بیتقصیر بودن پزشکیان در وضع بد کشور از نگاه خاتمی
سید محمد خاتمی با بیان اینکه وضعیت کشور خوب نیست، یادآور شد: البته این وضع را آقای پزشکیان به وجود نیاوردند.

به گزارش آوش، سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات، با جمعی از اعضای حزب مجمع ایثارگران دیدار و گفت و گو کرد. وی در ابتدای سخنان خود ضمن خوشآمدگویی به حضار، کشور و مردم را همه مدیون ایثار و ایثارگری دانست و آن را بهعنوان اصول اساسی اخلاقی و دینی معرفی و بر اهمیت نیکی به دیگران، حتی در شرایط نیازمندی خود تأکید کرد.
من از ایثارگری گفتم، ایثارگری آنجا که جنگ است با همه وجود، جانبازی و مقاومت می کند. آنجایی که مصلحت نظام است حتی حاضر است مذاکره و تعامل کند. اصلاً مذاکره و تعامل به معنای تسلیم شدن در برابر باج خواهی و زورگیری دشمن نیست. بلکه برای جلب امکانات برای پیشرفت کشور است و آنچه مصلحت ملی و خیر عمومی در آنست باید تامین شود. خب آیا ما در رویکردهایمان همیشه درست عمل کرده ایم؟ یعنی بر اساس آنچه مصلحت ملی و نیاز ایران بوده است سیاست گذاری کردهایم یا نه مصالح ملی مورد توجه نبوده است؟ باید میان آرزوها ( و بخصوص آرزوهای غیرقابل تحقق) با آرمان خواهی فرق گذاشت. یعنی آرمان خواهی نه تنها مخالف واقع بینی نیست بلکه باید واقعیت ها را دید و با وجود واقعیت ها آرمانها قابل دسترسی باشد. باید برنامه ریزی کرد برای اینکه به آرمان ها رسید. آرمان ها شعار نیست، و برخی شعارها هم شعارهای موجه و منطقی اصلاً نیست. یعنی چیزهایی گفته می شود که قابل دسترسی نیست. همه سرمایه ها را در آن مسیر خرج کردن و طبعاً نتیجه معکوس گرفتن، منطقی و خردمندانه نیست.
می شود آرمان خواه بود اما واقع بین هم بود. واقعیت ممکن است قابل قبول نباشد، نظام حاکم در عرصه بین الملل نظام ظالمانه است یا حداقل از این نظام قدرت های مدعی و سلطه طلب سوء استفاده می کنند. این واقعیت بدی است؛ اسرائیل یک واقعیت بد و زشت است. با اشغال روی کار آمده است و سرکوب می کند، می کشد و روی خون و آوارگی مردم با حمایت دیگران زندگی اش را ادامه داده است. جنایاتش را در غزه دیدیم. این واقعیت، واقعیت زشتی است. اما اگر ما چشممان را ببندیم و یا خیال پردازانه با مسئله برخورد کنیم و واقعیت را نبینیم دچار مشکل می شویم. واقعیت ها همیشه قابل توجیه نیست. اما باید با واقعیات مواجه شد و آنها را دید و بر اساس امکانات و مصالح حرکت کرد و به نفع مردم و رضایت مردم از آرمانها دفاع کرد و مهمترین مصلحت کشور و ملت و حتی حاکمیت تامین نیازهای مردم و جلب رضایت آنان است و در این زمینه باید با دنیا تعامل کرد. ولی اگر واقعیت ها دیده نشود و متوهمانه به آنچه در دنیا می گذرد نگریسته شود ممکن است سیاستهایی در پیش گرفته شود که زیان آن به کشور و مردم برمی گردد.
اما آنچه لازم است حفظ کشور و پیشرفت آن و بهبود حال و روز مردم است که صاحب اصلی کشورند و این با منطق و عقل و با فرهنگ ایثارگری هم سازگار است.
پیش از صحبت های سید محمد خاتمی و در ابتدای این جلسه برخی از اعضا به بیان دیدگاههای خود پرداختند و از دغدغه ها و نگرانی هایشان نسبت به مشکلات کشور گفتند. از جمله:
1- حزب با هدف احیای بازتولید فرهنگ ایثارگری شکل گرفته است و قصد داریم آن را به جوانان انتقال دهیم تا حزب همواره پویایی خود را حفظ کند. حزب یک رسالتی را مد نظر دارد؛ اینکه صریح تر باشیم و آزادگی را پاس بداریم. حزب مسائل کشور را واقعبینانه ارزیابی کرده است. نحوه سیاست گذاری باید در کشور تغییر کند. ما به عنوان یکی از احزاب جبهه اصلاحات از برنامه ها و سیاست های آقای دکتر پزشکیان راضی نیستیم و لازم می دانیم که انتقادهای جدی خود را از دولت مطرح کنیم.
