مجلس با بمبهای خبری سیاسی، ناتوانیهای خود را پوشش میدهد/ بسیاری از اوقات اگر مسئولان اجرایی کاری انجام ندهند، مردم شرایط بهتری خواهند داشت
نماینده سابق مجلس شورای اسلامی گفت: با نهایت تأسف باید گفت مبارزه با فساد در کشور ما غالباً رنگ و بوی سیاسی و جناحی به خود میگیرد و همین موضوع یکی از دلایلی است که مردم نسبت به این روند معترض هستند و خوشبینی چندانی به مبارزه با فساد ندارند.

از دعواهای جناحی در مجلس تا فساد چای دبش محور گفتوگوی معینالدین سعیدی، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، با آوش است.
سعیدی که در طول حضور خود در مجلس یازدهم مدام میکروفنش به حمایت از مردم سیستانوبلوچستان و فسادستیزی باز میشد حالا از پایمردی مردم سیستانوبلوچستان در جریان جنگ 12 روزه میگوید همانهایی که گفته بودند حاضرند خانههایشان را در اختیار مردم جنگزده قرار دهند.
در ادامه گفتوگوی آوش با معین الدین سعیدی، نماینده سابق مجلس شورای اسلامیریال را میخوانید:
ملت ایران را آنگونه که باید نشناختهایم
* در جریان جنگ ۱۲ روزه شاهد نوعی وحدت و انسجام از سوی مردم بودیم اما پس از جنگ برخی از نمایندگان و سیاسیون دعواهای جناحی را تندتر از قبل آغاز و فضای سیاسی کشور را به محلی برای اختلافات جناحی تبدیل کردند. ارزیابی شما از این جریانها چیست؟
جنگ ۱۲ روزه باعث شد مولفههای انسجام ملی در میان همه اقشار مختلف تقویت شود. شاهد شکلگیری همبستگی و همگرایی بودیم و به تعبیری «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» اتفاق افتاد. دلایل متعددی برای تقویت انسجام ملی وجود داشت به گونهای که در آن شرایط با وجود همه گلایهها، مردم مسائل را کنار گذاشتند و یکدل متحد و منسجم، حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی را محکوم کردند و در کنار کشور، انقلاب و نظام ایستادند.
طبیعتاً انتظار میرفت پس از اتمام جنگ و عبور از آن دوران بحرانی، صاحبان تریبون و مسئولان کشور تلاش کنند، روحیه انسجام تقویت شود اما عملاً چنین اتفاقی رخ نداد. مجلس شورای اسلامی طرحی تحت عنوان «نظامبندی فضای مجازی» در دستورکار قرار داد که به اعتقاد بنده همان ادامه کار طرح صیانت معروف مجلس یازدهم بود. دولت نیز لایحهای را تحت عنوان «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف در فضای مجازی» به مجلس ارائه کرد که واقعاً عجیب بود؛ هرچند بعدها تحت تاثیر فشار جامعه و افکار عمومی پس گرفته شد. این مسئله نشان داد ما ملت ایران را آنگونه که باید نشناختهایم.
همچنین ناترازیهایی که در حوزه انرژی رخ داده است، گرچه ریشه در اتفاقات گذشته دارد اما به وضوح نشان داد پاسخ مناسبی به مطالبات مردم داده نشده است. درحالی که ملت ایران بارها در بزنگاههای دشوار پای کشور و انقلاب ایستادهاند، چنین رویکردهایی در شأن آنها نیست و قطعاً موجب تقویت انسجام ملی نخواهد شد.
