۵ نکته از پنجمین آیین اهدای نشان عالی «خورشید»
مراسم اهدای نشان عالی «خورشید» فرصتی مناسب برای تقدیر از بزرگان عرصه فیلم مستند بود.

پنجمین دوره مراسم اهدای نشان عالی خورشید پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت با حضور جمعی از اهالی سینما و با اجرای منصور ضابطیان و با حضور تعداد زیادی از فیلمسازان و نویسندگان حوزه فیلم مستند در موزه سینما برگزار شد.
در مرور این مراسم چند نکته قابل بیان است:
۱- مثل همه رویدادهای سینمایی و فرهنگی، پنجمین مراسم اهدای نشان عالی «خورشید» هم با تاخیر شروع شد، این درحالی است که مستندسازان، حتی استاد محمد تهامینژاد به عنوان شخصیت اصلی این رویداد از ساعت ۱۶:۱۵ دقیقه، در محوطه بیرونی موزه سینما حضور داشتند. اتفاقا این حضور سر موقع از میهمانان جالب و نشان دهنده تفاوت مستندسازان با دیگر اقشار سینمایی است، آنهایی که هر وعدهای را دیر و بیموقع آغاز میکنند و به زمان بیاهمیتند، اما اگر ساعت ۱۶ پنجشنبه در موزه سینما حاضر بودید، جمعیت مقابل در ورودی سالن سینمای موزه، برایتان جلب توجه میکرد، استاد تهامینژاد به حاضران خوشامد میگفت، علیرضا حسینی، مهرداد زاهدیان، ارد عطارپور، پژمان مظاهریپور، مصطفی رزاق کریمی و ... در محوطه دیده میشدند، اما شروع مراسم بسیار دیر هنگام بود.
۲- اجرای منصور ضابطیان یکی از نقاط قوت این رویداد بود. ضابطیان از معدود مجریان محترم، با دانش، و باوقاری است که نه زیادهگویی میکند، نه تملق کرده و نه خود را نمایش میدهد. او بسیار کم صحبت کرد، اما درست و به اندازه. پایان بندی که برای مراسم در نظر گرفت و اشاره به غروب خورشید در بیرون موزه و طلوع همیشگی «نشان عالی خورشید» جذاب بود. سابقه روزنامهنگاری ضابطیان همیشه کمک کرده تا اجرای او رنگ و بویی متفاوت داشته باشد، آمیزهای از صمیمیت، شوخطبعی و ادبیات، با آن که او هرگز مجری تخصصی حوزه مستند نبوده است.
۳. سینمای مستند، سینمایی جدی و فرهیخته است، اغلب مستندسازان هم فارغ از هیاهوی گیشه، کارشان را انجام میدهند و بر خلاف سینمای داستانی، مقهور شهرت و ثروت نیستند. برگزاری مراسمی در پاسداشت یک استاد سینمای مستند باید شبیه او باشد، مراسم پنجشنبه این ویژگی را داشت، سخنرانیهای درست و کوتاه، ادای دینهای به جا و نمایش نسخهای از فیلمی از استاد تهامینژاد ابتکارهای جالبی بود. این نشست میتوانست رسمی و خشک باشد، اما ضابطیان بدون آنکه از چارچوب ادب و احترام، دور شود، به مراسم شور بخشید و آن را به رویدادی خاطرهانگیز تبدیل کرد.
۴- استاد احمد ضابطی جهرمی به اندازه استاد محمد تهامینژاد در سینمای مستند ایران موثر و صاحب جایگاه و محبوب است، حضور او با یک شاخه گل و هدیه در این مراسم، نشان دهنده روح بزرگ این استاد و مترجم است، در آیینها و مراسم ایرانی، کمتر شاهد چنین صحنههایی هستیم که استادی، استاد همترازش را در آغوش بکشد و به او ادای دین کند. استاد احمد ضابطی جهرمی، با تواضع و در کمال صداقت و خوشرویی در این مراسم حضور یافت و به دوست و همکارش ادای احترام کرد. این تصویر از او در یادها خواهد ماند.
۵- کاش در مراسمی با این سطح، آنهم در یک سالن کوچک، برگزارکنندگان همه مدعوین را روی سن نبرند و به سنتی ایرانی، قطاری از تقدیرکنندگان را روی سن نگه ندارند. این سنت کهن، دیرپا و نکوهیده در مراسم دولتی قابل توجیه است به این دلیل که مدیران میکوشند در هر قابی دیده شوند و به یادگار بمانند. اما شان مستندسازان، استادان و بزرگان این حوزه نیست که روی سن، در صفی طویل بایستند، و برگزیده نشان عالی «خورشید» در میان جمعیت گم شود.