به روز شده در
کد خبر: ۲۴۹۷۱
نماینده مجلس ششم شورای اسلامی:

ترامپ معنای بیانیه آیت الله سیستانی را نمی‌فهمد/ اشغال نظامی یا استقرار پایدار نیروهای خارجی در ایران نه ممکن است، نه عاقلانه

نماینده مجلس ششم شورای اسلامی گفت: اسرائیل نمی‌تواند کنار کشوری مثل ایران با این جمعیت و ظرفیت احساس امنیت کند به همین دلیل است که گاه در کردستان اقدام می‌کند گاه در مناطق دیگر، تا ایران را به‌نوعی «تکه‌تکه» کند اما این تصور خام است.

ترامپ معنای بیانیه آیت الله سیستانی را نمی‌فهمد/ اشغال نظامی یا استقرار پایدار نیروهای خارجی در ایران نه ممکن است، نه عاقلانه

در استودیوی آوش میزبان محمد نعیمی‌پور، نماینده مجلس ششم شورای اسلامی، بودیم. او در این گفت‌وگو از دست بالای ایران در جنگ تحمیلی اسرائیل گفت و در مورد خرابی‌های ناشی از جنگ هم فقط به یک عبارت تأکید کرد: «جنگ است دیگر!»

در ادامه گفت‌وگوی آوش با نعیمی‌پور را می‌خوانید:

*روزهای خود را با حملات موشکی اسرائیل چگونه  می‌بینید؟ 

پاسخ مشخص است. این موشک‌ها موضوع اثر ندارند. طبیعی است جنگ است دیگر. نتیجه و تبعات آن هم مشخص است.

بیش از ۴۰ سال است که به‌واسطه ماهیت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی با چالش‌های متعدد روبه‌رو هستیم

* به نظر شما سرنوشت جنگ چگونه رقم خواهد خورد؟

این جنگ برای ایران یک نقطه عطف بسیار قابل توجه به‌شمار می‌رود. فارغ از فرازوفرودهای جنگ و سر و صدای آن، این واقعه یک نقطه عطف جدی است که همه ایرانیان باید به آن توجه داشته باشند. اکنون بیش از ۴۰ سال است که به‌واسطه ماهیت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی با چالش‌های متعدد روبه‌رو هستیم؛ چراکه این نظام از همان ابتدا برای غرب خوشایند نبود. غرب تمایلی نداشت چنین ساختاری به‌وجود آید، بماند، رشد کند و تا این حد پایدار بماند. در این مدت همواره با چالش و درگیری مواجه بوده‌ایم. بدترین این چالش‌ها نیز تحریم‌ها بوده‌اند؛ تحریم‌هایی که آسیب آن‌ها به مردم وارد شده و با هدف تغییر حکومت اعمال شده‌اند.

ما چهار دهه است که درگیر این مسائل و فشارهای مستمر هستیم. اگر بخواهیم جنگ را کنار بگذاریم، می‌بینیم آنچه در این سال‌ها اتفاق افتاده نیز کم از جنگ نداشته است. از همان روزهای ابتدایی خط‌مشی جمهوری اسلامی روشن بود؛ اسرائیل به رسمیت شناخته نشد و در نخستین اقدام دیپلماتیک، سفارت اسرائیل بسته و سفارت فلسطین افتتاح شد. تا امروز نیز این سیاست ادامه داشته است.  این جنگ در واقع سال‌هاست که آغاز شده اما تا پیش از این به شکل جنگ تمام‌عیار نظامی درنیامده بود. تبعات آن به‌وضوح وجود داشت و مردم، مسئولان، و تمام اقشار جامعه با آن درگیر بودند.

جنگ مسئله جدیدی نیست. اختلاف ایران و اسرائیل سابقه‌ای طولانی دارد. من از دوران کودکی یعنی از ده تا پانزده سالگی خاطراتی از آن دوران و نگاه مردم نسبت به اسرائیل در دوران پهلوی دارم. علت اینکه این مقطع را  نقطه عطف می‌دانم این است که به‌نوعی ماجرا وارد مرحله‌ای تازه شده است. مرحله‌ای که ممکن است سرنوشت‌ساز باشد. تا پیش از این مواجهه‌ها بیشتر نرم و غیرمستقیم بود اما اکنون به‌طور کامل مستقیم شده است.

