EN
به روز شده در
کد خبر: ۳۹۰۶۱

دغدغه‌های بلوغ یک دختر 16ساله در «فرار موروثی»

کتاب «فرار موروثی» نوشته مونا ربانی‌پور از زبان دختری نوجوان روایت می‌شود که در آستانه بلوغ و ورود به دنیای بزرگسالی، با مسائل خانوادگی، سنت‌های ریشه‌دار و دغدغه‌های شخصی چون عشق روبرو می‌شود.

دغدغه‌های بلوغ یک دختر 16ساله در «فرار موروثی»

کتاب «فرار موروثی» اثری داستانی از مونا ربانی‌پور در ۹ فصل داستانی معاصر از زندگی یک خانواده ایرانی را روایت می کند. این رمان با محوریت شخصیت «هانیه» و روایت اول‌شخص، به مسائل هویتی، عشق، تعارضات نسل‌ها و نقش زنان در خانواده می‌پردازد. فضای داستان در دل یک خانواده پرجمعیت و پرتنش شکل می‌گیرد و با جزئیات دقیق به روابط میان اعضا و چالش‌های روزمره‌شان می‌پردازد.

داستان در بستری از مناسبات فامیلی، مراسم‌ و روابط پیچیده میان اعضای خانواده روایت می‌شود و به‌ویژه به نقش زنان، انتظارات اجتماعی، تضاد نسل ها و چالش‌های هویتی می‌پردازد.

کتاب در کنار روایت عاشقانه و دغدغه‌های نوجوانی، نقدی بر سنت‌های خانوادگی و نقش‌های جنسیتی نیز دارد و تصویری از کشمکش‌های درونی و بیرونی شخصیت اصلی را به نمایش می‌گذارد.

هانیه در آستانه ۱۶ سالگی، با دغدغه‌های بلوغ، هویت و عشق دست‌وپنجه نرم می‌کند. او در خانواده‌ای بزرگ با روابط پیچیده، مادر و پدری سخت‌کوش و برادری به نام «فرشاد» زندگی می‌کند. روایت با جشن تولد هانیه شروع می‌شود و به‌تدریج وارد فضای خانه و مناسبات فامیلی می‌شود؛ جایی که نقش‌ها و انتظارات سنتی، به‌ویژه درباره زنان و دختران، پررنگ است. هانیه به پسرعمویش «پدرام» علاقه‌مند می‌شود و این علاقه، او را وارد دنیایی از تردید، امید و ترس می‌کند. او در کنار این احساسات با مادرش درباره نقش زنان، استقلال و سنت‌های خانوادگی بحث می‌کند و به مرور با واقعیت‌های تلخ و شیرین زندگی روبرو می‌شود.

روایت، جزئیات زندگی روزمره، مراسم‌ خانوادگی، روابط میان اعضا و چالش‌های اقتصادی و عاطفی را با نگاهی انتقادی و گاه طنزآمیز به تصویر می‌کشد. دغدغه‌های هانیه درباره ظاهر، آینده، جایگاهش در خانواده و جامعه و تلاش برای یافتن هویت شخصی، محور اصلی داستان را شکل می‌دهد. در این میان کشمکش‌های مادر و زن‌عمو، رقابت‌ها و حسادت‌های فامیلی و تلاش هانیه برای جلب توجه و محبت پدرام، فضای داستان را پیش می‌برد. پایان داستان افشا نمی‌شود، اما مسیر رشد و بلوغ هانیه و مواجهه او با واقعیت‌های زندگی در کانون روایت قرار دارد.

این رمان به طور کلی‌تر تصویری نزدیک از زندگی دختران نوجوان در خانواده‌های ایرانی در دهه های اخیر ارائه می‌دهد و با پرداختن به جزئیات روابط خانوادگی، سنت‌ها و دغدغه‌های بلوغ، امکان همذات‌پنداری با شخصیت‌ها را فراهم می‌کند. کتاب با سخن کوتاه نویسنده با مخاطب آغاز می شود.

بخشی از کتاب

چشمانم بسته بود. در ذهنم به‌دنبال یک آرزوی قشنگ می‌گشتم. صدای شمارش اطرافیان تمرکزم را بر هم می‌زد و نمی‌توانستم به خوبی روی آنچه از خداوند می‌خواستم. با دقت بیشتر تمرکز کنم. اعدادی که می‌شنیدم، مرا بیشتر از پیش هول می‌کردند؛ چراکه تندتند به یک نزدیک‌تر می‌شدند و دیگر چیزی به پایان فرصتم باقی نمانده بود. در شانزده‌سالگی برای یک دختر دبیرستانی چه آرزویی می‌تواند مهم باشد؟ از خداوند خواستم تا به برکت شب تولدم، مرا در تمام مراحل تحصیلم یاری کند.

با شنیدن عدد یک و صدای دست پدر و مادرم و فرشاد، چشمانم را باز کردم. نگاهم به کیک شکلاتی کوچکی افتاد که با دو شمع، پایان شانزده‌سالگی‌ام را نشان می‌داد و روی میز جلومبلی در امتداد زانوهایم که روی مبل نشسته بودم قرار داشت. با صدای مامان مرضیه که با خنده و شوق می‌گفت: «هانیه جان شمع‌ها را فوت کن. چقدر لفتش می‌دهی!» به خودم آمدم.

کمی خودم را روی مبل جابه‌جا کردم و با تمام قوا اکسیژن را به درون ریه‌هایم هدایت و سپس با شدت بیشتری، در مقایسه با دم، با بازدمم شمع‌ها را فوت کردم. دوباره صدای دست و جیغ فرشاد و مامان بالا رفت. فرشاد تمام صورت و هیکل مرا غرق در برف شادی کرد؛ طوری که دیگر جایی را نمی‌دیدم. با دستم مانند پارویی پشت پلک‌هایم را از برف روبیدم و با حالتی معترض به فرشاد گفتم: بس است دیگر! همیشه در هر کاری زیاده‌روی می‌کنی و شورش را درمی‌آوری. فرشاد چیزی نگفت و چرخی در خانه زد و اسپری برف شادی را بالا و پایین تکان داد و دوباره مقداری از آن را در هوا اسپری کرد.

ناگهان چشمانم برای لحظه‌ای بسته شد و احساس کردم در تاریکی پشت پلک‌هایم، نوری مانند نور خورشید ظهور کرد؛ چیزی بود مانند فر ایزدی که تمام وجودم را در بر گرفت. در یک لحظه تمام بدنم به‌شدت گر گرفت. تمام آن تاریکی مطلق به فضایی پر از نور تبدیل شده بود. نوری زردرنگ در مرکز قرار داشت و اطراف آن هاله‌ای از نور سفید بود. گنگ بودم. در ابتدا فکر کردم مرده‌ام؛ چون چنین لحظه‌ای را در بسیاری از فیلم‌ها دیده بودم...((ص. ۱۱))

«فرار موروثی» در ۳۸۰ صفحه توسط نشر آذرفر به چاپ رسیده است.

منبع: ایرنا

ارسال نظر

آخرین اخبار