سودابه بیضایی؛ مستندسازی که با قلبش روایت میکند
سودابه بیضایی، مستندساز و بازیگر، با مستند آواز باد سفری به دل فرهنگ و موسیقی تنبور داشته است. او که دو سال از زندگیاش را در کنار استاد طاهر یارویسی و مردمان کرمانشاه سپری کرده، میگوید این مستند تنها یک روایت تصویری نیست، بلکه جریانی است که از دل او برآمده و به تصویر بدل شده است.

سودابه بیضایی؛ قصهگویی که با تصویر سخن میگوید.
دنیای مستند، دنیای روایتهای ناب است؛ جایی که حقیقت در قاب دوربین به زندگی میآید و داستانهای بیصدا و نادیده، به زبان تصویر بیان میشوند. مستندسازان با دل و جان در پی کشف جزئیات زندگی انسانها و دنیای پیرامونشان هستند و در این مسیر، خود را در هر روایت غوطهور میکنند. سودابه بیضایی یکی از همین روایتگران است که با نگاه خاص خود به دنیای مستند، به داستانهایی زندگیبخش و معنای عمیق میبخشد. مستندهایی که نه تنها واقعیت را نمایش میدهند، بلکه بر اساس تجربیات و احساسی ساخته میشوند.
در بهار شیراز، دختری چشم به جهان گشود که بعدها نامش در میان هنرمندان سینما و مستندسازی ماندگار شد. سودابه بیضایی که متولد ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۰است.
نخستین بار در سال ۱۳۸۳ مقابل دوربین رفت. با این حال، بازیگری تنها مسیرش نبود. او شیفتهی قصهگویی بود، اما اینبار نه از قاب نقشهای دیگران، بلکه با روایتهایی که روح و نگاه خودش را در آنها جاری سازد. مستندسازی بهانهای شد تا حقیقتهای نادیده را تصویر کند.
وقتی جرقههای روایتگری در ذهنش شکل گرفت به دل کوهستانهای کرمانشاه سفر کرد، در جستوجوی نغمهای که با باد درهم میآمیخت. نتیجهی این سفر، مستندی شد به نام آواز باد.
قصهی دختری که در مسیر خودشناسی، پا در راهی ناشناخته میگذارد و با استاد طاهر یارویسی، نوازندهی برجستهی تنبور، همراه میشود.
سودابه بیضایی دو سال از زندگیاش را در آن مکان سپری کرد. نه بهعنوان یک تماشاگر، نه حتی بهعنوان یک مستندساز، بلکه همچون کسی که از عمق جان، با مردمان آن دیار زیسته بود.
بیضایی راجب مستندش این چنین گفت: «من در کنار این آدمها زندگی کردم، با آنها خندیدم، اشک ریختم و لحظههایشان را با قلبم لمس کردم. این مستند فقط یک روایت تصویری نیست؛ جریانی است که از دل من برآمده و به تصویر بدل شده.»
حالا که این فیلم به پردهی سینما رسیده، امید دارد مخاطبان نیز با قلبشان آن را ببینند، همانگونه که خودش با قلبش آن را ساخته است.
او همچنان در جست و جوی قصههاست؛ چه بر پردهی سینما، چه در واژههای فیلمنامه و چه در سکوت قابهای مستنداتی که حقیقت را بیپرده روایت میکنند.