افرادی که با ترورهای هدفمند وارد عرصه شدند، تا امروز در این نبرد موفق بوده‌ایم. چرا؟ چون طرف مقابل، یعنی اسرائیل، پس از جنگ ۱۹۶۷ با اعراب، همواره در هاله‌ای امنیت نسبی قرار داشت. حوادثی که در پیرامونش رخ می‌دادند، جنبه غیرمستقیم داشتند اما از ۷ اکتبر، شرایط تغییر کرد. الان مردم اسرائیل با تمام وجود جنگ را لمس می‌کنند؛ ویرانی و ناامنی را می‌فهمند. این تغییر بسیار مهم است. کشوری که خود را جزیره آرامش در منطقه، با پیشرفته‌ترین فناوری‌ها و سیستم‌های دفاعی، می‌دانست اکنون دچار شوک شده است.

اسرائیل و مردم آن از حاشیه امن خود خارج شده است

*تحلیل محتوای رسانه‌ها نشان می‌دهد که انتظار چنین واکنشی را نداشتند.

پس از حدود ۷۰ سال ورق برگشته است. نباید فراموش کرد که اشغال لبنان و حضور اسرائیل در جنوب زمینه‌ساز شکل‌گیری گروه‌هایی نظیر حزب‌الله بود. از همان زمان  اقدامات آن‌ها از جمله انفجارها واکنش‌هایی در پی داشت که اکنون به نقطه‌ای حساس رسیده است. من این وضعیت را یک پیروزی تلقی می‌کنم چراکه اسرائیل و مردم آن از حاشیه امن خود خارج شده است. اما از این مرحله به بعد با دستورکارها و تحولات بیشتری مواجه خواهیم بود. ما در این مدت با دوراندیشی و آمادگی کامل خود را برای چنین روزی آماده کرده بودیم. باید قدردان نگاه استراتژیکی باشیم که پیش‌بینی می‌کرد اسرائیل روزی حمله کند و نباید دست‌خالی بود. در حوزه صنعت موشکی، تمرین‌هایی انجام شد و آزمایش‌هایی صورت گرفت که اکنون به ثمر نشسته‌اند. این دستاوردها، حاصل تلاش و نبوغ متخصصان ایرانی است؛ جوانانی که در این زمینه‌ها به پیشرفت‌های قابل‌توجهی دست یافته‌اند.

 نمی‌توان ایران را کشوری منفعل یا دست و پا بسته دانست. برعکس من خیلی خوشحالم که اسرائیل خود این جنگ را آغاز کرد. چون هیچ منطق حقوقی، انسانی یا اخلاقی پشت این اقدام وجود نداشت. آنها هیچ‌کس غیر از خودشان را بشر نمی‌دانند و فلسطینی‌ها غزه را مانند سوسک می‌بینند. در میان خود اسرائیلی‌ها این سؤال مطرح شده که چرا چنین ریسک خطرناکی انجام شد؟ چه محاسباتی پشت این تصمیم بود؟ نخست‌وزیر این رژیم در پاسخ به این سؤال‌ها مانده است.

در جنگ تحمیلی عراق با وجود اینکه موفق شدیم اما 300، 200 هزار شهید دادیم

به نظر من این روند تا همین‌جا موفقیت‌آمیز بوده  اما جنگ است تلفات دارد. در جنگ با عراق افتخار می‌کنیم که سال‌ها مقاومت کردیم و خاک از دست ندادیم، 300، 200 هزار شهید دادیم. این شوخی نیست. جنگ اقتصادی و جنگ روانی همه اینها وجود دارد. با این‌ حال ایستاده‌ایم. هویت ملت ایران این است. فکر می‌کردند همه تابع اینترنشنال هستند.

اینها یکی از قوی‌ترین دستگاه‌های جاسوسی و اطلاعاتی جهان را دارند اما نتوانستند برداشت دقیقی از جامعه ایرانی داشته باشند. اتفاقات اخیر از جهاتی بی‌سابقه بوده‌اند چه در زمان جنگ، و چه در شرایط کنونی، چنین همبستگی‌ در جامعه ایران نادر بوده است. نیروهایی که اکنون به میدان آمده‌اند به‌واسطه همدلی مردم است که این‌چنین قدرتمند عمل می‌کنند. البته بحث ایالات متحده را باید جدا از این موضوع درنظر گرفت. به نظر من اسرائیل به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند پیروز و موفق از این بحران خارج شود؛ بلکه اتفاقاً وضعیت برایش پیچیده‌تر و سخت‌تر خواهد شد. ماجرا فقط به همین موشک‌ها محدود نمی‌شود بله آنها F35 دارند اما نمی‌توانند مطمئن باشند در مرزهای لبنان آرامش داشته باشند. این سؤال مطرح است که آیا اسرائیل می‌تواند با اطمینان و آرامش به وضعیت بازگردد یا نه؟

*نظر شما درباره موضع‌گیری‌های اروپا چیست؟ 

پیام‌هایی که از سمت اروپایی‌ها مخابره می‌شود  همه حاکی از این است که باید راه‌حلی برای پایان این وضعیت پیدا شود. البته اگر ماجرا از کنترل خارج شود و ایران تصمیم بگیرد دست خود را کاملاً باز بگذارد، ممکن است کل منطقه تحت‌الشعاع قرار بگیرد چه از نظر امنیتی و چه از نظر اقتصادی.  

