رویارویی دو جهان، تفاوت بازیگری در تئاتر و سینما
در تئاتر همه چیز در لحظه اتفاق میافتد، اما سینما به پشت صحنه وابسته است حتی احساسات اغراق میشوند تا دیده شوند.

بازیگری در تئاتر و سینما با وجود هدفی مشترک یعنی انتقال احساسات و باورپذیر کردن نقش دو مسیر کاملاً متفاوت را طی میکنند.
در سینما، دوربینها کمک میکنند تا کوچکترین احساسات با یک زوم ساده روی صورت بازیگر دیده شود. تدوین، برداشتهای متعدد و امکانات پشت صحنه به بازیگر این امکان را میدهد که بدون نگرانی از اشتباه، روی ظرافت احساساتش تمرکز کند. اگر اشتباهی پیش آمد، میتوان صحنه را بار دیگر ضبط کرد.
اما در تئاتر، همه چیز زنده است و فرصت بازگشت وجود ندارد. نه تدوینی هست و نه برداشت دوبارهای. بازیگر باید بینقص اجرا کند، چون هر اشتباه مستقیماً در اجرای زنده به چشم میآید. اینجاست که مهارت بداههپردازی اهمیت پیدا میکند،اگر دیالوگی فراموش شد، بازیگر باید با اعتماد به نفس، بهسرعت موقعیت را جمع کند و جریان نمایش را از ریتم نیندازد.
زمانبندی در تئاتر حیاتی است. تمام حرکات، دیالوگها و واکنشها باید با دقت و در لحظه مناسب اجرا شوند تا نظم صحنه حفظ شود. این در حالی است که در سینما، زمانبندی با تدوین و کارگردانی قابل تنظیم است. در تئاتر، این مسئولیت مستقیماً بر عهده بازیگر است.
بازیگران تئاتر در اجرای زنده با چالشهای غیرمنتظرهای روبهرو میشوند؛ قطع شدن صدا، فراموشی دیالوگ، تأخیر یک بازیگر یا حتی خطایی در دکور.
آنها باید همه این مشکلات را همانجا و همان لحظه حل کنند. چون اجرای تئاتر را نمیتوان کنسل کرد تماشاگران بلیت خریدهاند و منتظر نشستهاند. بر خلاف سینما، که اگر مشکلی پیش بیاید، میتوان ضبط را متوقف یا به روز دیگری منتقل کرد.
همچنین صدای بلند، بیان رسا و حرکات اغراقشده در تئاتر به بازیگر کمک میکنند تا احساساتش را تا آخرین ردیف سالن منتقل کند و برای همه حرکات بدن و چهره و آوای او مشهود باشد.
پس این اغراق در حالتهای چره یا بیان کلمات همگی برای ارسال سریعتر عواطف به مخاطب است.
در سینما، این اغراق لازم نیست مگر در سینمای صامت یا ژانرهایی مثل اکسپرسیونیسم آلمان، که دقیقاً به همین شیوه اجرا وابسته بودند. فیلم «نوسفراتو» یکی از نمونههای شاخص این سبک است که در بازسازی سال ۲۰۲۴ هم، سبک تئاتری و اغراقآمیز خود را حفظ کرده است.
در تئاتر، بازیگر به شکل مستقیم با حضور مخاطب روبهرو میشود. حتی اگر دیوار چهارم حفظ شود، آگاهی از نگاه تماشاگر همیشه وجود دارد و اگر بنا باشد این دیوار شکسته شود، بازیگر باید با مهارتی بالا، مستقیم با مخاطب ارتباط برقرار کند بدون آنکه فضای داستانی را بشکند.
در نهایت، تئاتر و سینما اگرچه ابزارها و فضای متفاوتی دارند، اما هر دو تلاشی هستند برای ساختن دنیایی باورپذیر از احساسات انسانی یکی با نفس در لحظه، و دیگری با تدوین و تکنیک پشت دوربین.