* دعواهای جناحی را بیشتر از سوی برخی نمایندگان تندرو مجلس میشنویم، به گونهای که گویی مجلس به عرصهای برای مناقشات جناحی بدل شده است. علت چیست؟ آیا مجلس در انجام وظایف ذاتی خود دچار سردرگمی شده و به همین دلیل چنین فرافکنیهایی رخ میدهد؟
من کاملاً حق مجلس میدانم که مطابق اصول مصرح قانون اساسی، شأن نظارتی خود را در قالبهای مختلف مانند استیضاح، طرح سؤال، تذکر و سایر ابزارهای قانونی اعمال کند. اما پرسش اساسی این است که آیا نگاه سیاسی پشت این تحرکات وجود دارد یا خیر؟ امروز مردم بهدرستی این سؤال را مطرح میکنند، در شرایطی که کشور با معضلات جدی مواجه است و دولت نیز آنگونه که باید در حوزه ناترازیها وظایف خود را بهدرستی انجام نمیدهد، آیا زمان پرداختن به چنین موضوعاتی است؟
آیا کسانیکه دنبال عدم کفایت رئیسجمهور هستند واقعاً نیت اصلاح امور را دارند؟
ملت ایران مدتهاست از دوگانه مضحک اصلاحطلب و اصولگرا یا تندرو و کندرو عبور کردهاند. رویههایی که امروز از سوی برخی نمایندگان مجلس مشاهده میشود، مانند طرح عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور پرسشهای جدی را ایجاد میکند. درست است که چنین موضوعی بر مبنای قانون وجود دارد و حتی در دوران جنگ تحمیلی نیز در مجلس اول مطرح شد، اما مردم میپرسند آیا در شرایط فعلی کسانیکه بهدنبال چنین مباحثی هستند واقعاً نیت خیر و اصلاح امور را دارند یا صرفاً در پی منافع سیاسی و جناحی خود هستند؟
مجلس با بمبهای خبری سیاسی ناتوانیهای خود را پوشش میدهد
* البته تندروها بنیصدرسازی هم روی آوردند، پشت پرده این جریانها کجاست؟
چنین رفتارهایی نهتنها کمکی به حل مشکلات کشور نمیکند بلکه انسجام ملی را نیز تضعیف خواهد کرد. البته اینکه نگاه دولت این باشدکه هر کاری انجام میدهد و هر رویکردی اتخاذ میکند، از سوی طرف مقابل مورد تأیید قرار گیرد و هیچ نقدی اتفاق نیفتد، غلط است. در مورد پروژه بنیصدرسازی این نکته مطرح است که واقعاً این موارد جزو اولویتهای حال حاضر کشور هستند؟ علت این وضعیت را من چنین میدانم. در جاهایی که کوتاهی کردهایم و وظایف خود را بهدرستی انجام ندادهایم، همچنین در جاهایی که به دلیل عدم توانمندی نتوانستیم چالشهای اصلی و زیرساختی کشور را مرتفع کنیم، نیاز به یک پروژه خبری داریم تا از طریق بمبهای خبری ناتوانیهای خود در مجلس و یا دولت را پوشش دهیم. طبیعتاً در چنین شرایطی بمبهای خبری مطرح میشود که به نظر من نیت آنها مطلقاً اصلاح امور نیست.
دولت آستانه صبر و تحمل خود را افزایش دهد
مطابق اصول مصرح قانون اساسی مجلس شأن نظارتی دارد و دولت نیز در همه حال باید در معرض نقد سازنده قرار گیرد. ما تعبیری از مرحوم امام داریم مبنی بر اینکه در نظام اسلامی نهتنها نقد جایز است بلکه تخطئه نیز مجاز شمرده شده است. بنابراین لازم است دولت آستانه صبر و تحمل خود را افزایش دهد و از سوی دیگر طرف مقابل نیز در مواردی که واقعاً رویهها دچار مشکل است، وارد نقد شود نه اینکه صرفاً به تسویهحسابهای سیاسی و جناحی بپردازد. آنچه امروز از این مباحث و حرفوحدیثها شنیده میشود، به نوعی فرافکنی از ضعفهای خودمان است و تلاشی برای مشغول کردن مردم به حواشیای که اساساً برای آنها ارزشی ندارد.
* درمورد برخورد مجلس با دولت چهاردهم که همزمان با هم آغاز به کار کردند این پرسش مطرح است که قوه مقننه چگونه عمل کرده است؟ بهنظر شما مجلس آنطور که باید بر دولت نظارت دارد؟ صرفاً تهدید اعضای کابینه به استیضاح همان معنای نظارت را میدهد؟
پاسخ به سوال شما تا حدی متفاوت است. مجلس دوازدهم به همه کابینه آقای پزشکیان رأی قاطع داد پس نباید مجلس را به نگاه صرفاً سیاسی متهم کرد.
* البته همه اعضای پیشنهادی کابینه یکدست اصلاحطلب نبودند که بگوئیم مجلس یک دست به اصلاحطلبان رأی مثبت داد؟
به هر حال این شاید ضعف مجموعه دولت باشد که نیروهای توانمند خود را به دلیل تعامل با مجلس نیاورده است اما همین مجلس عبدالناصر همتی را استیضاح کرد.
* منظور این است که نمایندگان به هم جناحیهای خود در مجلس رأی دادند؟
موضوعات فراتر از جناحبندیها است. در موضوعاتی همچون استیضاح، گاهی مطالبات شخصی و فردی نمایندگان نیز نقشآفرین میشود این یک واقعیت است. اما اینکه به دلیل چنین نگاههایی از مجلس انتظار داشته باشیم سکوت کند نیز انتظار معقولی نیست.
در بسیاری از مناطق سیستانوبلوچستان قطعی برق به 4 تا ۶ ساعت هم میرسد
هماکنون کشور با ناترازی عجیب در حوزه انرژی مواجه است. در تهران شاید هر دو روز یکبار برق برای دو ساعت قطع شود اما در بسیاری از مناطق سیستان و بلوچستان قطعی برق به 4 تا ۶ ساعت هم میرسد. طبیعتاً مردم میپرسند که آیا این کمکاری از سوی دولت رخ داده یا خیر. در چنین مواردی شأن نظارتی مجلس ایجاب میکند که ورود کند.
به اعتقاد من بخش مهمی از مشکلات امروز کشور فقط به دولت برنمیگردد مجلس نیز مقصر است. چراکه مجلس بارها بهجای انجام وظایف ذاتی خود و ایفای نقش در حل چالشهای کشور به بزرگنمایی موضوعات سیاسی پرداخته است؛ موضوعاتی که برای مردم اساساً اهمیت چندانی ندارد. با این حال نباید رابطه مجلس و دولت را به گونهای تعریف کرد که همیشه همراهی مطلق باشد، بدون طرح نقد یا بدون استفاده از اهرمهای نظارتی.
متأسفانه در کشور ما برخورد با فساد اغلب سیاسی و جناحی میشود
* قضیه فساد چای دبش در مجلس یازدهم که با دولت مرحوم رئیسی همزمان بود، اتفاق افتاد. آن زمان عضو کمیسیون کشاورزی بودید، وقتی فساد چای دبش مطرح شد با وزیر مربوطه جلسه برگزار کردید؟
یکی از عوامل جابجایی وزیر وقت کشاورزی همین موضوع چای دبش بود البته وزیر وقت صمت و وزیر وقت جهاد کشاورزی در معرض این اتهام قرار داشتند و طرح تحقیقوتفحصی نیز درباره آن مطرح شده بود. بنده بارها و بارها از تریبون مجلس به مسئله چای دبش اشاره کردم. متأسفانه در کشور ما نگاه و برخورد با فساد اغلب سیاسی و جناحی میشود. یعنی اگر فرد متهم به فساد از جناح و گروه ما باشد، اعتراضی صورت نمیگیرد اما اگر متعلق به جناح مقابل باشد صداها بلند خواهد شد. این موضوع تفاوتی میان اصولگرا و اصلاحطلب ندارد.
در مجلس یازدهم نسبت به فساد امام جمعه وقت تهران اعتراض کردم
بنده همان زمان معترض بودم و به فساد اطرافیان امام جمعه وقت تهران اشاره کردم اما هیچ برخوردی با آن فساد صورت نگرفت و ایشان نیز مقابلهای نکرد.
نمایندگان متصل به جناح اصولگرا به فساد صدیقی اعتراض نکردند
* آقای صدیقی؟
بله من پشت تریبون به این موضوع اعتراض و آن را چه به کنایه و چه به صراحت مطرح کردم. با این حال دیدیم برخی نمایندگانی که شهره، به مبارزه با فساد بودند چون این موضوع به جناح خودشان مرتبط بود، هیچ اعتراضی نکردند. در طرف مقابل نیز کارنامه بسیاری از مسئولین اصلاحطلب در این زمینه بسیار سیاه است. لذا با نهایت تأسف باید گفت مبارزه با فساد در کشور ما غالباً رنگ و بوی سیاسی و جناحی به خود میگیرد و همین موضوع یکی از دلایلی است که مردم نسبت به این روند معترض هستند و خوشبینی چندانی به مبارزه با فساد ندارند.
بعد از افشای فساد چای دبش با وزیر وقت جهاد کشاورزی جلسه نداشتیم
* آیا شما خودتان با وزیر کشاورزی وقت که قضیه چای دبش در مورد او مطرح شد، جلسهای داشتید؟
به محض اینکه موضوع فساد مطرح شد، خود آقای رئیسی ورود و وزیر وقت جهاد کشاورزی را عزل کرد. بعد از عزل ایشان دیگر جلسهای با او برگزار نشد تا ببینیم واقعاً این فساد تا چه حد وجود داشته است؛ آیا موضوع حیفومیل مطرح بوده، یا بخشی از مشکل به رویههای اداری و بروکراسی بازمیگشته است. پس از عزل دیگر جلسهای با او نداشتیم چراکه ایشان دیگر در مسند امور نبود.
در جلساتی که با نیکبخت داشتیم تأکید همه ما از جمله بنده که در بسیاری از جلسات حضور داشتم، بر این بود که باید ریشههای فساد در مجموعه وزارتخانه شناخته شود. فکر میکنم ایشان اقدامات خوبی انجام داد و سعی کرد با مواردی که منجر به فساد شده بود، برخورد کند. در این حوزه ورود دستگاه قضائی نیز قابل قبول و قابل دفاع بود.
* به نظر میرسد اجماعی برای حل مشکلات برای نمونه در قضیه عفافوحجاب و یا حتی رفع فیلترینگ وجود نداردو فکر میکنید علت نرسیدن به اجماع برای حل مشکلات چیست و باید چگونه ریشهیابی کرد؟
در جنگ ۱۲ روزه مردم با استفاده از همین پلتفرمها گفتمان کشور، انقلاب و نظام را بسط دادند و این موضوع در تقویت مؤلفههای انسجام ملی مؤثر بود. اما در ادامه دسترسیها قطع شد. قطع دسترسی در شرایط بحرانی قابل قبول است، این اتفاق در تمام دنیا رخ میدهد. اما انتظار میرفت که با رفع بحران، دولت بهسرعت نسبت به رفع محدودیتها اقدام کند در حالیکه چنین نشد.
نگاهی که به فضای مجازی وجود دارد به نظر من اساساً مشکلدار است. درست است که در تمام دنیا الزامات خاصی در حوزه فضای مجازی وجود دارد و در کشور ما هم باید وجود داشته باشد اما آیا شیوه درست این است که برخی افراد خاص دسترسی نامحدود به انواع پلتفرمها داشته باشند، نمایندگان مجلس در شبکههایی مانند ایکس، تلگرام و اینستاگرام فعالیت کنند اما مردم برای آگاهی از همان گزارشها ناچار باشند از فیلترشکن استفاده کنند؟
مافیای فیلترشکنها گردش مالی ۴۷ هزار میلیارد تومانی دارند
به باور من بخشی از این مسئله به مافیای فیلترشکنها بازمیگردد؛ مافیایی که گردش مالی ۴۷ هزار میلیارد تومانی دارد و طبیعتاً مانع رفع محدودیتها میشود. اگر بخواهیم بازتعریفی از نحوه رابطه ملت و دولت داشته باشیم و اگر میخواهیم پاسخ شایستهای به همراهی مردم در بزنگاههای سخت بدهیم، باید دو اقدام اساسی صورت گیرد. نخست رفع ناترازیها و چالشهای معیشتی که مردم با آن دستوپنجه نرم میکنند و دوم رفع محدودیتهای غیرضروری در فضای مجازی. همانطور که مسئولان به سهولت و بدون مانع به پلتفرمهای مختلف دسترسی دارند، این حق باید برای ولینعمتان اصلی کشور یعنی مردم نیز قائل شد.
بسیاری از اوقات اگر مسئولان اجرایی هیچ کاری انجام ندهند مردم شرایط بهتری را تجربه خواهند کرد. اگر واقعاً قانون عفافوحجاب اجرایی میشد، سطح بالای انسجام ملی را شاهد بودیم؟ دختران این سرزمین که بسیاری از آنان به حجاب تعریفشده رسمی ما اعتقادی ندارند آیا در همان هنگامه سخت از کشور، رهبری و میهن دفاع نکردند؟ تصاویر حضور آنان موجود است. نمیتوان پذیرفت که فقط در شرایط دشوار یا در راهپیماییها این افراد را برجسته کنیم و در شرایط عادی کشور انگار وجود خارجی ندارند.
اگر میخواهیم بازتعریف درستی از مؤلفههای هویت ملی داشته باشیم، باید تلاش کنیم این مؤلفهها را بهگونهای تعریف کنیم که همه اقشار جامعه را فارغ از پوشش، قومیت یا مذهب در بَر بگیرد. آنچه اهمیت دارد ایران و ایرانی است. متأسفانه بارها دیدهایم در شرایط بحرانی این موضوعات بهطور مقطعی مورد توجه قرار میگیرد اما پس از آن فراموش میشود.
* وقتی وارد مجلس یازدهم شدید چه تصوری از نمایندگی داشتید و پس از چهار سال آیا آن تصور با واقعیت تفاوت داشت یا منطبق بود؟
حضرت امام تعریفی دارند و میفرمایند: «مجلس عصاره فضایل ملت است.» اما به نظر من در گذر زمان برخوردهایی که با نهاد پارلمان در کشور شد، موجب شد تا شأنیت این مجموعه کمتر و کمتر شود. تصور اولیه من این بود که در حوزه تقنین و نظارت نگاه کارشناسی در سطح بسیار بالایی وجود داشته و استفاده از ظرفیت کارشناسان مرکز پژوهشها و حوزههای مختلف امری رایج باشد اما در عمل مشاهده کردم، نه همه نمایندگان اما بسیاری از آنها در رأی دادن و رویههای خود نگاه سیاسی و جناحی را بر نگاه کارشناسی ترجیح میدهند. شاید یکی از دلایل اصلی رفع نشدن بسیاری از چالشهای کشور همین غلبه نگاه سیاسی و جناحی بر نگاه کارشناسی باشد.
بعد از حضور در مجلس دچار پارادوکس شدم
از سوی دیگر ما با تورم در عرصه قانونگذاری مواجه هستیم. در کشور بیش از ۱۱ هزار عنوان قانونی وجود دارد، درحالی که در مهد قانون مانند فرانسه این تعداد به سه هزار عنوان هم نمیرسد. این رقم نشان میدهد که در عرصه تقنین و نظارت نگاه کارشناسی مغفول مانده است. آنچه در آغاز کار مجلس در خرداد ۱۳۹۹ انتظار داشتم و آنچه طی چهار سال بعد رخ داد، یک پارادوکس جدی در ذهنم ایجاد کرد.
سیستانوبلوچستان از مشوقهای قانون جوانی جمعیت مستثنی شد
* سختترین لحظهای که در مجلس داشتید، مربوط به چه زمانی بود؟
زمانی که برخی طرحها و لوایح به صورت کاملاً مدیریتشده توسط هیاترئیسه براساس اصل ۸۵ قانون اساسی به کمیسیون مشترک ارجاع داده میشد؛ مواردی همچون طرح صیانت از فضای مجازی، لایحه عفافوحجاب و قانون جوانی جمعیت. قانون جوانی جمعیت واقعاً عجیب بود. براساس آن مجموعهای از مشوقهای مالی و اداری برای کسانیکه فرزند بیشتری میآوردند، تعریف شد. نکته عجیب این بود که استان سیستانو بلوچستان از این قانون مستثنی شد. این نگاه بسیار دوگانه و غیرقابل توجیه بود.
در حال حاضر بسیاری از کلاسهای درس همچنان بدون معلم و بسیاری از پستهای اداری بلاتصدی ماندند و افراد از مناطق دیگر کشور با بهرهگیری از همین قانون در رقابتی نابرابر جایگزین جوانان بلوچ و سیستانی میشوند.
عمده مواردی که براساس اصل ۸۵ قانون اساسی به کمیسیون مشترک ارجاع داده شدند، فاقد بار کارشناسی لازم بود و ملاحظات مردم بهدرستی در نظر گرفته نشده بود. هربار که چنین ارجاعهایی رخ میداد، برای من روزی تلخ بود. یکی از این موارد همان قانون عفافوحجاب، طرح صیانت و مستثنا شدن سیستان و بلوچستان از مشوقهای قانون جوانی جمعیت بود.
* حضور استاندار بومی در سیستانوبلوچستان در وضعیت این استان موثر بوده است؟
ابتدای انقلاب هم استاندار بومی داشتیم. در دولت آقای احمدینژاد هم از نیروهای سیستانوبلوچستان استاندار داشتیم و اکنون نیز شاهد حضور استانداران بومی در سیستان و بلوچستان، کردستان و خوزستان هستیم. این حضور میتواند عاملی مؤثر و مثبت باشد.
اینکه تا این اندازه روی چنین موضوعی مانور بدهیم و تصور کنیم، دِین بزرگی به ملت ایران ادا کردهایم به نظر من صحیح نیست. بدون تردید استانداری که، معادلات اجتماعی استان خود را میشناسد، جایگاه مردم خود را درک میکند و به حوزههای مختلف اشراف دارد، میتواند بسیار مؤثر باشد. از این منظر چنین رویکردی مثبت است.
صرفاً انتخاب یک فرد توانمند از استان به خودی خود مشکلات را حل نمیکند هرچند در ایجاد آرامش خاطر برای مردم مؤثر است. مهمتر از آن رویههایی است که در حوزههای اجرایی باید تغییر کند. انتخاب اخیر با استقبال مردم استان مواجه شد اما بسیاری از اقداماتی که بعد از آن رخ داد، متأسفانه باعث دلسردی شده است. هرچند باید محدودیتها و معذوریتها را شناخت اما اگر بخواهیم این موضوع به یک روند پایدار تبدیل شود، انتخاب افراد برای مناصب مختلف باید بر مبنای شایستگی باشد.
ما در مرکز کشور از نیروهای توانمند استان بیبهره هستیم. در ساختار سازمان برنامهوبودجه حتی یک کارشناس بلوچ وجود ندارد. در وزارت آموزش و پرورش نیز حتی یک کارشناس بلوچ حضور ندارد. بنابراین در کنار حمایت از چنین رویکردهایی و گسترش آنها نباید موضوع به انتخاب یک یا دو نفر محدود شود بلکه هر ایرانی باید صرفاً بر مبنای توانمندی و شایستگی خود در حوزههای مختلف فرصت حضور پیدا کند.
* مردم سیستانوبلوچستان بهرغم محرومیتها در جنگ ۱۲ روزه همچنان پابهپای ملت ایران ایستادند و با کشور، حاکمیت و نظام همراهی کردند و وحدت خود را نشان دادند؟ ارزیابی شما در این باره چیست؟
در طول جنگ صحنههای بسیار ویژهای دیدیم. به لحاظ شاخصهای توسعه انسانی این منطقه فاصلهای معنادار و حتی نجومی با محرومترین نقاط کشور دارد. اما در آن بزنگاه سخت مردم سیستانوبلوچستان جلوههای شگفتانگیزی از اتحاد و انسجام ملی را نشان دادند. ما معتقدیم مؤلفههای هویت ملی ایرانی ـ اسلامی در این منطقه، حتی از سایر نقاط کشور نیز جلوتر است.
اگر به تاریخ نگاه کنیم، خواهیم دید که مام میهن همواره از سوی بیگانگان مورد تجاوز قرار گرفته در برههای محمود افغان از مرزهای شرقی، چنگیزخان مغول از شمال شرق، تزار روس از شمال، بریتانیا از جنوب، لشکر عثمانی از شمال غرب و صدام از غرب به ایران حمله کردند.
در جنگ 12 روزه مردم سیستان و بلوچستان میگفتند به هموطنان جنگزده بگویید خانههایمان را در اختیار آنها قرار میدهیم/ زمان سیل سوختبرها اولین کسانی بودند که به داد مردم رسیدند
تنها نقطهای که هرگز اجازه حضور اجنبی را در خاک خود نداد، مردم سیستانوبلوچستان بودهاند. در جنگ 12 روزه شاهد بودیم در مناطقی مانند دشتیاری، زرآباد یا قصرقند مردم به من میگفتند: «آقای سعیدی! ما شاید نتوانیم کار خاصی در این شرایط انجام دهیم اما با افتخار دارایی و امکانات خود را در اختیار هموطنان قرار میدهیم تا اگر در شرایط جنگی نیازی پیش آمد، مورد استفاده قرار گیرد.»
ما نگرانیهای جدی درخصوص ناامنیهای آن سوی مرز و فعالیتهای گروهکی داشتیم اما در جریان جنگ ۱۲ روزه شاهد بودیم هیچ رخدادی که مباحث امنیتی را زیر سؤال ببرد، اتفاق نیفتاد. من معتقدم چنین مردمانی واقعاً شایسته نگاهی بهتر، جدیتر و محترمانهتر هستند.
بارها دیدهایم که مردمان سیستانوبلوچستان نه فقط در جنگ ۱۲ روزه بلکه در سایر بحرانها نیز با همه وجود پای کار ایران، اسلام، کشور، مام میهن و انقلاب ایستادهاند. باور کنید زمانی که در مناطق ما سیل آمد و مردم همه دارایی خود را از دست دادند، سوختبرانی که هر روز با انواع اتهامات از جمله قاچاقچی بودن مواجه میشوند، جزو اولین کسانی بودند که به یاری مردم شتافتند.
* ارزیابی شما از عملکرد دولت چهاردهم تا به امروز چگونه است؟
کارنامه دولت در این مدت نقاط مثبت و منفی داشته است. همه میدانیم که دولت از همان ابتدا با محدودیتهای جدی روبهرو شد. من در مراسم تحلیف حضور داشتم و همان شب شاهد بودیم که مهمان ما شهید اسماعیل هنیه به شهادت رسید یعنی دولت از همان آغاز با بحران مواجه شد. این مسائل را مردم میبینند اما بسیاری از کمکاریهای دولت و ناترازیهایی که در حوزههایی مانند انرژی، برق و آب وجود دارد، برای مردم قابل توجیه نیست. آنها به درستی میپرسند اگر قرار است همیشه همین مشکلات وجود داشته باشد، چه تفاوتی دارد که به این دولت رأی دهیم یا به دولت دیگر؟
برای نمونه در لایحه بودجه ۱۴۰۴ پدیدههای شگفتانگیزی مشاهده میشود، از اختصاص ۳۵ هزار میلیارد تومان اعتبار به صداوسیما تا اختصاص بودجه حدود ۲۴ هزار میلیارد تومانی به حوزههای علمیه. در حالیکه مزیت بزرگ و افتخار حوزه علمیه شیعه، همواره استقلال آن از دولت بوده است. همچنین شاهد بودیم که اعتبار حرم امام خمینی ۸۰ درصد افزایش یافته است.
