نجات جان انسانها با سهپایه علم، امکانات و فرهنگ
دکتر امید قبادی، معاون آموزشی و پژوهشی اداره پیوند اعضا، از جایگاه جهانی ایران در اهدای عضو، نقش فرهنگسازی در نجات بیماران و ماجرای تأثربرانگیز دختر یازدهسالهای به نام «سوین» سخن گفت؛ دختری که پس از سه بار ناکامی، در بار چهارم با تلاشی نفسگیر صاحب قلبی تازه شد و به زندگی بازگشت.

دکتر امید قبادی در برنامه «اکنون» با اجرای سروش صحت با اشاره به جایگاه ایران در عرصه اهدای عضو گفت:«مردم ایران شایسته تقدیرند. کشور ما رتبه یک اهدای عضو در کل آسیا را دارد. این جایگاه سه معنا دارد: نخست، مردم ما انساندوست و نوعطلباند؛ دوم، تیمهای پیوند اعضا وظایف خود را درست و حرفهای انجام دادهاند؛ و سوم، اصحاب رسانه، فرهنگیان و هنرمندان در فرهنگسازی این موضوع سهمی بزرگ داشتهاند.»
او با توضیح سه پایه اصلی موفقیت در اهدای عضو افزود:«در دنیا میگویند اهدای عضو بر سه پایه استوار است: علم، امکانات و فرهنگ. علم تنها ۲۰ درصد، امکانات ۳۰ درصد، و فرهنگ ۵۰ درصد نقش دارند. یعنی کار فرهنگی دو و نیم برابر تأثیر علمی در نجات جان بیماران دارد. کار شما رسانهایها از تیم پزشکی هم حیاتیتر است.»
در ادامه دکتر قبادی به تفاوت مرگ مغزی و کما اشاره کرد و گفت:«کسی که در کماست ممکن است بازگردد، اما مرگ مغزی بازگشتی ندارد؛ حتی یک درصد احتمال هم وجود ندارد. اعضای فرد مرگ مغزی باید هرچه زودتر به بیمارستان منتقل شوند، چون با گذشت زمان، امکان استفاده از آنها از بین میرود و بعد از چند روز دیگر هیچ عضوی قابل پیوند نیست.»
او در بخش دیگری از گفتوگو با تأکید بر لزوم رعایت ایمنی، خطاب به مردم گفت:«از همه میخواهم کلاه ایمنی موتورسواری را جدی بگیرند. بیشترین آمار مرگ مغزی در کشور مربوط به موتورسوارانی است که کاسکت نداشتند. همچنین از همه مردم میخواهیم ایمنی را در رانندگی و محیط کار رعایت کنند تا شاهد این حوادث نباشیم.»
قصه سوین؛ دختری که چهار بار تا آستانه مرگ رفت
دکتر قبادی در ادامه از یکی از تأثربرانگیزترین خاطرات کاری خود گفت:«دختری یازدهساله به نام سوین در لیست انتظار پیوند قلب بود. سه بار برایش قلب پیدا شد، اما هر بار به دلیلی نتوانست پیوند شود؛ یکبار خانواده اهداکننده پشیمان شدند، بار دیگر قلب در مسیر انتقال کیفیتش را از دست داد، و بار سوم نیز گزینه مناسب پیدا نشد. بار چهارم که تماس گرفتیم، خانوادهاش دیگر باورشان نمیشد.»
او با اشاره به جزئیات نفسگیر این پیوند ادامه داد:«قلب از بیمارستان امام خمینی باید به بیمارستان شهید رجایی میرسید. جراح قلب پس از برداشت، آن را در جعبه مخصوص قرار داد و سوار آمبولانس شد، اما آمبولانس در مسیر خراب شد. دکتر درمانده و مضطرب با جعبه قلب کنار خیابان ایستاده بود که رانندهای به نام آقای حسینی او را سوار کرد و از خط ویژه تا بیمارستان رفت. تنها ۱۵ دقیقه مانده به پایان مهلت ایسمیک (چهار تا شش ساعت فرصت طلایی انتقال قلب) آن را به بیمارستان رساندند. تیم پیوند تصمیم گرفت با وجود زمان اندک، قلب را به سوین پیوند بزند و خوشبختانه عملیات موفق شد.»
او با بغض ادامه داد:« پدر سوین بعدها به من گفت: “دخترها فکر میکنند پدرشان میتواند ستارهها را از آسمان بیاورد، اما من فقط میدیدم که دخترم از من کمک میخواست و من کاری از دستم برنمیآمد.” او گفت بارها در ذهنش مراسم خاکسپاری دخترش را مرور کرده بود. اما حالا سوین زنده است، درس میخواند و زندگی میکند. با اینکه فقط ۱۵ درصد بیماران نیازمند قلب در ایران به پیوند میرسند، همین نجاتهاست که ما را سرپا نگه میدارد.»
اهدای عضو؛ سمفونی چهارموومان عشق و انسانیت
قبادی در پایان گفتوگو، اهدای عضو را به یک سمفونی چهارموومان تشبیه کرد:« موومان اول خانوادهای است که عزیزش دچار مرگ مغزی شده؛ تلخ و سنگین. موومان دوم خانوادهای است که عزیزش در انتظار پیوند است. موومان سوم، خانوادههایی هستند که فرصت پیوند را از دست دادهاند. و موومان چهارم، کسانیاند که با تصمیم بزرگ یک خانواده، دوباره به زندگی بازمیگردند. ما برای آن موومان چهارم کار میکنیم؛ برای لبخند دوبارهای که معنای تمام رنجهاست.»