یکی از مدیران میگفت مجسمه «آرش کمانگیر» تحریک کننده است!
دهقان محمدی، مجسمه ساز درخصوص مجسمه آرش گفت: مدیر جدیدی آمد که کار را دید و گفت من اصلا این را نمی خواهم. گفت این بدنش 6 تکه و تحریک کننده است! چیزی درباره دستش گفتند که اصلا رویم نمی شود توضیح بدهم. کار را 6 ماه خواباندند.
دهقان محمدی، مجسمه ساز، درباره مجسمه آرش گفت: مجسمه ای از حضرت مسیح یا مریم مقدس در لبنان ساخته بودند که در جنگ با داعش نابود شد. اگر آن را کنار بگذاریم آرش بزرگترین مجسمه فیگوراتیو خاورمیانه است. من شمیران بزرگ شدهام اما خانه مادربزرگ و مدرسهام ونک بود و خیلی دوست داشتم آنجا کاری داشته باشم اما به من این کار را نمیدادند. به پدرم گفتم گفت نه اصلا قبول نمی کنم. گفتم امسال 80 ساله می شوی، بیا با هم این کار را انجام بدهیم و بالاخره او راضی شد و به ایران آمد. او یک ماکت کوچک ساخت و من آن را بزرگ کردهام. در مراحل مختلف هم استاد میآمد و نظارت میکرد و تنها جایی که من هم نظری دادم و او کوتاه آمد عضلانی بودن مجسمه بود. گفت مگر آرش بدنساز است؟ من هم گفتم باید مطابق استانداردهای بچه های امروزی که میینند این کار را ساخت.
میگفتند مجسمه آرش تحریککننده است!
او درباره تغییر و تحولات مدیریتی بعد از پایان ساخت مجسمه اظهار کرد: مدیر جدیدی آمد که کار را دید و گفت من اصلا این را نمی خواهم. گفت این بدنش 6 تکه و تحریک کننده است! چیزی درباره دستش گفتند که اصلا رویم نمی شود توضیح بدهم. کار را 6 ماه خواباندند. از دفتر آقای چمران زنگ زدند و گفتند خجالت بکشید این کارها چیست؟ دیگر با اکراه گذاشتند کار نصب شود. من تا لحظه آخر هم فکر نمی کردم کار نصب شود ولی بعد از آن جنگ شروع شد. مهدی تدینی یک استوری گرفت و پخش شد. ناغافل در ماهواره به شبکه معاندی رسیدم و دیدم دارد بیوگرافی مرا پخش می کند! در جنگ 12 روزه هم کار به یک نماد تبدیل شد. زمانی که صداوسیما را زدند من روی داربست بودم تا نصب را تمام کنیم! بعد پدرم را به نوشهر رساندم و خودم برای کار به تهران برگشتم. حالا که کار نماد جنگ 12 روزه و مقاومت شده هم دیگر کسی آن را پایین نمی آورد. البته آن آقای مدیر الان در تلویزیون سمت مهمی دارد و تعیین میکند بچه های ما چه چیزهایی تماشا کنند.
با آقای زاکانی که در تلویزیون از من تشکر میکند حرف دارم
محمدی درباره تجربه ساخت آثاری که مدیران ابتدا با آن مخالفت کنند و بعد از موفقیت صاحب آن شوند، گفت: بسیار پیش آمده. با همین آرش عکسهای یادگاری زیادی گرفتند. امیدوارم یک روز آقای زاکانی را ببینم و به او بگویم شما که لطف می کنید و در تلویزیون از من تشکر می کنید همان فردای بمباران که پدر من در منزل بود شهردار منطقه به کسی گفته بود برو خلاف بساز تا جنگ است. این مثل احتکار تا زمان جنگ می ماند. یک خانواده تا صبح از ترس بمب خوابشان نمی برد و کسی که مسئول آرامش مردم است در آن زمان اجازه ساخت خلاف را بدهد. همانها آمدند و با کار من عکس یادگاری گرفتند. مهم نیست و آن کار برای شهر می ماند.
او با بیان اینکه از ساخت مجسمه آرش خیلی خوشحال است گفت: بدون دروغ در خواب هم نمی دیدم این کار اینقدر بگیرد و من هم معروف ترین مجسمه ساز ایران شدم. البته اشتباه نشود، من بهترین نیستم صرفا کاری را ساختم که برای اغلب مردم قابل فهم بود و به واسطه رسانه دیده شد. همزمانی جنگ و بودن این مجسمه در میدان ونک هم عواملی بود که دست به دست هم داد تا کار در این سطح دیده شود.
این مجسمه ساز در پاسخ به اینکه اگر هیچ سانسوری وجود نداشت، چه مجسمه ای را برای کجا می ساخت، توضیح داد: دوست دارم مجسمه آریو برزن که مقابل اسکندر ایستاده را بسازم. از بین شاعران هم به خیام علاقه دارم اما آقای صدیقی نسخه درجه یک آن را ساخته است.
تناولی مریض احوال است
محمدی در پایان با مرور آثاری از ابوالحسن صدیقی، غلامرضا ارژنگ، ایرج محمدی و حسین عماد، در خصوص پرویز تناولی گفت: ایشان قدری مریض احوال هستند و امیدوارم سلامتی شان را به دست بیاورد. او نگین تاریخ هنر تجسمی ایران است.