2- میان حکومت و ملت شکاف ایجاد شده است. ما در کشور حدود 25 میلیون جوان دهه 70 و 80 داریم که جمهوری اسلامی نتوانسته است آنها را جذب کند. این نتیجه یک حکومت مقتدر نیست؛ یک حکومت مقتدر باید بداند چگونه حکمرانی کند. ممکن است حکومتی خود را جمهوری معرفی کند مثل سوریه یا عراق اما در حکمرانی موفق نباشد اما عربستان و اسپانیا خود را پادشاهی معرفی کنند و مورد اقبال جوانان و جامعه قرار بگیرند و موفق باشند.
متاسفانه در کشور ما شکاف میان نسلی در حال افزایش است. من معتقدم نظام باید برای حل مشکلات کشور ایدئولوژی سیال و فعال را برگزیند. اما متاسفانه هرچه جلوتر می رویم استحکام ایدئولوژی در کشور بیشتر می شود، و انعطافی را نمی بینیم. ما می خواهیم با اصلاحات کشور سامان بگیرد.
3- شکاف میان ملت و حاکمیت در شرایطی ایجاد شد که سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان نیز کاهش یافته بود و این مسئله یک بحران جدی ایجاد کرده بود. نقش حاکمیت، فضای تحولات منطقه، فشار دولتهای خارجی و گروههای رادیکال و برانداز در ایجاد این شرایط بی تاثیر نبود. اما نقش خودمان را هم نباید منکر شویم. همیشه برای بهبود باید اشتباه خودمان را هم بپذیریم. ما زمانی که از سرمایه اجتماعی و شکاف اجتماعی اصلاح طلبان و مردم صحبت می کنیم، باید بپذیریم که اصلاح طلبان هم در این زمینه دچار مشکل شده اند. چه در ستاد و سازمان دهی و جبهه اصلاحات و چه در اعلام مواضع و بستن لیست و کاهش حساسیت نسبت به نبض جامعه. ما اکنون در میان فرهنگیان و کارگران که در زمان دوم خرداد بیشترین حضور را داشتند، کمترین پایگاه را داریم. امروز میراث دوم خرداد در بحران بسیار شدیدی به سر می برد. نهادهای مدنی در ضعیف ترین شرایط خود هستند. به عقیده من اکنون احزاب و گروههای اجتماعی باید برگردند به افق دوم خرداد که بازگشت به مردم بود و ایجاد یک چشم انداز و امید برای مردم تا بتوانیم آینده بهتری برای مردم بسازیم.
4- ما قطعاً پیشنهاد دهنده آقای پزشکیان نبودیم اما از ایشان حمایت کردیم. آنچه به نام وفاق در حال شکل گرفتن است مبهم است. احتمالاً ایشان تصمیم گیر اصلی نیستند. اگر این امکان وجود داشته باشد تا جنابعالی با ایشان صحبت کنید و توجیه شوند تا در برخی از مسائل با حکومت چانه زنی کنند بسیار خوب است.
5- یکی از معضلات جامعه اکنون ایران خلأ ایست که میان حاکمیت و احزاب با نسل های جدید به وجود آمده است. باید تلاش شود تا دیالوگ های میان آنها بازشناسی شود و این نیازمند مطالعه و شناختن است تا گفتمان جدید ایجاد شود.
6- متاسفانه اتفاقی که بعد از انتخابات شاهد آن بودیم این بود که در ابتدای شکل گیری دولت آقای پزشکیان امیدهایی در دل مردم ایجاد شد، اما با گذشت زمان مردم احیاناً خلاف وعده های داده شده را شاهد بودند. عدم انسجام دولت باعث افزایش مشکلات و نارضایتی ها میشود. خواهش ما از جنابعالی این است که از ایشان بخواهید تا به نظرات کارشناسی توجه کنند.
از مجموعه ایثارگران در دولت هیچ استفاده ای نشده است. البته لابی گری هم انجام نشده و ایثارگران گله مند و طلبکار نیستند؛ اما می شد از این فرصت ها استفاده کرد. چالشهای کشور به گونه ای نیست که ما به دنبال دعوای پست و مقام باشیم.