در دور جدید مذاکرات ایران با آمریکا به‌روشنی دیدیم جهان عرب به‌شدت مایل بود این توافق شکل بگیرد و فضای دیپلماسی تقویت شود. آن‌ها حتی در برقراری ارتباطات و رایزنی‌ها نقش ایفا کردند تا حدی که از ترامپ می‌خواستند پنجره دیپلماسی را نبندد.

اتفاق مهمی‌که در این زمینه رخ داد. عربستان تصور می‌کرد می‌تواند یمن را ضمیمه کند و به باب‌المندب دست پیدا کند اما با این اتفاقات عربستان فهمید یمن به راحتی می‌تواند  اقتصاد خود را تحت تاثیر قرار دهد. تفاهم ایران و عربستان سعودی  به‌شدت فضا را تلطیف کرد. کارشناسان و تحلیل‌گران باور دارند که این نزدیکی تأثیر زیادی در ایجاد گفتمان جدیدی در منطقه داشته است. این روند، روندی تازه بود پیش از این چنین سطحی از همراهی را در منطقه ندیده بودیم.

یکی دیگر از تحولات مهم منطقه‌ای مربوط به جنگ یمن بود. تحلیل آن‌ها این بود که می‌توانند یمن را کاملاً تحت سلطه درآورند، بر باب‌المندب تسلط پیدا کنند و دولت مطلوب خود را سر کار بیاورند. در نهایت مجبور شدند تحت چتر دیگران عمل کنند و تدریجاً نقش‌شان کمرنگ شد. تصورشان این بود که می‌توانند همه چیز را به‌سادگی کنترل کنند اما نتیجه‌اش به‌ویژه از منظر اقتصادی بسیار سنگین بود.

وقتی آرامکو مورد هدف قرار گرفت پیام روشنی منتقل شد. اگر ایران بخواهد، می‌تواند صادرات نفت روزانه ده میلیون بشکه را هدف قرار دهد. پس راهکار تأمین امنیت  از مسیر دیگری باید پیگیری شود. راهکار اصلی چیست؟ گفت‌وگو، ارتباط، و حل‌وفصل مسائل منطقه‌ای با تکیه بر همکاری درون‌منطقه‌ای.

نمونه‌ای از این نگاه را در عربستان دیدیم. کشوری که مدعی بود می‌تواند جایگزین ایران در نقش ژاندارم منطقه شود خود را در وضعیتی دید که بشدت دچار گرفتاری شد.  آینده این است که ایران می‌تواند با کشورهای خلیج‌فارس روابط اقتصادی منسجمی برقرار کند. در شرایط تحریم مسیرهای زیادی برای همکاری وجود دارد. امارات، عربستان و سایر کشورها آمادگی سرمایه‌گذاری دارند. در عین حال ایران هم امنیت خود را حفظ کرده و هم این پیام را داده که قادر به ایجاد امنیت منطقه‌ای باثبات است، امنیتی که به‌طور طبیعی منجر به رونق اقتصادی می‌شود.

*از نقاط عطف این جنگ تجاوز مستقیم آمریکا به خاک ایران بود. تجاوزی که برای نخستین‌بار پس از انقلاب صورت گرفت گرچه در گذشته تلاش‌هایی مانند عملیات طبس یا حمله به هواپیمای ایرباس رخ داده بود اما این تجاوز نخستین آمریکا شکل و معنا و پیامد متفاوتی دارد.

اینکه ایران، در این نبرد شکست بخورد   احتمال آن یک در میلیون است. باید از حالا برای چنین سناریویی آماده بود. یکی از مباحث  تیکه پاره کردن ایران است چون در صورت وقوع دیگر بحث شکست یک کشور نیست؛ بلکه حمایت از هویت، استقلال و موجودیت یک سرزمین در میان است. اسرائیل نمی‌تواند کنار کشوری مثل ایران با این جمعیت و ظرفیت احساس امنیت کند. به همین دلیل است که گاه در کردستان اقدام می‌کند گاه در مناطق دیگر تا ایران را به‌نوعی «تکه‌تکه» کند اما این تصور خام است.

