«از یاد رفته» دلخواه تماشاگران، زیر تیغ منتقدان
سریال «از یاد رفته» با وجود موج انتقاد منتقدان، توانسته توجه و رضایت بسیاری از تماشاگران را جلب کند. این تضاد نشان میدهد که سلیقه مردم و معیارهای تخصصی منتقدان همیشه همسو نیستند و شکافی میانشان وجود دارد.

گاهی فیلمی میان مردم به محبوبیت میرسد اما از دید منتقدین یک فیلم شکست خورده محسوب میشود این تضاد را این روزها در سریال « از یاد رفته» مشاهده میکنیم.
موضوع آن درباره شخصیتی است که برای فراموش کردن خاطرات تلخ گذشته خود به مکانی دورافتاده فرار میکند اما زنجیرهای از اتفافات سبب میشود او ناخواسته به گذشته خود پرت شود.
مردم یا همان تماشاگران در کامنتهای فیلمنت نظرات مثبتی برای آن ثبت کردند؛ پستهایی با بازدید هزارتایی یا حتی میلیونی از این اثر در فضای اینستاگرام هم دیده میشود که خود حاکی از موفق بودن این سریال برای جلب نظر تماشاگر است.
اما منتقدین بازار انتقاد به راه انداخته و زیر و بم این سریال را زیر سوال برده و آن را ضعیف خطاب میکنند.
شاید این نکته فراموش شده و از یادها رفته که فیلمنامهنویسها باید مخاطب هدف خود را مشخص بکنند اگر بخواهند نظر مردم عام را جلب کند باید از اصولی برای جذاب شدن فیلم استفاده کنند که شاید از نظر منتقدین جنبه هنری نداشته باشد.
بارها شده فیلمی کاملا مطابق با اصول ساخته شود و یک شاهکار به حساب بیاید اما مردم عادی پس از دیدنش آن را یک فیلم بی سر و ته بی معنا بدانند در صورتی که منتقدین دریایی از تحلیل و معنی از آن اثر بیرون میکشند.
قرار نیست تمام افرادی که برای گذران وقت، فیلم تماشا میکنند به دنبال یک فیلم چند لایه سرشار از رمز و راز باشند گاهی فقط نیاز دارند سریالی تماشا کنند که برایشان قابل حدس نباشد و هر بار اتفاقات هیجان انگیزی در آن رخ بدهد تا انتظار یک هفتهای برای پخش دوبارهی آن برایشان شیرین شود.
البته از آن ور بوم نیفتادن باید رعایت شود نمیشود مخاطب عام و یا همان اکثریت تماشاگران را آن قدر نادان تصور کرد که پس از دیدن آن فیلم احساس کند وقتش را هدر داده یا به شعورش توهین شده.
از سمتی خفه کردن مخاطب با حجم زیادی از لایههای عمیق و مفهومی که فقط افرادی که دانش سینما و ادبیات دارند آن را درک میکنند صرفا او را گیج و سردرگم میکند و جای لذت بردنی برایش باقی نمیگذارد.
هر چند قطعا سینما به فیلمهای قوی و خاص نیاز دارند تا همان مخاطبینی که دانش کافی دارند یا همان منتقدین هم بتوانند از آثار قدر لذت ببرند.
اما فیلمنامه نویسی که به این سبک فیلم میسازد از ابتدا میداند قرار است مخابهایش چه کسانی باشد و به دنبال دیدن نظرات همین قشر است.
نمیتوان کسی که برای شبکه نمایش خانگی تولید محتوا کرده را زیر گیوتین برد و به جرم ضعیف بودن کارش اعدامش کرد و زیر سیلی از انتقادات او را دفن کرد.
در هر صورت او سریالی ساخته که دست آویزی برای وقت گذرانی یک خانواده باشد.اگر توانسته رضایت تماشاگرها را به دست آورد موفقیت آن اثر را نمیتوان انکار کرد.
جدال بین سلیقه منتقدان و مخاطبان پیشینه دیرینه دارد اما گاهی قبل از افراطی بودن باید حق را به دو طرف داد؛ هر کس سلیقه شخصی و انتظارات خودش را از فیلمسازان طلب دارد که هر دوی آنها به حق است.
صرفا باید از یاد نرود که نیاز نیست یک فیلتر مشخص برای تمامی سریالها و فیلمها وجود داشته باشد و هر چیزی که از صافی آن فیلتر رد نشود را خراب و اشتباه خطاب کرد.
نیاز نیست از یک لنز تمامی آثار را برسی کرد دنیای هنر میتواند لنزهای مختلفی داشته باشد و قرار نیست فقط یک الگوی یکسان را سمبل کرد و فقط به آن اکتفا شود.
در نهایت «از یاد رفته» نشان میدهد که حتی اگر منتقدین یک فیلم را بکوند باز ممکن است آن اثر بین مردم دوست داشته شود و طرفدار پیدا بکند.