تا یکی دو سال پیش مردم در بخش مرکزی چابهار یا قصرقند اساساً چیزی به نام لولهکشی آب تجربه نکرده بودند
امروز دولت میگوید برای پروژههایی مثل بیمارستان ۵۴۴ تختخوابی یا بیمارستان تأمین اجتماعی چابهار اعتبار ندارد، این به هیچوجه قابل پذیرش نیست. از دولتی که مدعی پیروی از مولای متقیان است، انتظار میرود چنین نگاه ناعادلانهای نداشته باشد. قابل قبول نیست برای نهادهای خاص که شاید در زندگی روزمره مردم تأثیر چندانی ندارند، افزایش چشمگیری در اعتبارات آنها در نظر گرفته شود اما در حوزههایی که میتواند حال مردم را بهبود بخشد، کمبود منابع وجود داشته باشد.
هنوز این تبعیض در کشور به وضوح مشاهده میشود. در تهران مشکل آب وجود دارد اما تا یکی دو سال پیش در مناطق محرومی مانند بخش مرکزی چابهار یا قصرقند مردم اساساً چیزی به نام لولهکشی آب تجربه نکرده بودند یعنی شاخص دسترسی به آب شرب در بخش مرکزی چابهار صفر بود و مردم هرگز لولهکشی ندیده بودند در حالیکه سدهای منطقه پرآب هستند و محدودیت منابع آبی وجود ندارد.
این دوگانگی و پارادوکسها اگرچه از دولتهای پیشین تحمیل شد اما از دولتی که رئیس آن به عنوان انسانی آزاده و پیرو حقیقی مولای متقیان شناخته میشود، قابل پذیرش نیست. البته این نقد به معنای نفی مسئولیت بنده به عنوان کسیکه برای این دولت و برای شخص آقای پزشکیان فعالیت کرده، نیست. برای مردم سیستانوبلوچستان مفاهیمی چون اصلاحطلب و اصولگرا معنای خود را از دست داده است چراکه نه این جریان توانسته مشکلات ما را حل کند و نه آن جریان توانسته چالشهای ما را مرتفع سازد یا حتی دغدغه جدی نسبت به این چالشها داشته باشد.
* شما در صحبتهای خود به مشکلات استان اشاره کردید اما در این شرایط مباحثی درمورد اینکه مکران به عنوان پایتخت انتخاب شود شنیده شد، ارزیابی شما در این باره چیست؟
این موضوع نشان داد مسئولین عالیرتبه دولت شناخت دقیقی از ساختارهای توسعه در این استان ندارند. در آنجا هنوز سادهترین زیرساختها را تعریف و اجرا نکردهاند. مردم همچنان برای دسترسی به آب باچالش جدی روبهرو هستند. در حوزه شاخصهای سلامت اگر در کشور به ازای هر هزار نفر دو تخت بیمارستانی وجود دارد، در پهنه سواحل مکران حتی یکچهاردهم این نسبت هم وجود ندارد. ابتدا باید زیرساختهای آن منطقه را به درستی ایجاد کرد و شرایط زندگی مرزنشینان غیور ایران و انقلاب اسلامی را به تعبیر مقام معظم رهبری اندکی بهبود بخشید، سپس به سراغ طرحهای کلان رفت.
نتیجه چنین اظهارنظرهای ناپخته فقط این است که قیمت زمین در منطقه مکران بالا رفته، هزینههای زندگی افزایش یافته و دسترسی به خدمات دشوارتر شده است. خواهش من از دوستان این است که «حرف نزدن» را نیز بیاموزند؛ چرا که این خود موضوعی بسیار مهم است.
امیدوارم هویت و آزادی در رسانهها، نمایندگان مردم، نخبگان و سایر کنشگران جامعه وجود داشته باشد که اگر ایرادی را مشاهده کردند، صادقانه بیان کنند. من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم/ تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال
* نکته پایانی
هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران/ بیشبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست.