتی بگیرد که حال مردم بهتر باشد. اما نه! این‌ها اصلا تابوشکنانه نبود. بلکه کاملاً رایج و عادی است.‌ آماده‌اید؟ نوید پورفرج دیپلمش را به پدر و مادرش تقدیم کرد و یک نفر دیگر! این اولین‌بار است که به احتمال زیاد، یک هنرمند زن زندگی‌اش را ندیده نمی‌گیرد و منتظر نسبت شناسنامه‌ای با او نیست. امیدواریم خبر رسمی آن یک نفر دیگر را به‌زودی بشنویم و یادمان بیاید که عشق برنده است.

پدم را بده

بله زنان چرخه سلامتی دارند، خونریزی می‌کنند و این پروسه را قاعدگی نامیده‌اند. حذف این پروسه در آثار تصویری نشانه حیا یا شرم درست شرقی نیست، بلکه حذف یک دوره مهم زنانه است که حتی گاهی با درد همراه خواهد بود و نیاز به همراهی دارد. در فیلم «شوهر ستاره» فریبا نادری به دوستش می‌گوید از داخل کیفش پد را بردارد و به او بدهد. زنده‌باد سینمایی که زنان را حذف نمی‌کند و به طبیعی‌ترین چرخه سلامتی آنان از قبیل یائسگی و قاعدگی احترام می‌گذارد.

پدرکشی/پسرکشی/ بوسه

فیلم «پیرپسر» آنقدر خوب است و نشانی سینما را می‌دهد که حرف زدن درباره‌اش آسان نیست. این فیلم به راحتی می‌تواند تاریخ سینما را به قبل و بعد خودش تقسیم کند. داستان عجیب، بازی‌های اسکاری، سواد اقتباس و نشان دادن قصه‌ای در دل جامعه این فیلم را به بهترین فیلم اکران شده در جشنواره البته برای اهالی رسانه تبدیل کرده است. حالا ما بالاخره نشان داده‌ایم که همه پدرها خوب نیستند. پدری کثیف‌ و پست‌تر از پدر فیلم پیرپسر با بازی درخشان حسن پورشیرازی در تاریخ سینما ندیده‌ایم که ندیده‌ایم. پدری که لحظه به لحظه هیولاتر می‌شود و پسرانش را به مرگ می‌دهد. حالا ما شاهد رقابت خوب و بد یعنی پسر و پدر برای به‌دست آوردن عشق زنی هستیم که تا همین‌جا ممنوعه‌های فراوانی را شکسته و آینه حقیقت را دست گرفته است. در سکانسی احساسی بوسه لیلا حاتمی را داریم که تا به این فیلم جایش در سینما خالی بود. بوسه‌ای که شرع و کد سینما را زیر سؤال نمی‌برد. فراموش نکنیم همین لیلا حاتمی در فیلم آب و آتش چگونه نقش زنی تن‌فروش را بازی کرد و سینما به خطر نیفتاد. سدهایی که اکتای براهنی در پیرپسر می‌شکند، می‌تواند سینما را نجات دهد. سینمایی که در حال حاضر گاهی فقط با خنداندن و شوخی‌های خصوصی جلو می‌رود. سینمایی که به قصه واقعی نیازمند است نه حدس‌های غیر واقعی.

 

لطفاً زیبا صدایم کن، ممنونم!

امین حیایی که می‌توانست با سیمرغ به خانه برگردد در نقش یک بیمارروانی که سلامت ذهنش سیلی به صورت مخاطب می‌زند، یکی از بازی‌های خوب جشنواره چهل‌وسوم بود. پدری که برای شانزده سالگی تولد دخترش از تیمارستن فرار می‌کند که یک روز را با او بگذراند. پدری دلسوز و با فکر. در سکانسی از این فیلم، گشت ارشاد و مردم درگیر شده‌اند و ترافیک ایجاد شده. حالا از نگاه پدر بیمار، ده_پانزده تا زیبا مشغول گریه هستند، پس یواشکی سوار ماشین گشت می‌شود و از این درگیری استفاده کرده و دخترها را خیابانی دورتر پیاده می‌کند تا این اولین حضور افتخاری کشت ارشاد در یک فیلم باشد. فیلمی که اصلا قصد ندارد به سیاست‌ها توهین یا آن‌ها را دست کاری کند؛ بلکه فقط یک پدر نگران است با راه‌های چند سال گذشته.

 

آن‌ها از بالا فشار می‌آورند، ما از پایین

سخنرانی اگر سیمرغ داشت تعلق می‌گرفت به «سعید خانی» تهیه‌کننده فیلم «رها» به‌خاطر شیوه حرف زدنش. به‌خاطر آن اعتراض جاندارش. اگر آن‌ها از بالا به شما، فشار می‌آورند؛ اجازه بدهید ما از پایین فشار بیاوریم. 

مدیران مربوطه در حال کارند

باید به گروه شاهسواری تبریک گفت. مدیران در دسترس و کمک‌رسان این‌بار با هر چرخی در کاخ پیدایشان می‌شد. این شیوه مطلوب مدیریت می‌تواند از پشت در دفتر مدیر ماندن بهتر باشد.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار