«مداخله گران»، نابودگران زیبایی
عملهای زیبایی همیشه زیبایی به همراه ندارند. گاهی یک انتخاب اشتباه میتواند تاثیرات غیرقابل جبرانی داشته باشد. در این گفتوگو با یکی از بازپرسان دادسرای جرائم پزشکی در مورد آسیبهایی که مداخلهگران حوزه پزشکی به مراجعان عملهای زیبایی رساندند صحبت کردیم.

اینجا دادسرای جرائم پزشکی است ، بیشتر شاکیان، زنان و دختران جوانی هستند که زیبایی، جوانی و حتی زندگی اشان را به خاطر اشتباه و طمع یک پزشک ناشی و یا کلاهبرداری که خودش را به جای پزشک جا زده است باختهاند و حالا آمدهاند تا شکایت خود را از پزشکان یا مداخله گران حوزه پزشکی اعلام کنند، ماجرا به عملهای زیبایی و نارضایتیها ختم نمیشود؛ برخی حتی جانشان را از دست داده اند وحالا عزیزانشان برای دادخواهی آمدهاند.
قاضی مهدی صانعی، بازپرس شعبه 2 دادسرای جرائم پزشکی، از برجستهترین قضاتی است که در این حوزه فعالیت کرده و در سالهای اخیر، با شجاعت و درایت پروندههای مهم بسیاری را در زمینه جرایم پزشکی بررسی کرده است. پرونده بیمارستان آپادانا، که در رسانهها بازتاب گستردهای داشت، تنها یکی از این پروندههاست.
یولیا تاراسویچ، نایبقهرمان ملکه زیبایی روسیه، پس از جراحی زیبایی ۵۶۰۰ دلاری، دچار عوارضی شد که نهتنها لبخند را از او گرفت، بلکه حتی نتوانست پلک بزند؛ جراحی اورژانسی تنها راه نجات چشمانش از نکروز بود.
بازپرس صانعی ، بیشترین شکایتهایی که به دادسرای جرائم پزشکی ارجاع میشوند مربوط به چه حوزهای است؟
بیشترین شکایتهایی که به دادسرای جرائم پزشکی ارجاع داده میشود، مربوط به عملهای زیبایی است و بیشتر شاکیان را خانمهای جوان در بازه سنی 17 تا 50 ساله تشکیل میدهند، البته در سالهای اخیر تعداد قابل توجهی از آقایان هم به شاکیان عمل های زیبایی اضافه شده اند.
متاسفانه هر روزه، شکایت های زیادی از عملهای جراحی ای که منجر به آسیب دیدگی شده است به دست ما میرسد که عمده این شکایتها از مداخله گران پزشکی است.
مداخلهگران پزشکی چه کسانی هستند؟
این افراد عمدتا تحصیلات مرتبطی ندارند و تنها به واسطه تجربههای اندک، زیر سایه نام پزشک فعالیتهای پزشکی و بهداشتی انجام میدهند و نکته عجیب اینکه برخی از پزشکان، مراجعین خود را به این افراد واگذار میکنند. این افراد خود را پزشک مینامند و چون تحصیلات مرتبط ندارند، عمدتا آسیبهای شدید و غیرقابل جبرانی به مراجعین میزنند. ما با پروندههای متعددی که منجربه نابینایی، قطع عصب صورت و حتی فوت شده مواجه هستیم که توسط مداخله گران انجام شده است. از آنجا که خانم ها بیشتر به سراغ چنین عمل هایی می روند مسلما خانم ها بیشترین تعداد شکایت را دارند.
یکی از پروندههای سنگینی که در حال رسیدگی است در رابطه با مداخلهگری است که در عمل لیفت شقیقه، بخشی از عصب مراجعه کننده را بریده و این خانم دچار افتادگی صورت شده و متاسفانه موضوعی که امروز با آنکه باعث مشکلات متعددی شده اما توجه چندانی به آن نمیشود نقش مداخلهگران پزشکی در طلاق و جدایی زوجین است.
در پروندههایی که بررسی کردهام متوجه شدم بسیاری از پروندهها خصوصا پروندههای مربوط به عملهای زیبایی ناموفق، بعد از چند ماه به جدایی ختم میشود. در ماه چند نمونه داریم که خانم به واسطه جراحی توسط مداخله گر دچار مشکلات غیرقابل جبران شده و آسیب دائمیای که شرایطش را از حالت طبیعی خارج کرده و به همین دلیل در خانواده دچار مشکلاتی شده که سرانجامش جدایی است.
سحر اسکندری، دختر ۱۸ سالهای که با رتبه برتر مدرسهاش و رؤیای پرستار شدن، برای عمل زیبایی بینی به بیمارستان رفت. اما پس از واکنش به دارو و ۱۸ روز کما، با تمام آرزوهایش خاموش شد؛ بیآنکه فرصت دیدن چهره جدیدش را داشته باشد.
بیشترین آسیبی که مداخله گران میزنند از چه نوعی است؟
در دادسرا با موارد زیادی از آسیبهای مداخلهگران مواجه هستیم که غیرقابل بازگشت هستند. مرگهای ناشی از عملهای لاغری، نابینایی بعد از یک عمل ساده چشم یا آسیبهایی که فرد را سالها خانه نشین کرده از این دست است، به عنوان مثال در پرونده ای، خانمی به خاطر «ابدومینوپلاستی» زندگی نباتی پیدا کرده است.
بنابراین با قاطعیت میتوانم بگویم که در حال حاضر اصلیترین مشکلی که ما داریم حضور مداخله گران است، درآمد این مداخله گران پزشکی از پزشکان بالاتر است و متاسفانه برخی از آنها حتی اندک تحصیلات دانشگاهی هم ندارند اما با استفاده از تبلیغات در فضای مجازی توانستهاند فالوئرهای زیادی جذب کنند.
برخی از این مداخله گران به صورت روزانه نیم تا یک میلیارد تومان درآمد دارند و همین درآمد بالا باعث شده تا برای این افراد مهم نباشد که کسی را دچار نقص عضو کنند یا مراجعه کننده فوت کند. این درآمد بالا وجدان مداخله گران را نابود کرده است، ما شکایتهایی را داریم که در آن به خاطر عمل «بلفاروپلاستی» و عدم تبحر متخصص، خون در پشت پلک بیمار جمع شده و منجر به نابینایی او شده است. امروز معضل اصلی جامعه ما، میل و گرایش به عملهای زیبایی است و مداخله گران هم از این فرصت استفاده کردهاند.
این مداخله گران بیشتر در چه حوزه هایی ورود کرده اند؟
میتوانم بگویم در تمام رشتههای پزشکی مداخلهگر داریم اما در یک سری حوزهها بیشتر از بقیه، مداخلهگران ورود کردهاند. مداخلات پزشکی زیبایی، دندانپزشکی و طب سنتی به صورت چشمگیری بالاست. در حوزه جراحی قلب، مداخلهگران حضور پیدا نمیکنند اما در حوزه زیبایی، مداخلهگران زیادی داریم چون در این حوزه پول زیاد است.
سئوال این است که مردم عادی برای اینکه در دام مداخله گران نیفتند چه باید بکنند؟
مردم باید در ابتدا صلاحیت پزشک را احراز کنند، برای مثال در پرونده بیمارستان آپادانا که بازدید سرزده داشتیم مشخص شد در اتاق عمل، فقط مداخلهگر حضور داشته و پزشکان در اتاق دیگر خواب هستند، پس ممکن است تا اتاق عمل هم، پزشک بالای سر بیمار باشد اما بعد از بیهوشی دیگر مشخص نیست همچنان پزشک حضور داشته باشد یا نه. این فرد که آسیب میبیند فکر میکند پزشک به او آسیب زده اما اصلا پزشکی حضور نداشته و همه کارها را مداخلهگر انجام داده است.
در حوزه دندانپزشکی هم مداخلات زیاد است. چون بعد از حوزه زیبایی و پوست و مو، مردم به سمت زیباسازی دندان میروند و بنابراین آمار مداخلهگری در این حوزه هم بالاست.
این مداخله گری شامل دندانسازان تجربی هم میشود؟
بله. کسانی که تجربی کار میکنند باید دندانسازی کنند نه اینکه وارد حوزه زیبایی شوند. این افراد پا را از حوزه خود فراتر گذاشته و کارهای یک پزشک از جمله عصبکشی یا کامپوزیت را هم انجام میدهند.
مردم دقت کنند که نباید تنها از روی اسمی که جلوی در مطب زده شده به دکتر اعتماد کنند. ممکن است یک اسم نوشته شده باشد اما فرد پزشک نباشد یا کارها را به یک مداخلهگر بسپارد. حتما قبل از شروع هر فعالیت یا اقدام پزشکی اسم و عکس پزشک را از سایت نظام پزشکی جستوجو کنید و سپس اجازه آغاز درمان بدهید.
در حوزه طب سنتی با چه مشکلاتی روبرو هستید؟
در حوزه طب سنتی هم مداخلهگری زیادی داریم. ابتدا باید این را بدانید فردی که تخصص طب سنتی میگیرد، پزشکی است که دوره عمومی را گذرانده و در دوره تخصص طب سنتی را انتخاب کرده است. اما در جامعه ما کسانی کار میکنند که تحصیلات دانشگاهی ندارند اما به عنوان دکتر طب سنتی طبابت میکنند. تعداد این افراد کم هم نیست و بسیاری از به اصطلاح سلبریتیهای این حوزه شامل همین گروه میشوند با آنکه حتی دیپلم هم ندارند، اما برخی رسانهها از این افراد به عنوان پزشک طب سنتی دعوت کرده و برایشان تبلیغات گسترده میکنند. با آنکه در دادسرا چندین بار جلوی کار برخی از این افراد را گرفتهایم اما آنها در جای دیگر مشغول کار شدهاند.
سئوالی که خیلی مطرح میشود این است که داروهایی که توسط مداخلهگران طب سنتی تجویز میشود اصلا مجوز دارد؟ نظارتی بر آنها میشود؟
بسیاری از داروهای پرفروشی که توسط پزشک نماهای سنتی تهیه شده و فروخته میشود، مجوزی از وزارت بهداشت و سامانه غذا و دارو دریافت نکردهاند و با ترکیبات نامعلوم در زیرزمینهای مخفی تولید میشوند.
یکی از این افرادی که خودش را پزشک طب سنتی معرفی میکرد، چند وقت پیش جشنوارهای برگزار کرد و یکسری دارو را به مردم فروخته بود، او را به دادسرا فراخواندیم و از او فرمول داروی ضد دیابتش را پرسیدیم که او در جواب گفت تمام داروها آب خالی است و همین آب خالی را، بطری نیم میلیون تومان به مردم میفروخت.
اینکه برخی میگویند داروی گیاهی چون شیمیایی نیست ضرری نمیرساند درست است؟ برخی با این کار، مداخلهگری در حوزه طب سنتی را کوچک نشان میدهند.
اینکه چون این داروها، گیاهی است پس هیچ ضرری ندارد، باوری اشتباه است چون بالاخره هر داروی گیاهی تاثیرات و عوارضی دارد و مصرف بیدلیل آنها هم میتواند زیان برساند. واقعیت این است که این داروهای گیاهی که مجوز ندارند و حتی ممکن است حاوی آب باشند داروهای تقلبی به حساب میآیند. این گونه داروها در گروه داروی تقلبی قرار میگیرند چون هیچ تاثیری برای بهبود بیماری ندارند و فرد با امید اینکه حالش بهتر میشود دارو را میخورد اما در واقع بیماریاش در حال پیشرفت است.
مردم به اعتماد اینکه چون چنین جشنوارهای در تهران برگزار شده حتما داروها مجوزدار و سالم هستند، از تمام ایران به تهران میآیند و نزد این به اصطلاح پزشکان میروند. از سوی دیگر مداخلهگران هم به دلیل اینکه افراد زیادی برای درمان به تهران میآیند و در تهران پول زیاد است، دام خود را در پایتخت پهن میکنند.
در مقابله با مداخلهگری، بهعنوان یک قاضی، با چه مشکلاتی روبرو بودهاید؟
ما در مسئله مداخلهگری، خلا قانونی داریم. در این موارد، تنها حکمی که صادر میشود جزای نقدی است. امیدوارم در آینده نزدیک و به فوریت، حبسهای سنگینی برای این جرم در نظر گرفته شود که قابل ارفاق نباشد و تبدیل حبس به جزای نقدی یا استفاده از پابند الکترونیکی ممنوع شود؛ این نوع حبس، بازدارنده است. اگر چنین تبصرهای داشته باشیم میتواند تعداد این مداخلهگران را کم کند.
مداخلهگری بوده که به واسطه درآمد بالا و خلاهایی که در قانون وجود دارد شناسایی شده باشد اما همچنان به کار خود ادامه دهد؟
یکی از افرادی که در فضای مجازی نام و نشانی از او پیدا نمیشود و در سایه پزشکان دیگر کار میکند م-ع است. این مداخلهگر، پرونده سنگینی شامل حبس دارد اما به دلیل خلاءهای قانونی اکنون در خارج از زندان است. این متهم یک بار با شرط استفاده از پابند الکترونیک در خانه حبس شده بود اما با توجه به اینکه با پابند در شعاع 1000 متری خانه میتوانست رفت و آمد داشته باشد، در کنار خانهاش محلی را برای جراحی آماده کرده و به کار مشغول شده و در حالی که شاکیان بسیار زیادی دارد، عملهای خطرناکی مثل ابدومینوپلاستی و پیکرتراشی انجام میدهد که بسیار قیمت بالایی دارد و هر پزشک متخصصی هم توانایی و جرات انجام آن را ندارد، با این حال این فرد با تحصیلات دیپلم روزانه چندین عمل انجام میدهد و افرادی هم بودهاند که بعد از عملهای او فوت کردهاند.
***
دختر جوان از اصفهان برای شکایت به دادسرای جرایم پزشکی تهران آمده است. او سه سال پیش توسط م-ع و دکتری که همدست اوست زیر تیغ عمل جراحی زیبایی رفته و هنوز درگیر عوارض آن است.
او در گفتوگو با «آوش» از جزئیات عمل زیبایی و اتفاقهایی که در این سه سال پشت سر گذاشته میگوید.
چطور با م-ع آشنا شدی؟
سال 1400 از طریق اینستاگرام با م-ع و دکتری که همدست اوست آشنا شدم. چون صفحه آنها خیلی فالوور داشت و عکسهای قبل و بعدی که میگذاشتند بسیار طبیعی و راضی کننده به نظر میرسید. در مورد پزشک تحقیق کردم و وقتی زمان بلفاروپلاستی مشخص شد به کلینیک رفته و توسط هر دو نفر عمل شدم، یک چشمم را دکتر و چشم دیگرم را م-ع عمل کردند.
بعد از عمل به اصفهان برگشتم و یک هفته بعد متوجه شدم چشمهایم غیر قرینه است. دلیلش هم این بود که هر چشمم را یک نفر از آنها عمل کرده بودند. وقتی با کلینیک تماس گرفتم گفتند این وضعیت تا 6 ماه طبیعی است اما وضعیت چشمانم هر روز بدتر شد و وقتی دوباره پیگیری کردم، با لحن بسیار بدی به من پاسخ دادند و گفتند ما خدا نیستیم که کارمان دقیق دربیایید. علاوه بر این گفتند اینکه چشمها قرینه نشده مشکل خاصی نیست و تلفن را قطع کردند. تماسهای من با منشی هم موفقیتآمیز نبود. این مشکل به مرور بیشتر شد تا جایی که مورد تمسخر مردم قرار گرفتم خصوصا در برخی شرایط قرینه نبودن چشمهایم خیلی بیشتر خودش را نشان میداد.
زمانی که وارد کلینیک شدی کسی را ندیدید که از عمل ناراضی باشد؟
زمانی که اولین بار به کلینک وارد شدیم قرار بود جراحی شویم. ما را به اتاق دیگری فرستادند و رفتار محترمانهای داشتند. ما آن زمان نمیدانستیم از بقیه افراد جدا شدهایم تا تجربههای بدشان نظر ما را عوض نکند و بعد از آن هم وقتی کامنتهای منفی در اینستاگرام میگذاشتیم حذف و بلاک می کردند.
برای اینکه غیرقرینه بودن چشمهایت را درست کنی به سراغ عملهای ترمیمی هم رفتی؟
بعد از یک سال و نیم به سختی دوباره آنها را پیدا کردم و سال 1403 جراحی ترمیمی انجام دادم. آن زمان هم همه چیز خوب بود تا زمانی که به م-ع گفتم اگر چشمم درست نشود از شما شکایت میکنم. همان موقع رفتارش با من تغییر کرد. سرم داد کشید و اگر کسی دور و اطراف ما نبود شک نداشتم به من حمله میکرد و در نهایت گفت من فقط یک چشم شما را جراحی کردم و من را به بیمارستانی در هشتگرد فرستادند. بعد از یک هفته که هیچکس قبول نکرد جراحی شخص دیگری را ترمیم کند دوباره به م-ع برگشتم تا جراحی ترمیمی را انجام دهد.
و تا آن زمان فکر میکردی م-ع پزشک است؟
بله من تا بعد از عمل ترمیم هم فکر میکردم او پزشک است چون در داخل کلینیک و کنار پزشکی که در موردش تحقیق کرده بودم کار میکرد. برای جراحی ترمیم هم منت زیادی گذاشت و پس از تحقیر و رفتارهای زننده، بالاخره ساعت یک نیمه شب عمل ترمیمی را انجام داد. چند هفته بعد دوباره دیدم چشمم قرینه نیست و مجددا که به تهران برگشتم متوجه شدم مطب پلمب شده و من هم شکایت کردم. آنجا بود که فهمیدم او پزشک نیست. بعد از آن، از اینکه در این دام افتاده بودم خیلی احساس بدی داشتم. انگار هر بار خودم را در آینه میدیدم بیشتر غمگین شده و از چهرهام بدم میآمد. بعدها فهمیدم بسیاری از فیلمها و عکسهایی که در پیج اینستاگرام گذاشته شده بود واقعی نبود یا کار او نبوده است. او به من گفت بخیه، لیزری است اما الان جای بخیه بهصورت خط سفید روی صورتم مانده و من برای ترمیم بخیهها پلاسما جت میکنم. بعد از عمل، وضعیت صورت من خیلی افتضاح شد. پلکهای من از قبل هم بیشتر افتادگی پیدا کرد و با بوتاکس صورتم را لیفت کردم.
قطعا اتفاقاتی از این دست روی روحیه افراد هم تاثیر میگذارد شما با چه مشکلاتی روبهرو شدید؟
این اتفاق تنها باعت مشکلات ظاهری نشد. من به مدت 6 ماه با مشکلات بزرگ روانی درگیر بودم و جلسههای تراپی داشتم تا بتوانم دوباره به زندگی نرمال برگردم. البته هنوز هم با این اتفاق کنار نیامدهام و از طرف نزدیکانم مورد تمسخر قرار میگیرم.