پرستو صالحی پا در مسیر ساسی مانکن گذاشته است؟
راهحل چیست؟ مسئولیت با کیست؟ مسئولیت، اینجا بیشتر از هرکس دیگر برعهده مخاطب است. این مخاطب است که در مرحله انتخاب نباید انتخاب اشتباه داشته باشد و انتخاب اشتباه همان چیزی است که روح فرد با آن خدشه دار میشود همان شرمی که به آن با عنوان گیلتی پلژر یاد میکنیم.

چیزی به نام گیلتی پلژر وجود دارد که لذتی مخفیانه همراه با احساس گناه را در فرد به وجود میآورد. این احساس معمولاً در خلوت برای افراد پیش میآید و دوست ندارند دربارهاش با کسی صحبت کنند و اغلب از اطرافیانشان پنهان میکنند. این موضوع با ساسی مانکن در افراد به وجود میآید و ظاهرا کسی دوست ندارد که ادعا کند طرفدار ساسی مانکن است و آهنگهایش را میشنود اما هربار آمار شنیده شدن قطعات او نشان میدهد که میزان پلی شدن آن آهنگ ها بالاست. این درحالی است که هر سال هم تعداد زیادی از افراد با اتفاق نظر میگویند او برای فرهنگ «مخرب» است.
حالا این اتفاق تا حدودی برای برنامه «عشقابدی» با اجرای پرستو صالحی هم افتاده و او با این برنامه در مسیر مشابهی قدم گذاشته است. برنامهای که در آن نه خبری از گفتوگوی عمیق و دغدغهمند هست، نه تحلیل اجتماعی و نه حتی احترام به شعور مخاطب. مجموعهای است از سوژههای سطحی، رفتارهای اغراقشده، مونولوگهای شبهنمایشی و تلاش بیهوده برای وایرالشدن.
با نگاهی دقیقتر، میفهمیم که «عشق ابدی» به همان میزان که آثار ساسی مانکن به ادبیات کودک و نوجوان آسیب وارد میکرد، حالا به زبان، سلیقه و فرهنگ تماشاگران بزرگسال آسیب میزند. مخاطبانی که شاید برای فرار از روزمرگی یا از سر کنجکاوی، دقایقی را به تماشای این برنامه در فضای مجازی مینشینند، اما در واقع وارد چرخهای از سرگرمی مبتذل میشوند؛ چرخهای که بهسادگی تبدیل به گناهی لذتبخش میشود!
دو مسیر با یک هدف: ویو بیشتر! گویا آنچه اهمیت دارد، نه محتوای عمیق یا دغدغهمند، بلکه الگوریتم پلتفرمها و تعداد بازدیدهاست. ساسی مانکن، آهنگهایش را بر اساس الگوهای الگوریتمی یوتیوب و اینستاگرام میسازد و پرستو صالحی با همین منطق، فضای گفتوگو را به صحنهای برای بروز خودشیفتگی، خودنمایی و گاهی حتی تحقیر و تمسخر میکشاند.
در واقع، هر دو بر موج «توجه» سوار شدهاند و با این مدل محتواسازی، مخاطب را به مصرفکنندهای بیفکر و کمتوقع تبدیل کردند. انتخاب همراه و پارتنری که مرتب ممکن است مرتب عوض شود، تحقیرهای ظاهری و دعواهای خاله زنکی و عمومردکی همگی یک زنگ خطر دارد و آنهم نرمالسازی ابتذال است.
اما نکته در جنس اثرگذاری است، نه قالب آن. هر دو، از رسانه برای شکل دادن به فرهنگ بهره میگیرند و نمیتوان با ژستی سطحی صرفاً ادعا کرد که «عشق ابدی» فقط یک برنامه سرگرم کننده است همانطور که سریال های سالهای پیش فارسی وان فقط یک سریال نبود و خط قرمزهای زیادی را در روابط رد کرد و آهسته آهسته بر چارچوبهای سفت و سخت رابطه ها تاثیر منفی گذاشت.
راهحل چیست؟ مسئولیت با کیست؟ مسئولیت، اینجا بیشتر از هرکس دیگر برعهده مخاطب است. این مخاطب است که در مرحله انتخاب نباید انتخاب اشتباه داشته باشد و انتخاب اشتباه همان چیزی است که روح فرد با آن خدشه دار میشود همان شرمی که در ابتدای مطلب به آن با عنوان گیلتی پلژر اشاره کردیم.