ما هم می تونیم!
سال ها برخی از منتقدان فیلم فجر و حتی جشنواره تئاتر فجر به این نکته اشاره داشتند که چرا هر سال با بهانه و بی بهانه تندیس افتخاری یا یک عمر فعالیت هنری اهدا می شود.گاهی چهار تندیس،سال هایی هم پنج یا هفت تندیس!

طبیعتا اهدای تندیس برای سپاس از زحمات چندین سالهی یک هنرمند نه تنها بد نیست بلکه قابل تقدیر است اما مشکل آنجاست و بود که دوستان تصمیم گیرنده اصرار داشتند و دارند تا چند تندیس اهدا کنند گویی مسابقه است و یا عجله دارند! انگار تصور میکنند عقب مانده اند؛ زبانم لال، گویی تصور میکنند اگر امسال .این تندیس را اهدا نکنند سال دیگر آن هنرمند از دنیا میرود و یک عمر پشیمانی می ماند برای ستاد برگزاری و دبیر محترم
همین عجله باعث شده در برخی موارد یک نفر دو بار تندیس یک عمر فعالیت را به خانه ببرد! البته که نوش جانش اما این کار فقط نشان دهندهی بیبرنامهگی و عدم توجه اهداء کنندگان است و بس.
این عمل قابل تقدیر یک انتقاد مشکل دیگر هم داشته، هر دولتی به هنرمند تراز خود جایزه داده یعنی به سلیقهی خود هنرمندان از خودیها برگزیده و اعلام کرده ایشان شایستهی دریافت تندیس است زیرا همفکر و هم جهت ماست؛ حالا چه کرده و چند سال فعالیت داشته به خودمان مربوط است.
خب تا اینجا شد انتقاد از جشنواره های خودمان، بیایید برویم به سمت جنوب شرقی فرانسه و شهر ساحلی و زیبای کن که امسال هفتاد و هشتمین دورهی یکی از مهمترین و شاید مهمترین جشنوارهی سینمایی سال در آن آغاز شده ست، جشنوارهای که سالهاست مدیریتش به عهده تیری فرموست، مردی خوشتیپ که روزگاری منتقد سینما هم بوده.
او یک مدیر واقعی است، فعال و کاربلد، سالانه 1800 فیلم میبیند تا ازمیان آن ها 50 فیلم را ابرای بخشهای مختلف انتخاب کند! فرمو نظریات جالبی هم دارد مثلا معتقد است:فستیوال کن، جشنواره ستارهها برای ستارهها نیست. بلکه جشنواره ستارگانی است که در فیلمها حضور دارند. امروزه ما تنها با یک بله و یا خیر ستاره میشویم. با توضیح وضعیت آب و هوا ستاره میشویم، یا در برنامههای تلویزیونی واقع نما شرکت میکنیم و ستاره میشویم. اما جورج کلونی، جولیا رابرتس و جودی فاستر ستاره ،هستند. جشنواره کن بر چهار پایه اساسی استوار است. اول از همه حضور مؤلفان و سینماگران. یک اعتبار هنری وجود دارد و ما به کن میرویم تا بهترینهای جهان را ببینیم. ما نمیگوییم بهترینهای سال، همه فیلمها برای زمان برگزاری جشنواره آماده نیستند. دومین رکن این جشنواره شکوه و زرق و برق آن است. رکن بعدی، نگاه به آن به عنوان یک صنعت است. منظور صنعت و بازار سینما است. افراد تنها برای این نمیآیند که به ساحل بروند یا صرفا برای لذت، فیلم ببینند. آنها برای کسب و کارشان میآیند. خریداران، فروشندگان، توزیع کنندگان فیلم، تهیه کنندگان، کارگردانان همه این افراد میآیند زیرا این حرفهشان است. آخرین رکن، رسانهها هستند. رسانههایی که هم فرش قرمز برایشان جالب است و هم دیگر موضوعات مرتبط با سینما. این اساس کار ما در جشنواره کن را تشکیل میدهد. کن باید مکانی برای بودن باشد، در همان جایی که هست.»
همانطور که نوشتم او قوانین خودش را دارد، بد یا خوب قوانین او خدشه بردار نیستند اما انگار امسال بعضی از عادتهایش را کنار گذاشته و از جشنواره فیلم فجر الگو برداری کرده! میپرسید کجا؟ خب فستیوال کن هر سال به یک یا دو نفر نخل طلای یک عمر فعالیت هنری را اهداء میکرد اما امسال تا اینجای کار به سه نفر نخل طلا داده شده؛ رابرت دنیرو، کوین اسپیسی و دنزل واشنگتن! البته که هر سه نفر، بازیگران بزرگیاند و خدمات فراوانی را به صنعت سینما کردهاند اما تعداد جوایز اندکی تا قسمتی برای فستیوال کن زیاد است، با در نظر گرفتن اینکه تا فستیوال نیمی از راه را طی کرده است.
این اتفاق نشان دهندهی آن است که افکار مدیران جشنوارههای ما هم به دیگر کشورها نفوذ کرده، یک نفوذ بی سر و صدا موثر حتی تا ساحل کن. فقط امیدوار باشیم که تغییر سالیانه دبیر و نبود کاخ ثابت جشنواره هم به جزو تصمیمات گردانندهگان فستیوال قرار نگیرد. تا یادمان نرفته یک تاثیر دیگر جشنواره فجر را هم بر مدیران کن بگوییم، تذکر پوشش!
حال سوال اینجاست که آیا تیری فرمو خواسته به مدیران ما بگوید: «اگه بخواهیم ما هم میتوانیم»؟ یا جشنواره فجر دارد آرام آرام کار خود را میکند؟
باید منتظر ماند و دید.