سیاست در منطقه دست یک یا دو نفر نیست. این‌ها بر اساس نقشه‌ها و طراحی‌های مشخصی هدایت می‌شوند. چهره‌هایی وارد میدان شده‌اند که با گروه‌های مختلف صحبت  و سعی می‌کنند فضا را آرام کنند اما در عمل مثلاً زلنسکی را ببینید در ظاهر یک رئیس‌جمهور مستقل است  اما بیشتر شبیه یک کارگر تحت فرمان است که ترامپ او را تحقیر کرد.

طرف مقابل پیشنهاد مذاکره می‌دهد اما فقط برای اینکه ایران را وادار به عقب‌نشینی کند. برخی از پیشنهادها هم برای پاک‌کردن صورت‌ مسئله‌ هستند. بسیار احمقانه است اگر فکر کنیم با چند دور مذاکره اصل بحران حل می‌شود. لذا من حمله به این ۳ پایگاه را به معنای شروع جنگ ایران و آمریکا نمی‌دانم.

در آغاز جنگ حملاتی به سه پایگاه صورت گرفت اما معنایش این نیست که جنگی تمام‌عیار آغاز شده است. اگر آمریکا تصمیم بگیرد ورود جدی به جنگ داشته باشد، معادلات به‌شدت تغییر می‌کند. ورود آمریکا، یعنی جنگی تمام‌عیار و پیچیده با پیامدهای جهانی.  وقتی آیت‌الله سیستانی بیانیه می‌دهند به این معنی است که اگر شرایط بحرانی شود مرجعیت عراق فتوای جهاد صادر می‌کنند  ترامپ اینها را اصلاً نمی‌فهمد.

ورود آمریکا به این جنگ معادلات را پیچیده‌تر می‌کند

به‌زبان ساده، اگر حملات آمریکا به ایران ادامه‌دار شود، جهان وارد نظمی جدید خواهد شد، به این معنا که آمریکا وارد جنگ تمام عیار می‌شود. در این نظم قدرت ایران باید به رسمیت شناخته شود.

*نکته پایانی

 نگاه ما به آمریکا باید واقع‌بینانه، دقیق و مبتنی بر شناخت عمیق از شرایط میدانی، تاریخی و راهبردی باشد. برخلاف آنچه در برخی کشورها رخ داد مانند استقرار طولانی‌مدت نیروهای آمریکایی در عراق یا اشغال ۲۰ ساله افغانستان چنین سناریویی در ایران اساساً امکان‌پذیر نیست.

ایران نه‌تنها از نظر جغرافیای راهبردی و وضعیت سوق‌الجیشی موقعیتی یگانه در منطقه دارد بلکه از نظر تجربه‌، آمادگی‌ و توان دفاعی مردمی و نظامی نیز بی‌همتاست. ساختارهای مختلفی مانند بسیج، نیروهای مردمی، نیروهای رزمی و تجربه عمیق حاصل از جنگ‌های گذشته قدرت بازدارندگی کشور را به سطحی رسانده که هیچ‌گونه اشغال نظامی یا استقرار پایدار نیروهای خارجی در ایران نه ممکن است، نه عاقلانه. آمریکایی‌ها این موضوع را به‌خوبی می‌دانند. برخلاف گذشته که بعضاً دست به اقدامات نسنجیده و بلندپروازانه می‌زدند امروز با احتیاط بیشتر و محاسبه‌ دقیق‌تری عمل می‌کنند. دیگر حاضر نیستند سرنوشت خود را به دست انسان‌های خودشیفته و بی‌ثبات بدهند زیرا تجربه تلخ هزینه‌های بی‌پایان در خاورمیانه هنوز بر دوششان سنگینی می‌کند.

در این معادله حتی یک خسارت محدود اما سنگین می‌تواند کل صحنه بازی را در منطقه و حتی در سطح جهان تغییر دهد. جهان امروز جهان یک‌قطبی نیست بازیگران متعددی در آن نقش دارند که ممکن است در ظاهر بی‌طرف باشند اما در لحظات بحرانی به نفع موازنه جدید وارد صحنه شوند.

در مجموع ایران نه‌فقط هدف نیست بلکه یکی از تعیین‌کنندگان معادلات منطقه‌ای و جهانی است. این واقعیت را نه از روی شعار بلکه با تکیه بر داده‌ها، تجربه‌ها و عقلانیت سیاسی باید باور کرد.

ارسال نظر

آخرین اخبار